ترنج موبایل
کد خبر: ۸۸۱۴۸۲

آذربایجان و بازی بی‌طرفی؛ فرصت‌طلبی در سایه تضعیف ایران

آذربایجان و بازی بی‌طرفی؛ فرصت‌طلبی در سایه تضعیف ایران

حملات اسرائیل و آمریکا به ایران، جمهوری آذربایجان را در تنگنای ژئوپلیتیکی میان تهران، تل‌آویو، آنکارا و واشنگتن قرار داده است. باکو با اتخاذ موضعی بی‌طرفانه، هم‌زمان در پی حفظ روابط با متحدان غربی و پرهیز از تحریک ایران است؛ اما در خفا، از تضعیف موقعیت تهران برای پیشبرد اهداف منطقه‌ای خود ازجمله انزوای ارمنستان و گسترش نفوذ در مناطق آذری‌نشین ایران بهره‌برداری می‌کند؛ گرچه این راهبرد با مخاطرات جدی همراه است.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- الدار ممدوف مشاور سابق سیاست خارجی فراکسیون سوسیال‌دموکرات پارلمان اروپا

به گزارش فرارو به نقل از نشریه نشنال اینترست، حملات هوایی اسرائیل به خاک ایران در جریان جنگ ۱۲روزه از جمله بمباران‌هایی در حوالی تبریز، مرکز آذربایجان ایران و سپس حمله آمریکا به تأسیسات هسته‌ای، جمهوری آذربایجان را در موقعیتی بسیار حساس و پرمخاطره قرار داده است؛ موقعیتی که خروج از آن به‌سادگی امکان‌پذیر نیست.

باکو روی طناب ژئوپلیتیک: تعادل میان اسرائیل، ترکیه، آمریکا و ایران

باکو این روزها باید میان اتحاد راهبردی با اسرائیل، حمایت نزدیک ترکیه، نفوذ آمریکا و همسایگی پرتنش با ایران، توازنی ظریف و شکننده ایجاد کند؛ آن هم درست در زمانی که سایه درگیری‌های گسترده‌تر بر سر منطقه سنگینی می‌کند. در طول این بحران، مقامات جمهوری آذربایجان به طور عیان بر کاهش تنش‌ها تأکید داشته‌اند؛ رویکردی که هم از واقع‌گرایی سیاسی سرچشمه می‌گیرد و هم بازتابی از محاسبات پیچیده ژئوپلیتیکی این کشور است. با توجه به مرزهای مشترک، روابط اقتصادی گسترده و احتمال انتقال ناآرامی به داخل خاک خود، باکو هیچ منفعتی در تقابل مستقیم با تهران ندارد؛ به‌ویژه اگر جنگی فرسایشی آغاز شود که ممکن است موج عظیمی از پناهجویان را روانه شمال کند.

روابط اقتصادی میان تهران و باکو نیز اکنون با تهدیدی جدی روبه‌روست. دو کشور سال‌هاست که در قالب توافق‌های «سوآپ گاز»، همکاری نزدیکی دارند. ایران، گاز ترکمنستان را به آذربایجان منتقل می‌کند و این سوخت در نهایت راهی بازارهای اروپایی می‌شود. علاوه بر آن، آذربایجان یکی از اجزای کلیدی در کریدور ترانزیتی بین‌المللی شمال-جنوب به حساب می‌آید؛ مسیری چندوجهی که روسیه و اروپا را از طریق قفقاز و دریای خزر به هند و ایران متصل می‌سازد. هرگونه بی‌ثباتی یا جنگ در ایران، این مسیر استراتژیک را در معرض خطر قرار داده و می‌تواند ظرفیت ترانزیتی آذربایجان را به‌شدت محدود کند.

از سوی دیگر، افکار عمومی در جمهوری آذربایجان نقشی کلیدی در این معادلات ایفا می‌کند. هرچند نخبگان حاکم در باکو به اسرائیل نزدیک‌اند و نگاه انتقادی به ایران دارند، اما در مناطق عمدتاً شیعه‌نشین اطراف پایتخت مانند نارداران و شهرهای جنوبی چون لنکران و ماسالی، پیوندهای مذهبی و فرهنگی می‌تواند زمینه همدلی بیشتری با جامعه ایران ایجاد کند.

میان مردم آذربایجان به‌ویژه ساکنان مناطق جنوبی و ایرانیان، پیوندهای عمیق تاریخی، فرهنگی، دینی و خانوادگی وجود دارد. اگر آتش‌بسی که با ابتکار دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا برقرار شده دوام نیاورد و مجدداً شعله‌های جنگ زبانه بکشد؛ احتمال شکل‌گیری موجی از احساسات ضداسرائیلی در جامعه آذربایجان وجود دارد؛ پدیده‌ای که می‌تواند دولت باکو را با چالش‌های تازه‌ای مواجه کند.

آذربایجان و بازی بی‌طرفی: فرصت‌طلبی در سایه تضعیف ایران؟

نقش ترکیه نیز به‌عنوان ضلع سوم این معادله قابل توجه است. آنکارا اگرچه متحد نزدیک باکو به شمار می‌رود، اما در سطح دیپلماتیک، همواره از اقدامات اسرائیل در غزه، سوریه و اخیراً ایران انتقاد کرده است؛ با وجود این، همکاری‌های اقتصادی میان ترکیه و اسرائیل به‌ویژه در زمینه ترانزیت نفت آذربایجان همچنان ادامه دارد. ترکیه، ایران را رقیب منطقه‌ای خود در خاورمیانه و قفقاز جنوبی می‌داند و در حالی که از تضعیف موقعیت تهران استقبال می‌کند، اما وقوع هرگونه فروپاشی در ایران را تهدیدی جدی برای ثبات منطقه تلقی می‌نماید.

در میانه این ملاحظات متعارض، باکو بی‌تردید از کاهش نفوذ تهران در منطقه استقبال می‌کند. اتخاذ سیاست بی‌طرفی رسمی به آذربایجان این فرصت را می‌دهد که بدون تحریک تهران، روابط خود را با اسرائیل، آمریکا و ترکیه حفظ کند. با این حال، در محافل غیرعلنی، آسیب‌پذیری روزافزون ایران برای مقامات آذری به عنوان فرصتی جهت پیگیری منافع استراتژیک کشور دیده می‌شود.

یکی از مهم‌ترین این منافع، به حاشیه راندن بیش‌تر رقیب دیرینه آذربایجان یعنی ارمنستان است. باکو احتمالاً بر این باور است که درگیرشدن ایران در نزاع با اسرائیل و آمریکا می‌تواند تمرکز تهران را از پرونده‌هایی مانند پروژه «کریدور زنگزور» منحرف کند؛ مسیری که آذربایجان برای اتصال سرزمین اصلی به نخجوان و سپس ترکیه، خواهان عبورش از خاک ارمنستان است. ایران به‌شدت با این طرح مخالفت کرده و آن را تهدیدی برای ارتباط خود با ارمنستان می‌داند.

حملات اخیر اسرائیل به شهرهایی نظیر تبریز، نه تنها به تشدید گرایش‌های قوم‌گرایانه منجر نشد، بلکه بر انسجام ملی‌گرایانه ایرانی‌ها افزود. در این فضای تازه، نزدیکی آشکار باکو به اسرائیل، موجی از حساسیت و واکنش در ایران ایجاد کرده است. چنان‌که مهدی سبحانی، سفیر ایران در ارمنستان، اعلام کرد تهران از باکو خواسته موضوع ادعایی استفاده از پهپادهای اسرائیلی برای ورود به حریم ایران را بررسی کند. از این رو، تصوری که میان نومحافظه‌کاران آمریکا رواج یافته اینکه باکو می‌تواند با تکیه بر پیوندهای قومی، موجب بی‌ثباتی در ایران شود؛ بیش از آنکه مبتنی بر واقعیت باشد، حاصل خوش‌بینی مفرط است.

در صورت از سرگیری جنگ و فروپاشی آتش‌بس شکننده، محاسبات باکو بیش از پیش پیچیده خواهد شد. آذربایجان سعی خواهد کرد همکاری امنیتی خود با اسرائیل را ادامه دهد و در عین حال، اطلاعاتش را به شکل محرمانه در اختیار واشنگتن بگذارد؛ حتی اگر به قیمت تیرگی بیشتر روابط با تهران تمام شود. با این حال، باکو همچنان تلاش می‌کند از واکنش تند ایران و سرایت بی‌ثباتی به خاک خود جلوگیری کند. اما هرچه این بحران طولانی‌تر شود و دامنه‌اش به آمریکا و سایر قدرت‌های منطقه‌ای کشیده شود، مدیریت این موازنه شکننده برای باکو دشوارتر و پرهزینه‌تر خواهد بود.

 

تبلیغات
نویسنده : الدار مامدوف
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات