عصر ایران نوشت: مارال فرجاد بازیگر است و از خانوادهای هنرمند هم آمده است. پدر او جلیل فرجاد از بازیگران با سابقه سینما، تئاتر و تلویزیون است و مونا فرجاد هم خواهر کوچکتر اوست که او هم بازیگر است.
مارال بیشتر از ۱۰ فیلم سینمایی و ۲۰ مجموعه تلویزیونی و بسیاری تئاتر در کارنامه هنریاش دارد، اما اتفاق بزرگی که در این چند سال اخیر زندگی او را تحت الشعاع قرار داده، ابتلا او به بیماری سرطان است. ابتدا کسی از این اتفاق خبری نداشت، ولی بعد از مدتی خود مارال فرجاد در صفحه اینستاگرامش به این قضیه پرداخت و بارها در مطالبی جداگانه درباره آن نوشت.
کته قابل توجه روحیه قوی او در مبارزه با این بیماری و انجام مراحل شیمی درمانی است که همواره روحیه بخش برای افراد مختلف دیگری بوده است که هر کدام با بیماری یا مشکلی روبرو هستند.
او در حال حاضر در مجارستان زندگی میکند، ولی همیشه سعی کرده است از تجربیات خود در روند درمان بیماری در صفحه اینستاگرامش مطالبی بنویسد که برای مخاطبینش مفید باشد.
در یک مصاحبه با مجله گلمور مجارستان گفته بود: «موهایم دوباره رویید و امروز حالِ بهتری دارم… بسیار غمگین و ناامید بودم، چراکه این بیماری بر چهرهام و درنتیجه بازیگریام تأثیر میگذاشت… تا این که تصمیم گرفتم به آن مثلِ یک نقشِ سخت و پیچیده در یک فیلم سینمایی نگاه کنم.»
امروز هم عکسی جالب توجه منتشر کرد و در توضیحش نوشت:
«تو حال خودم نشسته بودم و منتظر نوبت دکتر بودم. یک دفعه صدای زنگ رو شنیدم و دیدم همه آدمهای تو سالن شروع کردن به کف زدن، دیدم یک آقایی داره به همه دست تکون میده و سالن بیمارستان رو پیروزمندانه ترک کرد.
پرس و جو کردم. پرستارا گفتن این زنگ رو هر کسی که آخرین دوره شیمی درمانی رو میگذرونه، میزنه و بقیه تشویق میکنن که تونسته همچین دورانی رو با موفقیت تموم کنه. رفتم سمت زنگ و دیدم این عبارت روش نوشته بود: «زنگ امید»
من این زنگ رو اینجا میگذارم تا بعد از اینکه از آخرین درمان بیرون اومدید، آن را به صدا در آورید و به اولین کسانی که وارد میشوند اطلاع دهید که امیدی وجود دارد و درمانها قابل تحمل است»
این گذاشتن عکس زنگ بیمارستانی در بوداپست مجارستان یک اقدام نمادین و هنرمندانه مارال فرجاد برای بیماران سرطانی و یا حتی غیر سرطانی است تا امید را در دل آنها زنده نگه دارد.
اتفاقا نکته جالب توجه این بود که هنوز شاید یک ساعت از انتشار این پست نگذشته بود که اولین نفر زنگ را زد و مارال فرجاد آن را اسنتوری کرد که نوشته بود: «زدم زنگو» و نشان میداد که یک نفر همین امروز و در همین چند ساعت دوره شیمی درمانی را تمام کرده و مطلب مارال فرجاد را خوانده بود.
انسان یک موجود اجتماعی است و طبیعتا از ناراحتی دیگر همنوعان خود غمگین و از شادی آنها خوشحال میشود، چه زیباست که مارال فرجاد در کنار بیماری خود کاشتن بذز امید در دل خود و دیگران را سر لوحه زندگیش قرار داده است.
در میان تمام غمها و ناراحتیها و ... دیدن کسانی، چون مارال فرجاد جان و روح آدمی را جلایی دوباره میبخشد. او با گذاشتن یک تصویر زنگ امید را به صدا درآورده است.
دمت گرم و سرت خوش باد.
تصویری از مصاحبه مارال فرجاد با مجله NOKLAPJA