امیر قلعهنویی، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران، تصورش را نمیکرد روزی برسد که چند بار پشت سر هم در قامت نفر اول نیمکت تیم ملی، مورد انتقاد شدید هواداران قرار بگیرد و شعار «حیا کن، رها کن» را بشنود.
امیر قلعهنویی، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران، تصورش را نمیکرد روزی برسد که چند بار پشت سر هم در قامت نفر اول نیمکت تیم ملی، مورد انتقاد شدید هواداران قرار بگیرد و شعار «حیا کن، رها کن» را بشنود. با وجود این، او خیلی زود با این پدیده مواجه شده و برای دومین بار در ایران، در حین بازیهای تیم ملی، چنین شعار معناداری را که به غیر از اعتراض به شرایط کنونی نمیتواند پیامد دیگری داشته باشد، به وضوح شنیده است.
برای اولین بار در ورزشگاه آزادی بود که هواداران تیم ملی فوتبال ایران بعد از تساوی این تیم مقابل ازبکستان، تیم ملی را هو کرده و به انتقاد از امیر قلعهنویی پرداختند. او و کادر همراهش که در سخنوری تبحر ویژهای دارند، در تلاش بودند با سردادن وعده «روزهای خوب پیشرو»، از حجم انتقادها بکاهند. بااینحال، شرایط بر وفق مراد قلعهنویی و شاگردانش پیش نرفت؛ تیم ملی پنجشنبهشب در اصفهان و در نخستین مسابقه خود در دور سوم انتخابی جام جهانی ۲۰۲۶، برابر تیم ملی قرقیزستان شرایط دشواری را سپری کرد.
درواقع اگرچه این بازی با یک گل به سود تیم ملی به پایان رسید، ولی سبک بازی تیم امیر قلعهنویی برابر تیم درجه دو یا حتی درجه سه آسیا، چیزی نبود که هواداران حاضر در ورزشگاه را راضی نگه دارد. آنها انتهای این دیدار بهشدت از امیر قلعهنویی گله داشته و ضمن هوکردن دیگر بازیکنان تیم ملی، خواستار جدایی امیر قلعهنویی از این تیم شدند. اینکه چه بر سر تیم ملی ایران آمده که هوادارانش در دو بازی روی سکو سرمربی و بازیکنان را هو میکنند، از آندست پرسشهایی است که انتظار میرود مسئولان فدراسیون فوتبال که همواره سکوت را بر پاسخگویی ترجیح میدهند، جواب دهند، ولی به لحاظ فنی، مشخص است عملکرد امیر قلعهنویی همخوانی چندانی با وعدههایش ندارد.
او که با توپی پر و انتقاد از سرمربیان خارجی تیم ملی فوتبال ایران، زمام امور را به دست گرفته بود، در جام ملتهای آسیا نمایش ضعیفی برابر قطر داشت و از گردونه بازیها در نیمهنهایی کنار رفت تا همچنان حسرت قهرمانی بر دل این تیم بماند. پس از آن نیز نوسان تیم قلعهنویی که یکی در میان، اندکی خوب و بد بازی میکردند، حفظ شد تا کاسه صبر هواداران فوتبالی لبریز شود. از سوی دیگر، وعده جوانگرایی امیر قلعهنویی در تیم ملی هم با درصد چندان بالایی محقق نشد تا تیغ تیز انتقادها این بار جدیتر از هر زمان دیگری، تصمیمات او را نشانه برود.
آخرین فهرست بازیکنان دعوتشده به تیم ملی توسط این مربی هم سوژه دیگری شد تا تفکرات فنیاش زیر سؤال برود. دعوت از چند بازیکن نیمکتنشین از یک سو و فراخواندن چند بازیکن دیگر که حتی هنوز تیم هم ندارند از سوی دیگر، باعث شد تا شرایط تیم ملی در دیدار برابر قرقیزستانی که اصولا محلی از اعراب در تقابل با تیم ملی ایران ندارد، گره بخورد. این گرهخوردگی تا جایی پیش رفت که اگر مهارت علیرضا بیرانوند در مهار تکبهتک بازیکنان رقیب در دقایق پایانی نبود، همین سه امتیاز هم از کف میرفت.
البته که دیگر آمار ثبتشده از این بازی نیز به قدری نگرانکننده است که نمیشود به سادگی از کنار آن عبور کرد. قرقیزستان که پیش از این در هر بازی با تیم ملی ایران بهطور میانگین پنج بار دروازهاش باز شده بود، در این بازی به مراتب بهتر از خط حمله گرانقیمت ایران کار کرد و دو برابر تیم ملی ایران ضربه در چارچوب داشت. ایران از ۱۵ ضربهای که به سمت دروازه رقیب زد، فقط سه ضربه در چارچوب داشت که یکی از آنها نه با کارهای فنی، بلکه روی اشتباه دروازهبان حریف تبدیل به گل شد. از سوی دیگر، قرقیزها مختصر و مفید بازی کردند؛ آنها با آنالیز کامل تیم ملی ایران، در ضدحملات بسیار خطرناک ظاهر شدند و از هفت ضربه به سمت دروازه بیرانوند، شش تا را در چارچوب زدند تا نرخ بسیار نگرانکنندهای برای خط دفاعی تیم ملی ایران به ثبت برسانند. کمتر کسی به یاد دارد علیرضا بیرانوند در یکی از بازیهای تیم ملی مجبور شده باشد این همه واکنش روی حملات رقیب نشان دهد.
ماحصل همین شد که تماشاگران بار دیگر علیه قلعهنویی شعار دهند و خواستار برکناری او شوند. از سوی دیگر، تعدادی از آنها بار دیگر تیم ملی را هو کردند و الفاظ نهچندان مناسبی نیز خطاب به بازیکنان به کار بردند. جمیع این اتفاقها، کار را به کنفرانس خبری پس از بازی کشاند تا واکنش تند مهدی طارمی، کاپیتان و گلزن ایران در جدال برابر قرقیزستان را به همراه داشته باشد. او که مشخصا از اتفاقهای رخداده دل خوشی نداشت، گفت که مسئول اتفاقات رخداده خاصه در شرایط اقتصادی کشور نیست و ریشهاش را باید در جای دیگری جست.
طارمی در بخشی از صحبتهایش اینطور گفت: «به من گفتند نگو، ولی بیشرف کلمه سنگینی است. نمیتوانیم به هم بگوییم بیشرف. کسان دیگر کشور را چیز کردند و به ما چه ربطی دارد که ما بیشرفیم. یا مگر مثلا به خاطر ما کشور این اتفاقات برایش افتاده که ما بشنویم بیشرف! هی نگیم، هی نگیم هی نگیم. ما بیشرف نیستیم. بهوالله کلمه سنگینی است. من نباید به شما بگویم و شما هم نباید به من بگویید. وضعیت اقتصادی، من میدانم برای همه مردم خراب است. ما هم شکایت داریم از این اتفاقاتی که وجود دارد. باید بهتر بشود. امیرخان هزار بار گفته باید بهتر بشود. من و همه میدانیم که باید بهتر بشود. با این عقدهها و فشاری که روی مردم است، طبیعی است که بیایند خالی کنند یک جا. ولی دیگر در این حد نه. ما خانواده داریم، نمیدانم... ما مثل شماییم».
طارمی در ادامه از شکاف ایجادشده در این فضا هم گله کرد و گفت: «هیچکس نیستیم. همه این کشور را دوست داریم. دوست داریم موفق شود در همه رشتهها. در همه رشتهها امکانات بدهیم. این بلا را سر کشور آوردید بعد ما میآییم فحشش را میخوریم. ورزشکارهای دیگر میآیند نمیدانم اینجوری میگویند. آقا بهوالله به ما ربطی ندارد. بهوالله به ما ربطی ندارد. نه من، نه هزارتا گندهتر از من نمیتواند هیچ اتفاقی رقم بزند. چه سلبریتی، چه ورزشکار، چه بازیگر، چه نمیدانم... به ما ربطی ندارد. دست کسانی دیگر است».
بیان موضوعات اینچنینی در فضای فوتبال ایران در شرایطی رخ داده که پیش از این کمتر سابقه داشته فضا تا به این اندازه علیه تیم ملی و خاصه سرمربی آن باشد. منفعلبودن مسئولان ورزش ایران در شنیدن صدای مخاطبان فوتبالی هم مزید بر علت شده تا چنین اعتراضاتی پررنگتر شود. مشخصا از حالا به بعد، کار برای امیر قلعهنویی از یک سو و مهدی تاج بهعنوان رئیس فدراسیون فوتبال از سوی دیگر، دشوارتر خواهد شد و با ادامه روند کنونی، شدت اعتراضات نیز قوت بیشتری به خود خواهد گرفت؛ مگر اینکه چارهای از سوی مسئولان فنی تیم ملی یا مسئولان ورزش ایران اندیشیده شود.
اول نتایج خوب که بخاطر کار مربیان خوب قبلی است و بعد که اثر آن میرود طرز مربی گری اصلی یک ایرانی در سطح بین المللی مشخص میشود.