ران هاوارد، کارگردانی که در ۷۰ سالگی هنوز خطر میکند
فیلم eden؛ درخششی دیگر از کارگردان ذهن زیبا

پس از گذشت ۲۴ سال از اکران ذهن زیبا و بازنشر مداوم صحنههای درخشان آن در فضای مجازی، حالا فیلم تازه ران هاوارد با عنوان Eden به نقل محافل سینمایی تبدیل شده است؛ اثری جنجالی که نشان میدهد این فیلمساز کهنهکار، بار دیگر تلاش کرده از منطقه امن همیشگی کارگردانها خارج شود.
فرارو- اگرچه فیلم eden در سال 2024 روی پرده رفت، اما نسخه باکیفیت آن هم اکنون در اختیار مخاطبان قرار گرفته است؛ این مساله موجب شده است که منتقدان مجددا نگاهی به این فیلم داشته باشند.
به گزارش فرارو، بیش از دو دهه از زمانی که ذهن زیبا به کارگردانی ران هاوارد به یکی از تحسینشدهترین آثار سینمایی قرن تبدیل شد، میگذرد. فیلمی که با روایت زندگی پیچیده جان نَش، ذهنهای بسیاری را درگیر خود کرد و نام هاوارد را در ردیف فیلمسازان مؤلف، هرچند غیرمتظاهر، ثبت کرد. حالا پس از گذشت ۲۴ سال و با اکران و دسترسی گسترده به نسخه باکیفیت فیلم تازهاش eden، موج جدیدی از تحلیلها و واکنشها، این اثر را در مرکز توجه محافل سینمایی قرار داده است. اما دلیل این همه هیاهو بر سر فیلمی که داستان آن مربوط به دهه 20 میلادی میشود چیست؟
جزیرهای که قرار بود بهشت باشد، جهنم شد
Eden برگرفته از ماجرایی واقعی در سالهای پایانی دهه ۲۰ میلادی است. فیلم، زندگی فریدریش ریتر (با بازی جسورانه جود لا) را دنبال میکند، پزشکی آلمانی که با دیدگاهی نیچهوار به تمدن پشت میکند و همراه همسرش دورا (با بازی درخشان ونسا کربی) به جزیرهای دورافتاده در مجمعالجزایر گالاپاگوس مهاجرت میکند.
او سودای خلق «مدینهفاضلهای نو» دارد، بیدین، بیقانون و بدون مزاحمتهای اجتماع. اما خیلی زود آرامششان با ورود یک زوج دیگر، یعنی هاینتس ویتمر (دانیل برول) و همسر جوانش مارگارت (سیدنی سوئینی) به هم میریزد. آنها به دنبال نجات فرزند بیمارشان به جزیره آمدهاند، اما بهزودی به قطب مخالف نگاه سرد و نخبهگرای ریتر تبدیل میشوند.
ورود بارونس مرموز (آنا د آرماس) با سه خدمتکار مرد و نقشههایی برای ساخت هتلی لاکچری، تنشها را به اوج میرساند. داستان از اینجا بهتدریج از فضای اگزیستانسیال به سمت کابوسی اخلاقی حرکت میکند. روابط فرو میپاشد، دروغ، خیانت و خشونت سر برمیآورد و مفهوم انسانیت در انزوای مطلق به چالش کشیده میشود.
ران هاوارد؛ از قصهگو تا مرزپرداز روان انسان
ران هاوارد کار خود را از دل سنتهای کلاسیک سینمای آمریکا آغاز کرد. او که ابتدا بازیگر بود، در دهه ۸۰ به عنوان کارگردانی خوشقریحه و مردمپسند شناخته شد. آثار اولیهاش مانند Splash (1984) با محوریت پری دریایی یا Cocoon (1985) درباره سالمندان جاودانه، نمونههایی از تخیل آمریکایی بودند. در دهه ۹۰ و ۲۰۰۰، هاوارد به کارگردان روایتهای بزرگ بدل شد. Apollo 13 (1995) و A Beautiful Mind (2001) نه تنها ستایش منتقدان را برانگیختند، بلکه توانستند گیشه را هم فتح کنند.
فیلمهایی مانند The Da Vinci Code یا Rush نیز نشان دادند او در روایت داستانهای پیچیده و تجاری نیز مهارت دارد. اما چیزی که در همه این آثار مشترک بود، روح خوشبینی و نظم درونی بود؛ قهرمانان در نهایت پیروز میشدند، ایدهها قابل درک بودند و جهان، اگرچه سخت، اما معنادار بود. با Eden، این معادله برای اولینبار به هم میریزد. این فیلم، نه خوشبین است، نه قهرمان دارد، نه مفری برای نجات پیشنهاد میدهد. بهجای آن، هاوارد ما را به لبه پرتگاه میبرد؛ دقیقا در نقطهای که انسان، بهجای ساختن بهشت، آگاهانه و با میل، جهنم را برمیگزیند. البته تصور او از جهانی که ساخته است، جهنم نیست تا زمانی که با تمام وجودش حضور در آتش را حس میکند.
اما چرا اینهمه سروصدا برای یک داستان ۱۰۰ ساله؟
پرسش اصلی اینجاست: در روزهایی که سینما پر از داستانهای مهیج معاصر شده است، چرا یک روایت نسبتاً فراموششده از سال ۱۹۲۹ تا این اندازه مخاطب و منتقد را به خود جلب کرده است؟ پاسخ را باید در سه محور جستوجو کرد. اولین و مهمترین نکته شاید این باشد؛ زمانه ما که آینهای برای زمانه آنهاست. در این فیلم دنیا بار دیگر در آستانه بحرانهای هویتی، سیاسی و محیطزیستی قرار گرفته است. از قطبیشدن جوامع گرفته تا فروپاشی اعتماد عمومی، دغدغههایی که ریتر و همراهانش در صد سال پیش داشتند – فرار از نظم موجود، خلق نظم نو – به طرز عجیبی با امروز همخوان است و موجب میشود با قصه همذاتپنداری کنیم. درواقع این دقیقا همان چیزی است که تماشاگر امروز در کابوس آنها، سایهای از بحران خود را میبیند.
دومین مورد به خود راه هاوارد برمیگردد. او در این فیلم انگار علیه تصویری که از خودش ساخته بود برخاسته است. بخش بزرگی از هیاهوی پیرامون Eden به این خاطر است که هیچکس انتظار نداشت کارگردانی با پیشینه آثار «خانوادهدوست» و الهامبخش، ناگهان وارد قلمرو چنین داستان تلخ و خشن و روانپریشی شود. این خروج رادیکال از منطقه امن، حتی اگر با موفقیت کامل همراه نباشد، خود بهتنهایی شجاعانه است.
و سومین دلیل بازتاب تاریکیهای پنهان در دل روشنفکری فیلم است که نه صرفاً درباره آدمهای «دیوانه» یا قدرتطلب، بلکه درباره شکست پروژههای روشنفکرانهای است که در خلأ فردی ایجاد شده. تماشای اینکه چگونه آرمانگرایان تحصیلکرده، نخستین کسانی هستند که در برابر وسوسه کنترل و خشونت تسلیم میشوند، تجربهای تکاندهنده است؛ بهویژه در دنیایی که هنوز خیال میکنیم نخبگان، راهبران اخلاقیاند.
بهشت، یا آینهای در برابر خود ما؟
Eden ممکن است اثری کامل یا بینقص نباشد، اما بدون تردید یکی از چالشبرانگیزترین و بحثانگیزترین فیلمهای ران هاوارد است. فیلمی که نشان میدهد کارگردانی در دهه هشتم عمرش، هنوز میل به ریسک کردن دارد و بهجای تکرار فرمولهای امتحانپسداده، ترجیح میدهد وارد میدانهای تیرهتر و تاریکتری شود. اما آیا این فیلم محبوب همه شده است؟ قطعاً نه. اما اگر سینما را نه فقط برای سرگرمی، بلکه برای شناخت روح بشر میخواهیم، Eden بدون شک اثری است که باید دیده، تحلیل و دربارهاش بحث کرد؛ حتی اگر در پایان، ما را در تاریکی تنها بگذارد.