به گفته بیرنگ، عشق در تلویزیون یک حیطه ممنوعه است. ما کمتر در تلویزیون کلمه عشق را به کار میبریم، مثلا میگوییم دلبستگی یا وابستگی. هنوز هم فکر نمیکنم در تلویزیون مردی بتواند به زنی بگوید دوستت دارم و عاشقت هستم. نمیتوانستیم حالیشان کنیم دلبستگی به معنای عشق نیست. ممکن است من دلبسته ماشینم باشم، ولی عاشق آن نیستم.
دنیای اقتصاد نوشت: تلویزیون ایران از بزرگترین مراکز رسانهای جهان است. رسانهای با مراکز نمایندگی بسیار در سراسر جهان و شمار بلندبالایی از کارمندان و مدیران و خبرنگاران. این رسانه دولتی در طول دو سه دهه اخیر تحولات بسیاری را از سر گذرانده است. زمانی لباس رنگی مجریان حتی در برنامههای کودک تلویزیون هم دیده نمیشد، اما در برنامههای کنونی مجریان مرد هم معمولا لباس با رنگهای شاد و حتی گاهی جیغ میپوشند. این تغییرات از کجا نشات میگیرد؟
به نظر میرسد نخستین تحول اساسی در برنامهسازی تلویزیون، مربوط به سالهای میانی دهه هشتاد بود. توسعه کیفی برنامهسازی در تلویزیونهای ماهوارهای و افزایش مخاطبان این برنامهها در سراسر جهان از جمله ایران و کاهش مداوم مخاطبان وفادار صداوسیما، تلنگر مهمی به برنامهسازان و مدیران این سازمان زد. بهویژه در سالهای پایانی این دهه و با اوجگیری حوادث پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ مدیران سیما دریافتند که برای جلب نظر مخاطبان، باید استانداردهای تازهای را بپذیرند.
ویدیوگرافیها بهخصوص در برنامههای خبری تغییر کرد، گویندههای تازهای در برنامههای خبری دیده شدند و بخش خبری ۲۰:۳۰ توانست دور از لحن و فرم رسمی و خشک برنامههای خبری آن زمان، فضای تازهای در روایت خبرها ایجاد کند که البته چندان هم دوامی نداشت. تحول به برنامههای ترکیبی و سریالها و حتی برنامههای مذهبی هم رسید. از مسابقه هفته مرحوم نوذری و دیدنیهای مرحوم جلال مقامی کار به خندوانه و دورهمی رسید. خلاصه که اینها نشان میداد که تلویزیون دارد تحولات عجیبی را از سر میگذراند.
در این میان نکته جالب مرور محدودیتهای گذشته است. اینکه گاهی برخی محدودیتهای باورناپذیر وجود داشت که حالا حتی سرسختترین مدافعان این محدودیتها هم وقتی به یادشان میافتند، خندهشان میگیرد. این اتفاق، بسیار مهم است. مهم است، چون باید بدانیم این محدودیتها زمانی ممکن است غیرقابلدفاع باشند. محدودیتهایی که برخیشان هنوز هم هستند؛ مثل ممنوعیت نشان دادن تصویر ساز! بههرحال به نظر میرسد که یکی از نخستین نشانههای تحول جدی در برنامهسازی سازمان، سریال «همسران» بود؛ سریالی غیرحماسی، روزمره و مدرن که راوی دو خانواده متوسط شهری بود و استانداردهای اخلاقی تازهتری را معرفی کرد.
بهتازگی بیژن بیرنگ، یکی از مهمترین برنامهسازان و سریالسازان سیما، گفتوگویی انجام داده و درباره محدودیتهای عجیبوغریب سریال «همسران» سخن گفته است که بخشی از مهمترین حرفهای او را در ادامه میخوانیم. بیژن بیرنگ، نویسنده و کارگردان سریالهای دهه ۷۰، در تازهترین گفتوگوی خود نکات قابل توجهی از سانسور و فشار برای تعطیل کردن سریال «همسران» بیان کرده است.
بر اساس گفتههای این سریالساز مطرح تلویزیون، افزون بر خود مدیران صداوسیما، گروههای فشار از جمله رسانهها، از مهمترین اثرگذاران بر روند تحولات و استانداردهای تلویزیون هستند. بهنوعی میتوان گفت که کنترل تلویزیون عمدتا در دست رسانهها و گروههای خاصی از فعالان مدنی و سیاسی است.
به گزارش ایرنا، بیژن بیرنگ در بخش دیگری از این مصاحبه گفته است: سانسور در حدی بود که هر شب روزنامهای خاص مقالهای مینوشت که آقای علی لاریجانی (رئیس وقت صداوسیما) این سریال ملعون را کی از آنتن برمیداری؟ انجمن سینماگران مسلمان و آقای جواد شمقدری و دوستان هم جزو آدمهایی بودند که لحظهشماری میکردند این سریال از آنتن پایین کشیده شود. بازبینی این سریال را شخص آقای لاریجانی انجام میداد. هر هفته اینها ترس و لرز داشتند. گاهی ۱۰ تا ۲۰ دقیقه از کار را درمیآوردند. میپرسیدیم چرا آن را درآوردید؟ میگفتند این دارد به او نگاه عاشقانه میکند.
به گفته بیرنگ، عشق در تلویزیون یک حیطه ممنوعه است. ما کمتر در تلویزیون کلمه عشق را به کار میبریم، مثلا میگوییم دلبستگی یا وابستگی. هنوز هم فکر نمیکنم در تلویزیون مردی بتواند به زنی بگوید دوستت دارم و عاشقت هستم. نمیتوانستیم حالیشان کنیم دلبستگی به معنای عشق نیست. ممکن است من دلبسته ماشینم باشم، ولی عاشق آن نیستم.
این تهیهکننده گفت: در همسران، برای بار نخست بود که زن وارد حیطه کمدی میشد. تا قبل از آن زن در فیلمها و سریالها فقط رخت میشست و برنج پاک میکرد و خورشت قیمه میپخت. همه هم روی زمین مینشستند. اولین سریالی بود که اعضای خانواده روی میز نهارخوری غذا میخوردند نه روی زمین. اما به ما میگفتند چرا خانههایتان شیک است. نمیشود آن را زشتش کنید؟ بیرنگ ادامه داد: ما اولین سریالی بودیم که در خود سازمان هم کسی نمیدانست قسمت بعدیمان چیست. گاهی مدیر شبکه زنگ میزد که بیرنگ قسمت بعدی سریال چیست؟ من میگفتم مثلا در مورد فلان موضوع میخواهم بنویسم. میگفت یک قسمت هم در مورد شایعه بنویس. آن موقع شایعه مساله روز بود. درباره آن هم یک قسمت نوشتم.
تهیهکننده سریال همسران اضافه کرد: یکی از سانسورهایی که آن اوایل اتفاق افتاد این بود که چه معنا دارد زن و شوهرها اینقدر با هم قاطیاند؟ ما در فرهنگمان چنین چیزی را نداریم که زن و شوهرها اینقدر با هم حرف بزنند و کلکل کنند. گفتیم چه کارش کنیم؟ گفتند: اینها را فامیل کنید. من هم یک قسمت ساختم و اینها را فامیل کردم. قسمت خوبی هم شد و در این قسمت مشخص شد که خانم پاوهنژاد خواهرزاده آقای کاویانی است. گفتند آن یکی را همینطور کنید که گفتیم تو را به خدا این یکی را کوتاه بیایید. چون برنامه بهنوعی زنده بود و دائم پخش میشد از این اتفاقات میافتاد.