ترنج موبایل
کد خبر: ۸۸۳۶۱۸

توصیه علیرضا حیدری به امیررضا معصومی: بمان و زارع را شکست بده!

توصیه علیرضا حیدری به امیررضا معصومی: بمان و زارع را شکست بده!

علیرضا حیدری چهار سالی است که مهاجرت کرده، اما همچنان فعالیت اقتصادی خود را در ایران دنبال می‌کند.

تبلیغات
تبلیغات

علیرضا حیدری چهار سالی است که مهاجرت کرده، اما همچنان فعالیت اقتصادی خود را در ایران دنبال می‌کند. او که ۵ نشان جهانی کشتی و یک برنز المپیک در کارنامه دارد، طی این سال‌ها سرمربیگری تیم ملی کشتی و ریاست فدراسیون جهانی کشتی پهلوانی، بازیگری و... را تجربه کرده و سال گذشته نیز با حضور در رشته پرورش اندام خبرساز شد.

او قبلا کاندیدای ریاست فدراسیون کشتی – بعد از استعفای رسول خادم- هم بود که از شرکت در آن انصراف داد.

همچنان در رشته پرورش اندام فعالید؟

حقیقت این است که آن وقت هم این اتفاق برنامه‌ریزی شده نبود. دیدم بدنم خوب نیست، خواستم شکمم آب شود، تمرین را شروع کردم. زیاد هم تمرین کردم و بعد گفتند هیکلت از همه بهتر است و در مسابقه شرکت کن؛ رفتم بالای استیج، اما آن فضا، فضای من نبود، همان یک بار بود، تایپ من نیست، الان هم تمرین می‌کنم و بدنم هم خیلی خوب است، ولی در همین حد که بدنم را نرمال نگه دارم، کافی است.

کشتی چطور؟ اخبارش را دنبال می‌کنید؟

اینکه خیلی ریز و دقیق دنبالش کنم، نه. گاهی در یوتیوب کشتی‌ها را نگاه می‌کنم. از تیم ملی، چند نفر را می‌شناسم، چند نفر را هم خیلی نمی‌شناسم. شاخص‌ها را نگاه می‌کنم. نمی‎‌توانم نسبت به کشتی بی‌تفاوت باشم ولی خیلی هم پیگیر نیستم.

 

برسیم به امیررضا معصومی. علیرضا دبیر آب پاکی را روی دست او ریخت که رضایت‌نامه نمی‌دهد، اما معصومی هم به نظر، عقب‌نشینی نمی‌کند و می‌خواهد برود. اساسا دیدگاه‌تان در مورد رفتن چیست؟

فردین رفیق ماست، من امیررضا را از بچگی‌اش دیدم، دوستش دارم. خیلی‌ها در کشتی مدال گرفتند، بعضی هم دیر مدال گرفتند، ولی ارزش آن خیلی زیاد است. یعنی شاید به جای ۵ تا، دو مدال بگیری، اما ارزشش زیاد است. من احساس می‌کنم ارزش مدال‌ها را این تعیین می‌کند که چه کسانی را می‌بری، در چه عصری مدال می‌گیری. قبول دارم وقتی مدال می‌گیری سرتیتر خبرها می‌شوی، در مدیا وجود داری، ولی وقتی به یک قهرمان بزرگ می‌بازی و نتیجه آنچنانی نمی‌گیری، آن کسی که کشتی را می‌شناسد نمی‌تواند راحت از تو بگذرد. ما قبل از المپیک با هم در مورد کامران قاسم‌پور صحبت کردیم، آن زمان هم دیدگاهم همین بود و به شما گفتم. نوع نگاه ما خوب نیست که این اتفاقات رخ می‌دهد. وگرنه مهم خوب کشتی گرفتن است. وقتی به این مقوله ارزش داده نمی‌شود و صرفا نتیجه‌گرا هستیم، یک سری سمت دوپینگ سوق داده می‌شوند، یک عده می‌خواهند بروند. جوان پیش خودش فکر می‌کند که اگر دو سال پشت خط بمانم اوضاعم چطور می‌شود؟ چون مدال خیلی در مملکت ما ارزشمند است و جوان‌ها هم باهوشند، زود این را می‌فهمند. بعد به این فکر نمی‌کند که به او رضایت‌نامه می‌دهند یا نمی‌دهند و تصمیم می‌گیرد برود.

با این اوصاف بر این باورید که بهتر است همین جا بماند؟

من خودم دوست داشتم اینجا بگیرد. امیرحسین زارع هم کشتی‌گیر خوبی است. من بر این باورم که اگر زارع را بتواند ببرد ارزشمند است. اصلا با زارع که کشتی بگیرد، می‌تواند ایراداتش را مرتفع کند و همین ایرادهاست که باعث باخت او به زارع شده، ایرادها را برطرف کند همینجا ملی‌پوش می‌شود. همین الان اگر زارع نباشد، او مدال می‎‌گیرد، پس مسئله فقط زارع است.

پس اگر جای امیررضا معصومی بودید، می‌ماندید؟

مگر همین کار را نکردیم؟ اصلا ذهن‌مان کِی به اینجا می‌رسید که برویم. من آن وقت فکر می‌کردم راهم از همین مسیر است، همینی که جلوی رویم قرار گرفته و باید ببرم. البته به نظرم آدم‌ها آزادند هرطور می‌خواهند تصمیم بگیرند. تصمیم من این است، یعنی اگر من بودم می‌ماندم و باز با زارع کشتی می‌گرفتم حتی اگر تیم ملی نشوم. برایم این مهم است. نمی‌توانم از این جریان در ذهنم در بروم و قطعا باید با آن رودررو شوم. بعد هم من فکر می‌کنم تیم ملی ایران برای خود معصومی هم قشنگ‌تر است.

با موضوع دوتابعیتی شدن مخالفید؟

نه، آن موضوع سر جای خودش. مسئله‌ای نیست. من می‌گویم آدمی که مدعی است، می‌ایستد. من می‌گویم بمان و سنگ را از جلوی پایت بردار. برای زارع هم خوب است حریف این شکلی داشته باشد، هر دو رشد می‌کنند. اینها در ظاهر اختلافی هم با هم ندارند، معصومی ایراداتش در کشتی با زارع را برطرف کند، می‌برد.

به لحاظ تیمی به نظر می‌رسد شانس قهرمانی جهان داشته باشیم، کشتی آمریکا و روسیه در ضعیف‌ترین ورژن خود قرار گرفته‌اند. روس‌ها شاید درگیر محرومیت و این داستان‌ها بودند، اما چرا آمریکا اینقدر خالی از ستاره شده؟

الان جوان‌ها سراغ ورزش‌هایی می‌روند که پول‌ساز باشد. کسی کمی عقل داشته باشد، می‌گوید چرا این ورزش سنگین را انجام دهم که تهش هم چیزی ندارد. عایدی آن هم اندازه تلاشش نیست. تا ۳۰ سالگی هم بیشتر نمی‌توانم در ورزش قهرمانی باشم و اگر چیزی گیرم نیاید، بعدش هم چیزی یاد نگرفته‌ام. ورزشکار به زندگی‌اش نگاه می‌کند. کشتی ریزش شدیدی داشته، چون آماتوری و دولتی است. یعنی در همه کشورها همچنان دولتی اداره می‌شود. باید باشگاه‌داری و شخصی‌سازی‌اش کنند تا اقتصاد در کشتی بیاید. اتحادیه جهانی باید فکری کند، حالا در ایران به بچه‌ها پول می‌دهند ولی در سایر کشورها دولتی است. حالا چند نفر قهرمان می‌شوند و پولی گیرشان می‌آید، آنهایی که چیزی گیرشان نمی‌آید باید چه کار کنند؟ شما نگاه کنید آمریکا در رشته‌های پول‌ساز همچنان خوب است، اما کشتی افت کرده؛ هرچند کشتی کالج‌ها آنجا خیلی رونق دارد.

و درآمدزاست. پیروی صحبت شما، کشتی‌گیر بسیار خوبی، چون گیبل استیوسون بلافاصله بعد از طلای المپیکش تشخیص می‌دهد که سمت درآمدزایی برود.

به نظر من این اتفاق دارد برای کشتی روسیه هم رخ می‌دهد. در ایران هم ضعیف شده و جمعیت کشتی خیلی کم شده، چون کشتی واقعا رشته سختی است. کشتی‎‌گیر نگاه می‌کند من کشتی را کنار بگذارم، چه کار باید انجام دهم. اگر اولش هم اینطور فکر نکند، طبیعتا از یک جایی دیگر آدم به این چیزها فکر می‌کند و نگران آینده می‌شود.

این ایام، ایام خوبی برای وطن نبود. می‌دانم ایرانی‌هایی که خارج از کشور بودند هم حال‌شان همینطور بود و به همه سخت گذشت.

من اینجا (هلند) باشگاه می‌روم. خب خیلی‌ها می‌آیند از ملیت‌های مختلف، در باشگاه من را می‌شناسند. یک چیزی بگویم، مربوط به جنگ این دوره نبود، دوره قبلی که زد و خوردی ایجاد شد. یک روز باشگاه بودم، یک آقایی که من فکر می‌کردم عرب است، موهای مشکی داشت، صدایم کرد، گفت تو ایرانی هستی؟ بعد ادامه داد شما را زدیم! من خیلی ناراحت شدم، نمی‌توانستم چیزی هم بگویم، آنجا مملکت من نیست. انگار داشتند خفه‌ام می‌کردند. اینکه گفت شما را زدیم، اصلا دیگر نمی‌توانستم ورزش کنم. دلم نمی‌خواست جایی باشم که او را ببینم. من امیدوارم و دوست دارم مملکت‌مان آنقدر قوی باشد که کسی سمت‌مان نیاید. من مهاجرت کرده‌ام، اما نمی‎‌توانی خودت را به آن راه بزنی و بی‌تفاوت باشی. اینجا وطن من است، وطن ماست. همیشه هم در رفت و آمد بودم، در ایران کار می‌کنم. کاری هم از دستم برنمی‌آید، جنگ امروز، جنگ دکمه‌هاست، مثل جنگ ایران و عراق نیست. من دوست ندارم کسی، کسی را بکشد، ولی دوست هم ندارم کسی جرات کند سمت ایران بیاید. حال ما با حال مملکت‌مان خوب و بد می‌شود. آدم با خودش خیلی چیزها را نمی‌تواند اینجا بیاورد، خیلی چیزها آنجا، جا می‌ماند.

 

تبلیغات
منبع : آنا
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات