ترنج موبایل
کد خبر: ۸۸۳۵۲۷

واقعیت پشت پرده مذاکرات سوریه و اسرائیل

آیا عادی‌سازی روابط به قیمت فراموشی جولان خواهد بود؟

آیا عادی‌سازی روابط به قیمت فراموشی جولان خواهد بود؟

با فروپاشی دولت اسد و پیروزی نظامی اسرائیل، دمشق و تل‌آویو به‌سوی توافقی تاریخی و ناخواسته پیش می‌روند که محصول برتری آشکار اسرائیل و ضعف شدید سوریه است. اسرائیل با تکیه بر قدرت نظامی، خواهان تثبیت اشغال جولان و عادی‌سازی روابط است و آمریکا نیز به‌عنوان میانجی، امتیازات اقتصادی را مشروط به اجرای کامل توافق نگه داشته است. اما این روند، اعتراض داخلی سوریه و تردید درباره آینده راه‌حل فلسطین را تشدید کرده و نشانه‌ای از صلح واقعی ندارد.

تبلیغات
تبلیغات

  فرارو– الفاضل ابراهیم، تحلیلگالفاضل ابراهیمر ارشد مسائل خاورمیانه در موسسه کوئینسی

  به گزارش فرارو به نقل از نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت، در طول نزدیک به پنجاه سال، مرز اسرائیل و سوریه در ارتفاعات جولان به نمادی از «ثبات خصمانه» تبدیل شده بود. در این دوران سکوت توپخانه‌ها حکم‌فرما بود اما خصومت‌های ریشه‌دار و حل‌نشده همچنان باقی مانده و تنها گهگاهی تلاش‌های بی‌ثمر دیپلماتیک این وضعیت را موقتاً تغییر می‌داد. با فروپاشی ناگهانی حکومت بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴ و جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل که برتری نظامی اسرائیل را در منطقه تثبیت کرد، معادلات ژئوپلیتیک به طور اساسی دگرگون شده است.

پشت پرده توافق تاریخی نتانیاهو و الشرع؛ صلح یا تسلیم؟

در چرخشی که تا یک سال پیش تصورش دشوار بود، اسرائیل و سوریه اکنون وارد «مذاکرات پیشرفته» برای پایان دادن به سال‌ها خصومت شده‌اند. بر اساس گزارش‌ها، قرار است نشستی سرنوشت‌ساز در اوایل سپتامبر در کاخ سفید برگزار شود؛ نشستی که در آن احمد الشرع، رئیس‌جمهور جدید سوریه و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، توافق‌نامه امنیتی تاریخی را امضا خواهند کرد و زمینه را برای عادی‌سازی روابط میان دو کشور فراهم می‌سازند. با این حال، این توافق نه نشانه آغاز همزیستی مسالمت‌آمیز، بلکه نمونه‌ای از واقع‌گرایی سیاسی و ائتلافی ناخواسته میان یک اسرائیل پیروز و سوریه‌ای آسیب‌دیده است؛ توافقی که ایالات متحده در آن نقش میانجی و ناظر را بر عهده دارد.

در قلب این معادلات تازه، احمد الشرع قرار دارد؛ رئیس‌جمهور جدید سوریه که روزگاری در صفوف جهادی‌ها می‌جنگید و اکنون لباس نظامی را کنار گذاشته و کت‌وشلوار سیاست‌مداران را به تن کرده است. احمد الشرع تنها شش ماه است که زمام دولت انتقالی سوریه را به دست گرفته؛ دولتی که از دل ویرانه‌های چهارده سال جنگ داخلی سر برآورده و عمدتاً متشکل از فرماندهان پیشین گروه نظامی او یعنی هیئت تحریر الشام (HTS) است. حالا او باید کشوری ویران، نیازمند کمک و تشنه ثبات را اداره کند.

در سوی دیگر این ائتلاف غیرمتعارف، اسرائیلی قرار دارد که جسارتش بیش از هر زمان دیگر به چشم می‌خورد. پس از عملیات نظامی علیه ایران، دولت نتانیاهو موقعیت ممتازی در منطقه به دست آورده است. هرچند به گفته رافائل گروسی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، آسیب وارده به برنامه هسته‌ای ایران «قابل توجه» بوده ؛ اما کامل نیست. همین موفقیت نسبی اسرائیل را جسورتر و برای پیگیری اهداف راهبردی آماده‌تر کرده است. نتانیاهو اکنون از «افق‌های گسترده منطقه‌ای» سخن می‌گوید و دولت او مصمم است پس از این پیروزی، روند توافقات ابراهیم را با شتاب بیشتری پیش ببرد.

گیدئون سعر، وزیر امور خارجه اسرائیل، در سی‌ام ژوئن اعلام کرد: «مایل هستیم کشورهایی همچون سوریه و لبنان را نیز به حلقه صلح و عادی‌سازی روابط وارد کنیم.» برای اسرائیل، کشاندن سوریه به این مسیر نه‌تنها یک دستاورد راهبردی چشمگیر محسوب می‌شود، بلکه می‌تواند به معنای تبدیل یکی از مهم‌ترین مخالفان موجودیت اسرائیل در جهان عرب به یک شریک و همچنین رسمیت‌بخشی به اشغال ۵۸ ساله بلندی‌های جولان باشد.

معامله قرن اسرائیل-سوریه؛ صلح در ازای خاک یا تسلیم در برابر زور؟

پس از فروپاشی نظام بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴، اقدامات اسرائیل تصویری بی‌پرده و سخت‌گیرانه از نظم قدرت جدید منطقه ارائه داد. نیروهای اسرائیلی نه تنها بقایای زیرساخت‌های نظامی سوریه را نابود کردند، بلکه وارد منطقه غیرنظامی تحت نظارت سازمان ملل شدند و بخش‌هایی از خاک سوریه از جمله قله راهبردی کوه حرمون که بر دمشق اشراف دارد، را به کنترل خود درآوردند.

توافق احتمالی میان اسرائیل و سوریه چه به شکل پیمان عدم تجاوز و چه عادی‌سازی کامل روابط هزینه‌ای سنگین در پی خواهد داشت؛ هزینه‌ای که فقط سوری‌ها باید بپردازند. بر اساس اظهارات مقام‌های اسرائیلی، این هزینه همان ارتفاعات راهبردی جولان است؛ منطقه‌ای که طبق اسناد بین‌المللی بخشی از خاک سوریه محسوب می‌شود، اما از سال ۱۹۶۷ عمدتاً تحت اشغال اسرائیل قرار داشته است. اگرچه مذاکرات محرمانه دو کشور با بیشترین میزان رازداری پیگیری می‌شود، اما موضع تل‌آویو درباره جولان کاملاً شفاف و بی‌پرده است: وزیر خارجه اسرائیل به صراحت اعلام کرده که این منطقه «برای همیشه بخشی از اسرائیل خواهد بود» و نتانیاهو نیز با قاطعیت بر کنترل دائمی تل‌آویو بر جولان تاکید دارد.

واگذاری بلندی‌های جولان از سوی دمشق عملاً اصل «زمین در برابر صلح» را که در قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت تثبیت شد و مبنای توافقات تاریخی کمپ‌دیوید و معاهده صلح ۱۹۹۴ با اردن قرار گرفت به‌طور بنیادی از بین می‌برد. این اصل، شالوده تمامی مذاکرات نافرجام دمشق و تل‌آویو از کنفرانس مادرید ۱۹۹۱ تا میانجی‌گری ترکیه در سال ۲۰۰۸  بوده است. پیشینه‌ای موسوم به «ودیعه رابین»؛ تعهد غیررسمی اسحاق رابین، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل مبنی بر عقب‌نشینی کامل از جولان در مقابل عادی‌سازی روابط با سوریه دهه‌ها به‌عنوان استاندارد انتظارات دمشق باقی مانده بود؛ معیاری که اسرائیل امروز با پافشاری بر حفظ دائمی جولان، به‌روشنی از آن عبور کرده است.

مدل جدید استعمار؛ اسرائیل چگونه سوریه را مجبور به پذیرش اشغال جولان می‌کند؟

توافقات ابراهیم در سال ۲۰۲۰ الگوی تازه‌ای از عادی‌سازی روابط را معرفی کرد که بدون واگذاری ارضی یا حل مناقشه فلسطین انجام شد. امارات، بحرین، مراکش و سودان که هیچ‌یک مرز مستقیمی با اسرائیل نداشتند هرکدام امتیازاتی ملموس دریافت کردند: مراکش شناسایی حاکمیت بر صحرای غربی، امارات وعده تعلیق الحاق کرانه باختری، بحرین نزدیکی به یک قدرت منطقه‌ای در برابر ایران و سودان خروج از فهرست کشورهای حامی تروریسم.

اکنون اسرائیل همان مدل را این‌بار به‌شکلی سخت‌گیرانه‌تر و تحمیلی در قبال سوریه دنبال می‌کند. تداوم کنترل اسرائیل بر جولان؛ منطقه‌ای که در سال ۱۹۸۱ یک‌جانبه ضمیمه شد و تنها توسط دولت ترامپ در سال ۲۰۱۹ به رسمیت شناخته شد، غیرقابل مذاکره اعلام شده است. امروز این منطقه میزبان حدود ۳۰ هزار شهرک‌نشین اسرائیلی است و با روی کار آمدن احمد الشرع، برنامه‌هایی برای افزایش این جمعیت نیز در دستور کار قرار گرفته است.

در این میان، سوریه تلاش دارد در برابر واقعیت‌های تازه منطقه‌ای مقاومت کند. برخی منابع از مطرح شدن پیشنهاد بازگرداندن بخشی از جولان خبر می‌دهند، اما موضع رسمی دمشق همچنان بسیار محتاطانه است: پس از تماس تلفنی با مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، اسعد الشیبانی، وزیر خارجه سوریه تأکید کرد که دمشق خواهان بازگشت به توافق جداسازی نیروها در سال ۱۹۷۴ است. دمشق همچنان بر اصل «زمین در برابر صلح» و انجام مذاکرات بر مبنای قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت پافشاری می‌کند.

حتی این خواسته حداقلی نیز با موجی از مخالفت در فضای سیاسی اسرائیل مواجه شده است؛ مخالفتی که فراتر از کابینه نتانیاهو می‌رود و چهره‌هایی چون بنی گانتس، رهبر اپوزیسیون و وزیر دفاع پیشین را هم در بر می‌گیرد. گانتس به صراحت تأکید کرده که اسرائیل نباید از مواضع راهبردی جدید خود در سرزمین‌های تصرف‌شده عقب‌نشینی کند. این اصرار بر حفظ «برتری امنیتی اسرائیل» نشان‌دهنده اجماع کم‌سابقه میان دولت و جناح میانه‌رو علیه هرگونه عقب‌نشینی ارضی است؛ اجماعی که عملاً راه را بر هرگونه مذاکره واقعی با سوریه بسته است.

آمریکا بازیگر پشت پرده؛ نقشه پنهان برای فروپاشی حاکمیت سوریه

در دور جدید مذاکرات، تمام ابزارهای قدرت در اختیار اسرائیل است؛ کشوری که ارتش آن سلاح‌هایش را به سمت دمشق نشانه رفته، بخش‌هایی از خاک سوریه را تحت کنترل گرفته و با تکیه بر تازه‌ترین اقدامات نظامی از جمله کارزار ۱۲ روزه علیه ایران و جنگ مداوم در غزه به‌وضوح نشان داده برای تحقق اهدافش از اقدامات تهاجمی ابایی ندارد.

نقش میانجی در این ائتلاف تحمیلی را دولت دونالد ترامپ بر عهده گرفته است. ترامپ که همواره به روابط شخصی توجه ویژه‌ای دارد، پس از تنها یک دیدار در ماه مه با احمد الشرع، رئیس‌جمهور جدید سوریه، با اطمینان درباره او گفت: «جوان است، خوش‌چهره و مقاوم.» همین برداشت غریزی، همراه با فشار لابی‌های سعودی و ترکیه‌ای، کافی بود تا سیاست دیرینه آمریکا در مقابله با سوریه به یک‌باره تغییر کند.

تام باراک و استیو ویتکاف، نمایندگان دولت ترامپ با پیام‌های امیدبخش پی‌درپی فضای مذاکرات را گرم نگه داشته‌اند. باراک، سوریه را «آزمایشگاهی برای سریع‌ترین روند عادی‌سازی روابط» توصیف می‌کند و ویتکاف وعده «تحولات بزرگ» در مسیر توافقات ابراهیم می‌دهد. با این حال، حتی طرف آمریکایی به حساسیت‌های سیاسی پیش روی احمد الشرع آگاه است. باراک هشدار داده که این روند باید با دقت و به‌تدریج پیش برود تا واکنش‌های داخلی در سوریه را برنینگیزد: «نباید مردم سوریه تصور کنند رئیس‌جمهورشان مجبور به پیوستن به توافقات ابراهیم شده است؛ باید این مسیر را گام‌به‌گام طی کرد.»

با این حال، حتی این ملاحظات ظاهری نیز موجب تغییر راهبرد اصلی واشنگتن نشده است. لغو شتاب‌زده تحریم‌های آمریکا که طی فرمان اجرایی ۳۰ ژوئن به تصویب رسید مهم‌ترین ابزار این معامله به‌شمار می‌رود. البته این فرایند نه یک‌باره، بلکه به‌تدریج و تحت نظارت کامل واشنگتن اجرا می‌شود. اگرچه این فرمان بسیاری از تحریم‌ها را لغو می‌کند، اما اصلی‌ترین اهرم‌های فشار همچنان حفظ شده است: نام احمد الشرع و جایگاه سوریه در فهرست دولت‌های حامی تروریسم فعلاً «در دست بررسی» باقی مانده و حذف آن‌ها به عنوان ابزار چانه‌زنی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این وضعیت به آمریکا اجازه می‌دهد در حالی که منافع اقتصادی فوری را در اختیار احمد الشرع قرار می‌دهد، امتیازات کلیدی یعنی حذف نام فردی و کشوری از فهرست سیاه را منوط به «اقدامات مشخص برای عادی‌سازی با اسرائیل» کند؛ شرطی که به وضوح در اسناد کاخ سفید درباره لغو تحریم‌ها قید شده است.

در همین حال، هرگونه توافق با اسرائیل در افکار عمومی سوریه با موجی از بی‌اعتمادی و خشم مواجه شده است. واکنش‌ها به درخواست اسرائیل برای غیرنظامی‌سازی جنوب سوریه در ماه فوریه به سرعت با تظاهرات و شعارهایی چون «نتانیاهو خوک، سوریه قابل تقسیم نیست!» شدت گرفت. در سویدا نیز تلاش اسرائیل برای جلب حمایت جامعه دروزی، با نصب بنرهایی روبه‌رو شد که بر نقش قانون سوریه به عنوان ضامن هویت ملی تأکید داشتند. برای اکثریت مردم سوریه، فارغ از وابستگی مذهبی، اسرائیل نه نماد صلح، بلکه سوءاستفاده‌کننده‌ای از ضعف کشور برای مشروعیت‌بخشی به اشغال سرزمین تلقی می‌شود؛ برداشتی که با تداوم خشونت‌های بی‌سابقه در غزه و شهرک‌سازی‌های گسترده در کرانه باختری بیش از پیش عمق یافته است.

در این میان، مسئله فلسطین همچنان حل‌نشده باقی مانده و امید به تحقق راه‌حل دو دولتی بیش از هر زمان دیگری دور از دسترس به نظر می‌رسد. برای سوریه‌ای که در پی سال‌ها جنگ و بحران، به شدت آسیب دیده، موضوع توافق با اسرائیل دیگر نه کسب امتیاز، بلکه تلاشی برای حفظ حداقلی از آن‌چه باقی مانده، است. دمشق در بهترین حالت امیدوار است که حملات هوایی مداوم پایان یابد و نیروهای اسرائیلی از مناطق حائل تحت نظارت سازمان ملل که پس از ۲۰۲۴ به اشغال درآمده‌اند، عقب‌نشینی کنند. با توجه به برتری نظامی اسرائیل، اینها نه مطالبات سوریه، بلکه امتیازاتی است که تل‌آویو تنها در صورت پذیرش وضعیت موجود از سوی دمشق، حاضر به اعطای آن خواهد بود.

در نهایت، توافق احتمالی میان دمشق و تل‌آویو نه شراکتی برابر، بلکه بازتابی از موازنه قوای جدید است که کفه آن آشکارا به سود اسرائیل سنگینی می‌کند. پرسش اصلی حالا تنها به شکل برگزاری مراسم پس از توافق محدود می‌شود: آیا واشنگتن و تل‌آویو خواهند توانست جشن عادی‌سازی را با شکوهی نمادین در چمن کاخ سفید برگزار کنند یا نتیجه، صرفاً به یک آتش‌بس محدود و بی‌سروصدا ختم خواهد شد؛ آتش‌بسی که دمشق امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیازمند است؟

تبلیغات
نویسنده : الفاضل ابراهیم
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات