علی قنبری در گفتگو با فرارو مطرح کرد:
فقر معلم و پرستار یعنی فرسایش ستون فقرات جامعه / احیای قشر متوسط در ایران ضرورتی حیاتی است

احیای قشر متوسط در ایران ضرورتی حیاتی است. این قشر باید دوباره نقش بیبدیل را در فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی ایفا کند. افزایش اعتماد عمومی، افزایش سرمایه و بهبود روحیه مشارکت جمعی، بدون حضور این قشر اجتماعی امکان پذیر نیست. وقتی قشر متوسط ناامید شود، جامعه از درون تهی میشود. مهاجرت نخبگان، کاهش بهرهوری نیروی کار و گسترش بیاعتمادی به نهادهای رسمی، همگی از نشانههای تضعیف این قشر است.در چنین شرایطی، دولت چارهای جز تقویت بخش خصوصی ندارد. بسیاری از مسئولان بر لزوم تقویت بخش خصوصی تاکید می کنند، اما در عمل، توجه به بخش خصوصی بسیار ناچیز است. آمارها نشان میدهد حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد اقتصاد کشور در دست دولت و نهادهای خصولتی است.
فرارو- وضعیت اقتصادی قشر متوسط جامعه ایرانی، به ویژه پس از فعال شدن مکانیسم ماشه مورد توجه کارشناسان اقتصادی قرار دارد. قشر متوسط جامعه ایران طی سالهای اخیر مورد مطالعه پژوهش های گوناگونی قرار گرفته و مطالعهای که در مجلهی اروپایی اقتصاد سیاسی (European Journal of Political Economy) )منتشر شده و آسیب تحریمهای غرب علیه ایران از سال ۲۰۱۲ را بررسی کرده، نشان داده که این تحریمها منجر به تحلیل رفتن طبقهی متوسط و سوق دادن شمار بیشتری از ایرانیان به سوی درآمدهای پایین شده، در حالی که تنها اقلیتی کوچک از نخبگان ثروتمندتر شدهاند.
به گزارش فرارو، علی قنبری، اقتصاددان، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، در گفتگو با فرارو، به بررسی این موضوع پرداخته است:
وقتی معلم و پرستار از پس هزینه زندگی برنیاید یعنی فرسایش ستون فقرات جامعه
علی قنبری به فرارو گفت:«در همه جای دنیا 3 قشر اجتماعی اصلی وجود دارد: برخوردار، متوسط و ضعیف. این سه قشر در واقع ستونهای اصلی هر جامعهاند و توازن بین آنها نشانه سلامت اقتصادی و اجتماعی یک کشور است. در ایران نیز این سه قشر به همین تناسب حضور داشتند، اما در سالهای اخیر و بهویژه با توجه به تحریمها، تورم مزمن و کاهش ارزش پول ملی، قشر متوسطی که همیشه موتور رشد و پیشرفت جامعه میشود، بهتدریج در حال حذف است. این فرآیند تبدیل شدن قشر متوسط به ضعیف، به معنای واقعی، نابودی یک بافت اجتماعی است که درکشورهای توسعهیافته، مسئول اصلی حفظ نظم مدنی، مشارکت در اصلاحات و دفاع از عدالت اقتصادی به شمار میآید.در بسیاری از جوامع، قشر متوسط نقشی حیاتی در پایداری ساختار اجتماعی دارد. این قشر از نظر فرهنگی تحصیلکردهتر، از نظر اقتصادی مولدتر و از نظر سیاسی آگاهتر است. وجود این قشر باعث میشود فقر و ثروت در جامعه به شکل افراطی از هم فاصله نگیرند و طبقات استاندارد جامعه حفظ شود.»
وی افزود:«متاسفانه فشارهای اقتصادی و افزایش شکاف درآمدی، باعث میشود که خانوادههای پایینتر از حد متوسط، به زیر خط فقر سقوط کنند و ازسبد مصرفی خانوارهای متوسط، نه تنها کالاهای فرهنگی حذف شود، بلکه اقلام اساسی هم حذف شود. وقتی معلم، پرستار، کارمند یا صاحب کسبوکارهای کوچک دیگر نتواند با درامد خود از پس هزینه های زندگی برآید، در حقیقت ستون فقرات جامعه در حال فرسایش است.قشر متوسط ایران، عملاً در بخش خصوصی جامعه قرار میگیرد. بخش خصوصی، یعنی همان افرادی که کسبوکارهای خرد و متوسط را اداره میکنند، مالیات میدهند، شغل ایجاد میکنند و بدون تکیه بر رانت و قدرت، چرخه اقتصادی کشور را به حرکت درمیآورند. هر اندازه که این قشر بیشتر تحت فشار قرار گیرد، نتیجه این است که اقتصاد بهجای رقابت و تولید، به سمت انحصار و رانت میرود. در حالی که بخش خصوصی باید با تورم بالا، نوسان ارزی و بیثباتی قوانین دست و پنجه نرم کند رقبای شبهدولتی از حمایتهای ویژه استفاده میکنند.»
احیای قشر متوسط در ایران ضرورتی حیاتی است
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه گفت:«خطر بزرگ زمانی پدید میآید که قشر متوسط از حد معینی ضعیفتر شود. در چنین شرایطی، بخش مهمی از جامعه هم ضعیف میشود. قطبی که همه چیز دارد در برابر قطبی قرار می گیرد که هیچ چیز ندارد. این دوگانگی نهتنها خطر تنش اجتماعی را بالا میبرد، بلکه احساس بی عدالتی را نیز تشدید میکند. در این نبرد نابرابر، پیروزی همیشه با قشر ثروتمند است، چرا که منابع مالی، رانت قدرت و قدرت دسترسی به تصمیم گیری را در اختیار دارد. نتیجه چنین وضعیتی بازتولید فقر و ثروت است. وضعیتی که در ازمدت بسیار خطرناک خواهد بود، زیرا بیثباتی اجتماعی، امنیت اقتصادی را از بین میبرد. تجربه جهانی نشان میدهد کشورهایی که قشر متوسط نیرومندی دارند، از ثبات سیاسی و رشد اقتصادی پایدارتری برخوردارند. در کشورهای مانند آلمان، کانادا یا کرهجنوبی، دولتها همیشه سیاستهای خود را به گونهای تنظیم میکنند که سطح امنیت، آموزش و فرصتهای شغلی را برای قشر متوسط حفظ کنند. زیرا این قشر است که از اصلاحات دفاع میکند، از افراط جلوگیری میکند و در بحرانها نقش آسیبگیر اجتماعی را دارد. از سوی دیگر، هر جا که این قشر پایین تر از حد متوسط باشد، رشد پوپولیسم، نارضایتی عمومی و افزایش مهاجرت نخبگان شکل گرفته است. روندی که در سالهای اخیر در ایران نیز به وضوح دیده میشود.»
وی افزود:«احیای قشر متوسط در ایران ضرورتی حیاتی است. این قشر باید دوباره نقش بیبدیل را در فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی ایفا کند. افزایش اعتماد عمومی، افزایش سرمایه و بهبود روحیه مشارکت جمعی، بدون حضور این قشر اجتماعی امکان پذیر نیست. وقتی قشر متوسط ناامید شود، جامعه از درون تهی میشود. مهاجرت نخبگان، کاهش بهرهوری نیروی کار و گسترش بیاعتمادی به نهادهای رسمی، همگی از نشانههای تضعیف این قشر است.در چنین شرایطی، دولت چارهای جز تقویت بخش خصوصی ندارد. بسیاری از مسئولان بر لزوم تقویت بخش خصوصی تاکید می کنند، اما در عمل، توجه به بخش خصوصی بسیار ناچیز است. آمارها نشان میدهد حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد اقتصاد کشور در دست دولت و نهادهای خصولتی است. یعنی همان ترکیبی از مالکیت عمومی و خصوصی که در عمل نه شفاف است و نه رقابتی.»
احیای طبقه متوسط یعنی امید در جامعه
این اقتصاددان تاکید کرد: «دولت اگر میخواهد از وضعیت کنونی رها شود و به مسیر توسعه بازگردد، نقش خود را در اقتصاد کاهش دهد و به وظایف اصلیاش یعنی سیاستگذاری، نظارت بر عملکرد زیرمجموعه های خود، سلامت عمومی، بهداشت و آموزش بپردازد. تقویت بخش خصوصی به معنای ایجاد فضای رقابتی سالم، مبارزه با فساد و ثبات در مقررات است. بخش خصوصی باید احساس امنیت کند. بخش خصوصی باید متوجه شود که نتیجه تلاشش مصادره نمیشود و تصمیمات اقتصادی دولت به نفع این بخش است. تنها در این صورت است که سرمایهها از حالت انجماد خارج می شود. احیای این طبقه، یعنی امید در جامعه. جامعهای که در آن معلم و مهندس و کارآفرین با کار و تلاش، نه با رانت و رابطه، آینده خود را بسازند. این همان نقطهای است که توازن دوباره میان سه قشر شکل می گیرد و طبقه متوسط، به عنوان ستون میانی جامعه، بار دیگر قامت راست میکند.»