تجارتنیوز نوشت: محمدحسین عمادی، پژوهشگر توسعه و مشاور ارشد UNP در افغانستان گفت: «در موضوع مهاجران افغانستانی با یک معادله دو مجهولی مواجه هستیم. تا این معادله را حل نکنیم نمیتوانیم نقش خودمان را در ارتباط با این موضوع روشن کنیم. اولین مجهول نداشتن اطلاعات درباره جمعیت مهاجران است. دومین مجهول هم سیاست ماست. جمهوری اسلامی باید تکلیف خود را روشن کند که میخواهد در چارچوب ملت-دولت تصمیمگیری کند یا امت اسلامی.»
قصه پردرد مهاجران افغانستانی به حملات اخیر به خانههایشان ختم نمیشود. رنجی دارند چند ساله و عمیق؛ از درآمدهای پایین گرفته تا محدودیتهایی که در تحصیلات دارند. مهاجرانی که از وطن رانده شدهاند و در کشور میزبان هم برای هر کاری با هزار مشکل و، اما و اگر مواجه هستند. بلاتکلیف ماندهاند و همین وضعیت بلاتکلیفی رنجشان را بیشتر میکند.
برخی از مردم میگویند که مهاجران فرصتهای شغلی را از آنها گرفتهاند. اما خوب که بنگریم دست مهاجران در بازار کار هم بسته است. حتی مهاجران تحصیلکرده هم چندان فرصت رشد و پیشرفت کاری ندارند. آنها که در مشاغل کارگری هستند هم که وضعیت به مراتب بدتری دارند.
کارشناسان و تحلیلگران میگویند مسئله را باید ریشهای حل کرد و دولت باید سیاست مشخص و نظاممندی درباره مهاجران داشته باشد. بازار کار باید هم برای ایرانیها فرصت شغلی و جای رشد داشته باشد، هم برای شهروندان افغانستانی.
هفته گذشته نشستی با عنوان «پناهندگان افغانستانی، سیاستگذاری مهاجرت و حمایت اجتماعی» از سوی گروه جمعیت و مهاجرت جامعهشناسی ایران با همکاری موسسه رحمان برگزار شد. محمدحسین عمادی، پژوهشگر توسعه و مشاور ارشد UNP در افغانستان در در این نشست گفت: «باید مسئله را از نگاه کلان و سیاستگذاری بررسی کرد تا بتوان راهحل آن را پیدا کرد.»
عمادی توضیح داد: «موضوع افغانستان، موضوعی هزار لایه است. صحبت کردن در این مورد پیچیده است. این پیچیدگی با شرایطی که ما در ایران با آن مواجه هستیم، بسیار بیشتر شده است؛ بهویژه مسائل مربوط به مهاجران افغانستانی؛ بنابراین با احتیاط در این مورد حرف میزنم.»
او ادامه داد: «برای آنکه این احتیاط را رعایت کرده باشم، میخواهم تصویر کلانتری از موضوع ارائه دهم. در ارتباط با مسئله مهاجران افغانستان باید واقعیتها را دید. یک معادله و دو مجهول داریم. تا این معادله دو مجهولی را حل نکنیم به هیچ وجه نمیتوانیم نقش و سهم خودمان را در ارتباط با این موضوع روشن کنیم.»
مشاور ارشد UNP در افغانستان گفت: «اولین مجهول و مشکلی که ما در ارتباط با مهاجران افغانستانی داریم و به امروز هم نمیگردد، این است که ما اطلاعات دقیقی در مورد جمعیت مهاجران نداریم.»
او ادامه داد: «چرا ما نباید تعداد دقیق مهاجران افغانستانی را داشته باشیم؟ این نقطه ضعف جمهوری اسلامی است و نمیتوان آن را گردن کسی انداخت. یک وزیر میگوید چهار و نیم تا پنج میلیون تومان مهاجر افغانستانی داریم، وزیر دیگر میگوید ۶ و نیم تا هفت میلیون، برخی رسانهها میگویند هشت میلیون نفر. این موضوع شوخی نیست! صحبت از جمعیت میلیونی است.»
عمادی توضیح داد: «یکی از مسائل اساسی ما نداشتن آمار جمعیتی مهاجران است. پس از ۴۰ سال هنوز برآورد غیردقیق از جمعیت آنها داریم. البته اخیرا داشتن کد یکتا اتباع اجرا شده و کار خوبی است. باید دانست چند نفر مهاجر داریم، کجا هستند، با چه کارفرمایی کار میکنند، قانونی وارد کشور شدهاند یا نه؟ شروع هر اقدامی باید جمعآوری اطلاعات باشد.»
مشاور ارشد UNP در افغانستان گفت: «دومین مجهول در موضوع مهاجران افغانستانی، سیاست ماست. هنوز بعد از ۴۰ سال تعریف دقیقی از منافع ملی نداریم.»
او ادامه داد: «جمهوری اسلامی باید تکلیف خود را روشن کند. ما باید بدانیم که میخواهیم در چارچوب ملت-دولت میخواهیم عمل کنیم یا امت اسلامی. ملت-دولت یعنی یک حکومت در یک مرز جغرافیایی مشخص تصمیمگیری میکند؛ مانند کانادا. این مرز مشخص وظیفه و حیطه اختیارات دولت را تعیین میکند. زمانی که مبنا بر سیاست امت اسلامی باشد، تصمیمات فرق دارد.»
عمادی در ادامه توضیح داد: «در چهارچوب ملت-دولت با همه ژستهای حقوق بشری هم که میگیرند، سیاست این است که یک فرد چقدر پرداخت میکند، چقدر میماند و دولت چقدر پرداخت میکند. اما زمانی که مبنا جهان وطنی و امت اسلامی باشد دیگر تصمیمات در قالب مرز نیست. در این صورت دیگر در قالب یک وظیفه ایدئولوژیک یا الهی تصمیمگیری میشود و وظیفه دولت میشود.»
او گفت: «این شرایط متاسفانه مسئله را به جایی رسانده است که حالا نمیتوانیم آن را حل کنیم و با مردم هم شفاف بیان نمیشود.»
مشاور ارشد UNP در افغانستان گفت: «قشری که در ازای نیروی انسانی افغانستان در ایران فشار بیشتری را تحمل میکند، طبقه مرفه و حتی متوسط جامعه نیست، بلکه طبقه فقیر است.»
او ادامه داد: «طبقه فقیر نیروی انسانی افغانستانی را رقیب خود در صف نانوایی، گرفتن امکانات، اجاره خانه و بازار کار میداند. از آنجا که قدرت تحلیل ندارند، سیستم بین حاکمیت و جامعه هم تعیینشده نیست که اعتراض خود را منتقل کنند، بنابراین اعتراضشان هم به جایی نمیرسد. همزمان برخی افراد چه در جامعه و چه در رسانهها ناشیانه به این مسائل دامن میزنند و شرایط بحرانی میشود.»
عمادی گفت: «باید این واقعیتها را در موضوع مهاجران افغانستانی دید. تا زمانی که این دو مجهول را مشخص نکنیم، قطعا نمیشود معادله را حل کرد. هر چقدر در این مسئله دقت بیشتری خرج دهیم، پاسخ دقیقتر و کاملتری خواهیم داشت.»
در ادامه نشست «پناهندگان افغانستانی، سیاستگذاری مهاجرت و حمایت اجتماعی»، حسن نوری، کارگردان سینما از مشکلات مهاجران افغانستانی در ایران گفت.
نوری گفت: «در تجربه مهاجرتی ما تشکیل چنین جلساتی تازگی دارد و حتی نمیدانیم باید چه بگوییم و چه کنیم. نه به عنوان یک فیلمساز بلکه به عنوان یک افغانستانی از تجربه زیسته مهاجران صحبت میکنم تا نگاهها را از دو منظر میزبان و مهاجر به هم نزدیک کنیم. نشانههایی مشاهده میشود که حاکمیت قرار است یک کار نظاممند در رابطه با مهاجران انجام دهد، از جمله تشکیل سازمان ملی مهاجرت.»
او ادامه داد: «میتوانید چند برابر آنچه که در محل زندگی مهاجران افغانستانی اتفاق میافتد را تصور کنید. تصاویری از این اتفاقات هم منتشر شده است که به محله مهاجران حمله کردند. بار اول هم نیست.»
نوری گفت: «دوستان تاکید میکنند که آمار و برنامهریزی در مسئله مهاجران افغانستانی وجود ندارد. اتفاقا بر اساس تجربه زیسته ما، روندی وجود دارد که اتفاقا برنامهریزی شده است. برای مثال لیستی از مشاغل مجاز مهاجران افغانستان منتشر میشود که فرومرتبه و در واقع کارهای یدی است. همزمان رسانهها هم این مشاغل را به مهاجران میچسبانند.»
او ادامه داد: «از سوی دیگر این مشاغل میزان محدودی از درآمد دارد. با این درآمد فقط جاهای خاصی از شهر میتوان زندگی کرد. یعنی نمیتوان چاهکن بود و در ونک زندگی کرد، بنابراین باید به مناطقی مانند ورامین، کهریزک و… ساکن و محبوس شوند. ضمن آنکه منزلت اجتماعی آنها هم پایین میآید.»
نوری در ادامه نشست گفت: «برای اینکه این مهاجران از یک کارگر ساده به کارگر نیمه متخصص ارتقا نیابند، فرزندان آنها هم نمیتوانند در فنیوحرفهای درس بخوانند. ممنوع است. یعنی وضعیتی که پدر و مادر آنها داشتند، بازتولید میشود.»
او توضیح داد: «سیاستهای پولی در آموزش و پرورش که ایرانی و افغانستانی هم ندارد و دامن همه را میگیرد، باعث شده که یگانه راهی که مهاجران برای تغییر طبقه دارند برای آنها بسته شود. گاهی تمام سرمایه یک خانواده به پای یک نفر ریخته میشود که بتواند تحصیل کند. شاید آن یک نفر نجات پیدا کند.»
نوری توضیح داد: «این وضعیتی است که به صورت مستمر و بیش از چهار دهه توسط همه دولتها پیگیری میشود. میبینیم که مهاجران افغانستانی به صورت کلنی زندگی میکنند. به این خاطر که یک انزوای اجتماعی به وجود آمده که قابل دفاع نیست. این مهاجران به لحاظ اجتماعی طرد میشوند.»
او ادامه داد: «البته این طرد اجتماعی خیلی ایرانی و افغانستانی ندارد. زمانی که در حاشیه شهرها زندگی کنید دیگر امکانات فرهنگی وجود ندارد، امکانات آموزشی بسیار پایین است و…. در مورد افغانستانیها، اما مسئله این است که اگر موضوع عامدانه نیست، پس چیست؟ دیگر نداشتن سیمکارت نمادین است که تو یک بیگانه هستی.»
نوری گفت: «میدانم که در خاورمیانه امور بر اساس نظم نیست، ایران محدودیت منابع دارد و تعداد مهاجرانی افغانستانی در ایران قابل مقایسه با سایر کشورها نیست. همه اینها را میفهمم، اما نمیفهمم که چرا چند میلیون انسان طی چند دهه، کرامت انسانی از آنها گرفته شده است؟ اینکه اکنون میبینیم عدهای به خانه برخی از مهاجران حمله میکنند، اتفاقی نیست که ناگهان از زیر فرش درآمده باشد، بلکه تاریخ دارد.»