چرا قیمت دلار در جنگ ایران و اسرائیل ذلیل بود؟

مگر نه اینکه جنگ، اقتصاد را بیثباتتر میکند، پس چرا بازار ارز خلاف این منطق عمل کرده است
فرارو- قیمت دلار در آخرین روز از تجاوز اسرائیل به ایران روند نزولی در پیش گرفت.
به گزارش فرارو؛ دلار خیلی آرام پا پس کشید و داوطلبانه تا محدوده 92 هزار تومان عقبنشینی کرد. آن هم در شرایطی که دشمن با خشم و حرص زیاد، نقاط مختلفی از کشور را زیر آتش گرفت. روند نزولی قیمت ارز در این روز وقتی عجیب به نظر میرسد که به خاطر بیاوریم 76 روز پیش، وقتی هنوز خبری از مذاکره ایران و آمریکا به میان نیامده بود در بازار آزاد تهران دلار با ثبت رکورد تاریخی ۱۰۵ هزار و ۵۵۰ تومان شاخ و شانه میکشید. در این مدت چند دور مذاکره بیسرانجام و بالاخره جنگ و درگیری را به چشم دیدیم اما حتی در بحرانیترین شرایط، دلار عاجزانه عقب رفت. حکمت این اتفاق چه بود؟
قیمت دلار در سراشیبی موقعیت جنگی
جنگ واقعاً رخ داده اما دلار نه تنها گرانتر نشده، بلکه ارزانتر شده است. نرخ فروش آزاد دلار در بازار تهران به زیر 92 هزار تومان سقوط کرده و بسیاری از ناظران از خود میپرسند مگر نه اینکه جنگ، اقتصاد را بیثباتتر میکند، پس چرا بازار ارز خلاف این منطق عمل کرده است؟
دلار ذاتا ترسو است
یکی از مهمترین دلایل رشد شدید نرخ دلار پیش از آغاز درگیری، نه وضعیت واقعی اقتصاد، بلکه ترس از آیندهای نامعلوم است.
بازار ارز در ایران، بیش از آنکه بازتابدهنده واقعیتهای اقتصادی باشد، تابلوی انتظارات عمومی است. بههمین دلیل آنچه مردم درباره آینده فکر میکنند، سریعا در قیمت دلار نمایان میشود.
در شرایطی که تنش در حال اوجگیری است ولی هنوز کسی نمیداند جنگ رخ میدهد یا نه، بازار به اصطلاح وارد وضعیت تعلیق میشود. در این حالت عدهای برای حفظ ارزش پول خود دلار میخرند و از طرف دیگر فروشندگان از ترس آینده، عرضه را متوقف میکنند. حتی فضای رسانهای دلهرهآور میشود و قیمت دلار صرفا به خاطر ترس از آینده بالا میرود نه به خاطر شاخصهای واقعی اقتصادی.
وقتی از جنگ احتمالی صحبت میکردیم، بازار وارد فاز پیشبینی فاجعه شده بود و در چنین مواقعی به خود حق میدهد که براساس آنچه ممکن است یا قرار است رخ بدهد، واکنش نشان دهد اما با آغاز جنگ و روشن شدن ابعاد آن، وقتی که مشخص شد خبری از حمله فراگیرتر یا بسته شدن تنگه هرمز نیست. این واقعیت، باعث شد شدت ترس کاهش پیدا کند و بازار بتواند از حالت هیجانی به فاز محاسباتی بازگردد.
پس از شروع تقابل نظامی، بازار دیگر از خود نمیپرسد آیا جنگ میشود؟ در طول درگیری تکلیف مشخص شده و میدانیم جنگ اتفاق افتاده است. به عبارتی یک وضعیت کاملا مبهم (که میتواند فاجعهبار باشد) جای خودش را به یک وضعیت واقعی قابل مشاهده و قابل تحلیل میدهد.
حالا که جنگ به شکل محدود و مدیریتشده رخ داده، بسیاری از تصورات قدیمی رنگ باختهاند
قبل از حمله آمریکا به عراق در سال 2003، بازار جهانی نفت به شدت متلاطم بود. قیمت نفت تا مرز 40 دلار در هر بشکه بالا رفت اما درست پس از شروع جنگ و روشن شدن ابعاد حمله، قیمت نفت افت کرد چون بازار متوجه شد که جنگ سریع و یکطرفه است نه گسترده و متقارن.
قیمت دلار در دی ماه 1398، هنگام حمله موشکی ایران به پایگاه عینالاسد نیز موقتا بالا رفت اما ظرف دو هفته کاهش پیدا کرد چون مشخص شد قرار نیست درگیری گستردهای در کار باشد.
دلار دیگر پناهگاه نیست؟
دلار تا پیش از وقوع جنگ، برای سرمایهگذاران داخل ایران، نقش پناهگاه امن را ایفا میکرد اما پس از اینکه جنگ به شکل محدود و مدیریتشده رخ داد، بسیاری از تصورات قدیمی رنگ باختند.
پناهگاه بودن دلار در اقتصاد ایران یک پدیده روانی- تاریخی است. به همین دلیل در سالهای 90، 97 و 1401 نیز شاهد افزایش تفاضای خرید دلار بودیم. فروردین امسال هم خریداران عموما تصور میکردند دلار همیشه برنده است.
روند نزولی قیمت دلار پس از وقوع درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل، این معادله را به هم ریخت و باعث شد سرمایهگذاران بفهمند جایگاه دلار ممکن است متزلزل شود. پیام این اتفاق روشن است: اگر در ماههای آینده دولت موفق شود نرخ ارز را کنترل کند، میتوان انتظار داشت که بخش مهمی از سرمایههای خرد، راه خود را از دلار جدا میکنند و به سمت سایر داراییها حرکت کند.
دلار در دام موقعیت عدم قطعیت
کاهش نرخ دلار در خلال جنگ، شاید در نگاه اول پدیدهای متناقض به نظر برسد اما با نگاهی عمیقتر میتوان فهمید که این اتفاق، نتیجه طبیعی رخداد «عدم قطعیت» است.
عدم قطعیت یکی از مباحت پایه اقتصادی محسوب میشود و به زبان ساده شرایطی را توصیف میکند که ما نمیدانیم چه اتفاقی میافتد و حتی نمیدانیم احتمال وقوع هر اتفاق چقدر است. این مفهوم دقیقا برخلاف ریسک است. وقتی درباره ریسک حرف میزنیم میدانیم چه سناریوهایی امکانپذیر خواهد بود ولی در صورت حاکم شدن شرایط عدم قطعیت، اطلاعات ناقص میماند، آینده مبهم است و احتمالات قابل محاسبه نیستند.
در شرایط عدم قطعیت، سرمایهگذار دست به خرید نمیزند چون نمیداند فردا چه میشود. تولیدکننده سرمایهگذاری را متوقف میکند چون نمیداند بازار وجود خواهد داشت یا نه. مصرفکننده خرید بزرگ را عقب میاندازد چون ممکن است شغلش را از دست بدهد و سیاستگذار هم محافظهکارانه عمل میکند چون از تبعات تصمیماتش مطمئن نیست.
وقتی احتمال میدهیم جنگ شود، حتی بدون وقوع جنگ، دلار گران میشود. وقتی احتمال میدهیم مذاکرات به نتیجه برسد، بورس بدون امضای توافق رشد میکند.
عدم قطعیت در اقتصاد یعنی ترس از آیندهای ناشناخته و اگرچه در مقابله با آن راهکار جادویی وجود ندارد اما روی کاغذ از این شانس برخوردار هستیم که اصلاحات تدریجی، شفافیت در اطلاعرسانی و ثبات در سیاستگذاری، در کنار وجود امکان پیشبینی آینده، شرایط را برای خروج از شرایط عدم قطعیت مهیا کنند.
در نهایت باید بپذیریم قیمت ۱۰۵ هزار تومانی دلار، از اول هم نتیجه جو روانی و موج خریدهای هیجانی بود و حالا پس از روشن شدن تکلیف درگیری، بازار متوجه شده دلار (حداقل به این زودیها) ظرفیت اعداد بالای 90 هزار تومان را نداشته است. اینکه در 24 ساعت گذشته و پس از اعلام آتشبس قیمت دلار دارد با شتاب زیاد، پایین میآید هم ریشه در همین مسئله دارد.