سرمایهسالاری چیست و چه فرقی با سرمایهداری دارد؟

سرمایهسالاری ممکن است در یک نظام سرمایهداری وجود داشته باشد، اما الزماً به معنای سرمایهداری نیست. در واقع، سرمایهسالاری به وضعیتی گفته میشود که قدرت اقتصادی به طور غیررسمی در دست افرادی معدود یا شرکتهای بزرگ باشد و آنها نه تنها بر اقتصاد بلکه بر سیاست و دولت نیز تأثیر بگذارند.
سرمایهداری بهعنوان یک سیستم اقتصادی با سرمایهگذاری تفاوتهایی دارد.
عصر ایران در این زمینه نوشت: سرمایهسالاری (Capitalocracy) و سرمایهداری (Capitalism) دو مفهوم متفاوت هستند، هرچند شباهتهایی هم دارند. برای توضیح تفاوتها و چگونگی کارکرد هرکدام، باید به تفاوتهای اساسی در تعریف و کاربرد آنها نگاه کنیم:
سرمایهداری یک سیستم اقتصادی است که در آن منابع تولید (مثل کارخانهها، زمینها، و شرکتها) به صورت خصوصی مالکیت دارند و به طور کلی در بازار رقابتی به کار گرفته میشوند. در این سیستم، افراد و شرکتها به دنبال کسب سود از طریق رقابت در بازار هستند.
ویژگیهای سرمایهداری عبارتند از:
مالکیت خصوصی: بیشتر منابع تولید در دست افراد یا شرکتهای خصوصی است.
بازار آزاد: بازارها بدون دخالت دولت، آزادانه قیمتها را تعیین میکنند.
رقابت: کسب و کارها برای جذب مشتری و سود، در رقابت با یکدیگر قرار دارند.
سود: انگیزۀ اصلی در سرمایهداری کسب سود برای صاحبان کسبوکارها است.
سرمایهداری میتواند در قالبهای مختلفی پیادهسازی شود؛ از سرمایهداری لیبرال که در آن دولت نقش محدودی دارد، تا سرمایهداری دولتی که دولت در آن دخالت بیشتری دارد.
اما سرمایهسالاری، واژهای است که بیشتر برای توصیف حکومتی به کار میرود که در آن، افراد یا گروههای قدرتمند اقتصادی (مثل میلیاردرها، بانکها، یا شرکتهای بزرگ) تأثیر بسیار زیادی در سیاست و تصمیمگیریهای دولتی دارند. به عبارت دیگر، در سرمایهسالاری، قدرت اقتصادی تبدیل به قدرت سیاسی میشود.
ویژگیهای سرمایهسالاری عبارتند از:
تمرکز قدرت اقتصادی: در این سیستم، تعداد محدودی از افراد یا شرکتها قدرت اقتصادی بسیار زیادی دارند.
نفوذ در سیاست: این نهادهای اقتصادی میتوانند سیاستها و قوانین را به نفع خود تغییر دهند یا دولت را تحت فشار قرار دهند.
غیراخلاقی بودن: در سرمایهسالاری، اغلب افراد با استفاده از ثروت خود از منابع و قدرت دولتی سوءاستفاده میکنند و به منافع شخصی خود میپردازند.
عدم توازن قدرت: در این سیستم، کسانی که پول بیشتری دارند، قدرت بیشتری دارند و تصمیمات سیاسی را به نفع خود میگیرند.
سرمایهسالاری ممکن است در یک نظام سرمایهداری وجود داشته باشد، اما الزماً به معنای سرمایهداری نیست. در واقع، سرمایهسالاری به وضعیتی گفته میشود که قدرت اقتصادی به طور غیررسمی در دست معدودی افراد یا شرکتهای بزرگ باشد و آنها نه تنها بر اقتصاد بلکه بر سیاست و دولت نیز تأثیر بگذارند.
تفاوتهای اصلی بین سرمایهداری و سرمایهسالاری:
1. اقتصاد آزاد در مقابل نفوذ سیاسی: سرمایهداری بر اساس رقابت در بازار و مالکیت خصوصی استوار است، اما سرمایهسالاری به وجود ائتلافها و روابط نزدیک بین ثروتمندان و سیاستمداران اشاره دارد که در آن ثروتمندان از قدرت اقتصادی خود برای نفوذ در سیاست استفاده میکنند.
2. ماهیت قدرت و ایجاد انحصار: در سرمایهداری، قدرت اقتصادی به طور طبیعی در دست کسانی است که بهترین کالاها یا خدمات را ارائه میدهند و در بازار رقابتی برنده میشوند. اما در در سرمایهسالاری، قدرت اقتصادی به طور غیررسمی در دست تعداد کمی از افراد یا گروههای بزرگ اقتصادی است که از این قدرت برای تأثیرگذاری بر سیاستها و تصمیمات حکومتی بهره میبرند. در واقع سرمایهسالاری با «انحصار» پیوندی اساسی دارد و رقابت را از بین میبرد و این امحاء به دلایل سیاسی و بر اثر نفوذ سیاسی رخ میدهد نه به صورت طبیعی و با منطق اقتصادی.
3. هدف سیستم: هدف اصلی در سرمایهداری، تولید کالاها و خدمات و بهدست آوردن سود از طریق رقابت در بازار است. اما در سرمایهسالاری، هدف این است که یک گروه محدود اقتصادی، قدرت سیاسی را نیز در دست بگیرد و از این طریق منابع کشور را به نفع خود مصرف کند.
سرمایهداری به وضعیتهایی مانند ایالات متحده در قرن بیستم اشاره دارد که در آن رقابت آزاد وجود دارد، اگرچه دولت ممکن است در برخی موارد دخالت کند (مثل تنظیم قیمتها و مقررات). اما سرمایهسالاری به شرایطی مانند روسیه در دوران پس از شوروی، یا برخی کشورهای آفریقایی مانند زئیر تحت حکمرانی موبوتو، یا فیلیپین در دوران فردیناند مارکوس اشاره دارد که در آنها قدرت اقتصادی در دست یک گروه کوچک از افراد است که کنترل سیاسی را هم در دست دارند.
نهایتا باید گفت سرمایهداری یک سیستم اقتصادی است که در آن مالکیت خصوصی و رقابت آزاد نقش مبنایی دارند، در حالی که سرمایهسالاری یعنی وضعیتی که قدرت اقتصادی به طور غیررسمی در دست گروهی خاص قرار دارد و این گروهها برای منافع شخصی خود، سیاستهای دولت را تغییر میدهند. در واقع، سرمایهسالاری میتواند به شکلی از فساد سیستماتیک در نظامهای سرمایهداری تبدیل شود، جایی که نخبگان اقتصادی در کنار تصمیمگیرندگان سیاسی، منابع را به نفع خود به غارت میبرند.