پکن و تهران؛ شراکت استراتژیک یا بازی با کارت ایران؟
شرط چین برای ارتقای همکاریهای نظامی با ایران چیست؟

پس از تضعیف نظامی ایران در جنگ اخیر با اسرائیل و عدم پاسخ عملی روسیه، نگاه تهران بهسوی چین برای تأمین تسلیحات و تقویت بازدارندگی معطوف شده است. با این حال، چین و روسیه هر دو منافعی با غرب و اسرائیل دارند و بهدنبال اتحاد کامل نظامی با ایران نیستند. تداوم یا تعمیق همکاری نظامی با چین منوط به کاهش نگرانیهای پکن خواهد بود.
فرارو– تام اوکانر، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه نشریه نیوزویک
به گزارش فرارو به نقل از نشریه نیوزویک، در پی جنگ فرسایشی دوازدهروزه ایران با اسرائیل و ورود مستقیم آمریکا به معادله، حالا همه نگاهها به سوی پکن دوخته شده است. چین اکنون بهعنوان جدیترین گزینه تهران برای تأمین تسلیحات پیشرفته و بازسازی بازدارندگی نظامی در منطقهای بهشدت ملتهب مطرح شده است؛ جایگاهی که پیشتر بهطور سنتی در اختیار روسیه بود.
این تغییر مسیر آشکار، نتیجه واقعیتی است که روسیه، به دلیل غرقشدن در جنگ اوکراین و محدودیتهای جدی ژئوپلیتیکی عملاً از ایفای نقش متحد تسلیحاتی ایران ناتوان مانده است. در نقطه مقابل، چین با وجود نزدیکی فزاینده به مسکو و تهران، تا حد زیادی از تبعات مستقیم دو جنگ بزرگ در اروپا و خاورمیانه مصون مانده و همچنان میتواند با انعطافپذیری بیشتری نقشآفرینی کند.
گوشه چشم ایران به سامانههای دفاعی چین
در شرایط فعلی، تهران نگاهی به توانمندیهای نظامی شرق دارد. هونگدا فن، استاد مؤسسه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای، در گفتوگو با نیوزویک با صراحت میگوید: «تقویت سامانههای پدافند هوایی، امروز به یک اولویت بیچونوچرا برای ایران تبدیل شده است.» او با اشاره به پیشرفتهای چشمگیر چین در عرصه فناوریهای نظامی تاکید می کند: «پکن بهویژه در حوزه توسعه جنگندههای مدرن دستاوردهایی داشته که تحسین جهانیان را برانگیخته است.»
نمونه عینی این پیشرفتها در ماه مه سال جاری و در جریان یک درگیری کوتاه اما پرتنش میان پاکستان و هند خود را نشان داد؛ جایی که اسلامآباد بهعنوان یکی از متحدان کلیدی نظامی چین، از جنگندههای چندمنظوره چینی «چنگدو جی-۱۰سی» بهره گرفت و بنا بر گزارشها، موفق شد چندین فروند از هواپیماهای نیروی هوایی هند از جمله جنگندههای پیشرفته فرانسوی «داسو رافال» را سرنگون کند.
در شرایطی که در طی ماه های اخیر بیثباتی و آشوب در نظم جهانی شدت گرفته است، هونگدا فن معتقد است زمینه برای تعمیق همکاریهای نظامی میان چین و ایران بیش از هر زمان دیگری فراهم شده است؛ بهویژه آن که به تعبیر او، هر دو کشور خود را قربانی سیاستهای قدرتهای غربی میدانند. با این حال، هونگدا فن تأکید میکند که اگر تهران به دنبال ارتقای سطح روابط با پکن تا جایگاهی مشابه «اتحاد همهجانبه» و «شراکت آهنین» میان چین و پاکستان است، ناگزیر باید در راهبرد سیاست خارجی خود تجدیدنظر اساسی کند.
هونگدا فن تاکید میکند: «به باور من، اگر تهران اعتماد و اراده لازم را در قبال چین نشان دهد، پکن نیز تردیدی در تعمیق همکاریهای نظامی بهویژه در عرصه تسلیحات نخواهد داشت و با آغوش باز از این روند استقبال خواهد کرد.»
چین و ایران؛ شراکتی با فاصلهای به عمق منافع
ایران از زمان روی کار آمدن ابراهیم رئیسی، راهبرد «نگاه به شرق» را با جدیت پیگیری کرده؛ مسیری که در پی ناکامی تلاشهای حسن روحانی برای ترمیم روابط با غرب شتاب بیشتری گرفت. با این حال، چرخش ایران به سوی شرق، ریشهای بسیار عمیقتر دارد و به سالهای نخست انقلاب ۱۳۵۷ بازمیگردد؛ زمانی که جمهوری اسلامی ایران با کنار زدن سلطنتِ متحد با آمریکا و اروپا، سیاست خارجی مستقلتری را در پیش گرفت و مسیر فاصلهگیری تدریجی از غرب را انتخاب کرد.
تهران سالهاست با واقعیت جدایی از بلوک شرق و غرب کنار آمده است؛ تجربهای که ریشه در دوران جنگ ایران و عراق دارد، زمانی که آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی جانب بغدادِ مهاجم را گرفتند. اگرچه چین نیز در طول این جنگ، بخشی از تسلیحات خود را به عراق فروخت، اما رفتهرفته به یکی از شرکای قابلاعتماد ایران تبدیل شد.
با این حال، منافع پکن در خاورمیانه همواره زیر سایه ملاحظات اقتصادی و احتیاط راهبردی تعریف شده است. چین با وجود وابستگی فزاینده به نفت ایران و تمایل آشکار برای تعمیق روابط که در توافق جامع مشارکت راهبردی سال ۲۰۲۱ هم رسمیت یافت، تاکنون دامنه همکاریهای نظامی با تهران را به برگزاری رزمایشهای مشترک عمدتاً با حضور روسیه بهعنوان شریک سوم محدود کرده است.
شکاف در همکاری نظامی ایران و روسیه؛ مسکو بیپاسخ به درخواستهای تسلیحاتی تهران
ولادیمیر سازین، پژوهشگر ارشد مؤسسه مطالعات شرقشناسی آکادمی علوم روسیه، با اشاره به سابقه پانصد ساله روابط ایران و روسیه میگوید: این روابط، گرچه دورههای جنگ و صلح فراوانی را پشت سر گذاشته، اما هرگز به سطح یک اتحاد راهبردی بی نقص نرسیده است. با آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، تهران و مسکو با حمایت مشترک از بشار اسد، فصل تازهای از همکاری در خاورمیانه گشودند؛ نقطه اشتراکی که بازیگران منطقهای را به هم نزدیکتر کرد. در این میان، ایران بهطور فزایندهای در پی خرید تسلیحات پیشرفتهای همچون جنگندههای سوخو-۳۵ و سامانه دفاع هوایی اس-۴۰۰ برآمد تا در برابر سناریوهای مشابه آنچه اخیراً رخ داد، آمادگی بیشتری پیدا کند.
با وجود همه این تحولات، روابط تهران و مسکو همچنان گرفتار شکافها و اختلافاتی است؛ بهویژه از زمانی که تمرکز استراتژیک کرملین بهطور کامل به جنگ اوکراین معطوف شده و اولویتهای جدیدی برای روسیه رقم خورده است. در همین حال، دولت اسد عملاً فروپاشیده و بسیاری از درخواستهای تهران برای خرید تسلیحات با بیپاسخی از سوی مسکو مواجه شده است. ولادیمیر سازین تأکید میکند: «همکاریهای نظامی و فنی میان ایران و روسیه همواره در سطحی محدود باقی مانده است. طی دهههای اخیر، این روابط بارها دستخوش فراز و نشیب بوده و در بسیاری موارد، انتظارات تهران از مسکو صرفا خوشبینانه بوده است؛ چراکه روسیه یا اساساً توان تأمین این مطالبات را نداشته یا تمایلی به پاسخگویی به آنها از خود نشان نداده است.»
نفت ایران، کلید طلایی نفوذ چین در خاورمیانه
در نخستین روزهای ماه جاری، چین گزارش وبسایت میدلایستآی مبنی بر ارسال سامانههای موشکی زمین به هوا از پکن به تهران را رد کرد و با انتشار بیانیهای اعلام داشت: «چین هرگز به کشورهایی که درگیر جنگ هستند سلاح صادر نمیکند و بر صادرات کالاهای دومنظوره نیز نظارت بسیار سختگیرانهای اعمال میکند.» همزمان، در پی انتشار اخبار مربوط به مذاکرات سطح بالای ایران و چین برای خرید جنگندههای جی-۱۰سی، وزارت دفاع چین از تأیید یا تکذیب این موضوع خودداری کرد و صرفاً با صدور بیانیهای رسمی تأکید نمود: «چین همواره سیاستی محتاطانه و مسئولانه نسبت به صادرات تجهیزات نظامی دنبال کرده و مایل است دستاوردهای خود در توسعه این تجهیزات را با کشورهای دوست به اشتراک بگذارد.»
این موضعگیری در بیانیهای که لیو پنگیو، سخنگوی سفارت چین در آمریکا نیز در اختیار نیوزویک قرار داد، تکرار شد. لیو با تأکید بر رویکرد متعادل و صلحجویانه پکن در قبال خاورمیانه و اجتناب از ورود به بازیهای رقابتی منطقهای تاکید کرد: «اوضاع خاورمیانه همچنان پیچیده و حساس است. چین همواره بر ترویج گفتوگو و کاهش تنشها تأکید داشته و این موضع به شکلی شفاف و بیپرده اعلام شده است.» او ادامه داد: «پکن هرگز به دنبال منافع خودمحور در خاورمیانه نبوده؛ نه برای ایجاد حوزه نفوذ تلاش کرده و نه علاقهای به مشارکت در رقابتهای ژئوپلیتیکی دارد.» لیو همچنین خاطرنشان کرد: «چین بر تداوم ارائه ابتکارات سازنده، بهرهگیری از خرد بومی و ایفای نقش یک قدرت مسئول برای تحقق صلح و ثبات در خاورمیانه مصمم است.»
پکن و تهران پیشتر نیز در حوزههای مختلف همکاری نزدیکی را بنیان گذاشتهاند. هرچند میزان واردات نفت چین از ایران بهمراتب کمتر از واردات نفت این کشور از روسیه یا عربستان است، اما بخش اعظم صادرات نفت ایران به مقصد چین ارسال میشود و این درآمد نقشی حیاتی برای اقتصاد تهران ایفا میکند. ایران، مانند اغلب کشورهای خاورمیانه بهجز اسرائیل عضو ابتکار کمربند و راه است؛ طرح بلندپروازانهای به رهبری شی جینپینگ که هدف آن ایجاد شبکه گستردهای از پروژههای زیربنایی در سراسر آسیا، آفریقا و اروپا است. موقعیت ژئوپلیتیکی ایران، این کشور را به یک گذرگاه راهبردی بالقوه برای اتصال شبکههای تجاری شرق و غرب تبدیل کرده است.
معمای اتحاد شرق؛ چرا پکن و مسکو در جنگ ایران تنها نظارهگر ماندند؟
ایران، چین و روسیه طی سالهای اخیر همکاریهای خود را در چارچوب دو بلوک نوظهور بینالمللی یعنی بریکس و سازمان همکاری شانگهای بهشکل محسوسی تقویت کردهاند؛ بلوکهایی که ایران نیز بهتازگی به عضویت آنها درآمده است. با این حال، هیچیک از این ساختارها ماهیت اتحاد نظامی ندارند و حتی سند جامع مشارکت راهبردی ایران و چین که در سال ۲۰۲۱ امضا شد یا توافق مشابهی که تهران و مسکو در ژانویه گذشته منعقد کردند، حاوی هیچ تعهدی به دفاع جمعی یا بند دفاع متقابل نیستند. در توافق اخیر با روسیه نیز تنها تأکید شده است که در صورت بروز جنگ، هیچیک از طرفین حق ارائه کمک نظامی یا هرگونه حمایت به طرف متجاوز را ندارند و نباید به تداوم تجاوز کمک کنند.
این ادبیات بهروشنی با توافق مشارکت راهبردی جامعی که روسیه در ژوئن گذشته با کره شمالی به امضا رساند، تفاوت دارد؛ توافقی که به موجب آن، دو کشور متعهد به دفاع متقابل در صورت حمله یک طرف ثالث شدهاند. اکنون نیروهای کره شمالی بهطور آشکار در کنار ارتش روسیه در جنگ اوکراین حاضر هستند، هرچند بهصورت رسمی مأموریت خود را مقابله با حملات اوکراین به خاک روسیه عنوان میکنند. در نقطه مقابل، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در جریان جنگ دوازدهروزه میان ایران و اسرائیل به صدور چند بیانیه محکومیت بسنده کرد و از هرگونه مداخله عملی فاصله گرفت؛ رویکردی که به تعبیر ولادیمیر سازین، بیشتر نشاندهنده موضعی «بیطرفانه» از سوی کرملین است.
آلکسی زاخاروف، پژوهشگر برنامه مطالعات استراتژیک بنیاد آبزرور ریسرچ، در گفتوگو با نیوزویک تاکید میکند: «مسکو همچنان در پی حفظ توازن میان بازیگران متنوع خاورمیانه است؛ همانگونه که ایران تمایلی ندارد در مناقشه اوکراین عملاً درگیر شود.» زاخاروف با اشاره به اینکه سطح همکاریهای دفاعی میان تهران و مسکو ممکن است بهمراتب عمیقتر از آن باشد که در نگاه نخست به نظر میرسد، تأکید میکند: «دادهها و اطلاعات علنی منتشرشده درباره این همکاریها، تصویری کامل از واقعیت روابط امنیتی دو کشور ارائه نمیدهد.»
زاخاروف همچنین تاکید می کند: «هنوز روشن نیست قرارداد تحویل جنگندهها به ایران وارد فاز اجرایی شده یا خیر، یا اینکه همانطور که برخی گزارشها اشاره دارند، تهران مسیر خرید تسلیحات را از روسیه به سمت هواپیماهای چینی تغییر داده است.» او تأکید میکند حتی اگر ایران بهسمت تسلیحات چینی متمایل شود، بعید است پکن دست به اقدام تندی همچون قطع روابط با اسرائیل بزند؛ روابطی که خود چینیها از آن با عنوان «شراکت جامع نوآورانه» یاد میکنند و برای آن وزن و اهمیت راهبردی قائلاند.
به گفته ولادیمیر سازین، همانطور که روسیه همواره روابط عادی و تجاری خود را با اسرائیل حفظ کرده، چین نیز همچنان بر تقویت مناسبات اقتصادی و سیاسی با مهمترین متحد آمریکا در خاورمیانه تأکید دارد؛ حتی در شرایطی که مقامات اسرائیلی از مواضع پکن و مسکو در قبال بحران جاری منطقه انتقاد میکنند.
توپ در زمین تهران؛ شرط چین برای ارتقای همکاریهای نظامی چیست؟
علیرضا تقوینیا، تحلیلگر امنیتی مقیم تهران، نیز میگوید: «هر دو کشور چین و روسیه دارای منافع و روابط عمیقی با غرب و اسرائیل هستند.» او در گفتوگو با نیوزویک تاکید می کند: «برای نمونه، چین سالانه صدها میلیارد دلار تجارت با آمریکا دارد و روسیه نیز بهخوبی واقف است که نزدیک به ۳۰ درصد جمعیت اسرائیل را اتباع روستبار تشکیل میدهند. محتمل است که پوتین نخواهد در جنگی میان ایران و اسرائیل، شاهد نابودی کامل اسرائیل باشد.»
با این حال، تقوینیا معتقد است که ایران در شرایط کنونی تمایل دارد مناسبات با چین و روسیه را عمیق تر کند. او تأکید میکند که چین و روسیه نیز انگیزههای قدرتمندی برای تداوم روابط نزدیک با تهران دارند. به گفته تقوینیا، هدف اصلی چین «به چالش کشیدن هژمونی آمریکا و مهار گسترش ناتو» است، ضمن آنکه پکن برای آینده صنعتی خود به منابع انرژی پایدار و مستقل نیاز مبرم دارد. با این وجود، او به یک محدودیت کلیدی نیز اشاره میکند: هرچند دولت ابراهیم رئیسی مشتاقانه در پی گسترش روابط با پکن و مسکو بود، اما مسعود پزشکیانِ اصلاحطلب حتی در میانه شدیدترین بحرانها با غرب، همچنان خواهان بازسازی و ترمیم روابط با آمریکا و اروپا است.
علیرضا تقوینیا تأکید میکند: «اگرچه ایران منافع مشترک فراوانی با روسیه و چین دارد، اما دولتهایی که رویکردی متمایل به غرب داشتهاند، اغلب رغبت چندانی به تعمیق این همکاریها نشان ندادهاند.» او در ادامه توصیه میکند: «تداوم روابط با روسیه و چین ضروری است، اما انتظار یک اتحاد راهبردی همهجانبه واقعبینانه نیست؛ چراکه رقبای منطقهای ایران نیز جایگاه ویژهای برای پکن و مسکو دارند و این کشورها اغلب منافع خود را در توازن میان بازیگران مختلف منطقه جستوجو میکنند.»
علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران و استاد دانشگاه جورجتاون، بر این باور است که نشانههایی که «کارآمدی تسلیحات روسی را در برابر فناوری غربی به شدت زیر سوال برده»، چین را به گزینهای جذابتر و قابلاعتمادتر از همیشه در چشم ایران تبدیل کرده است. اکنون توپ در زمین تهران است و ادامه یا تعمیق همکاریهای نظامی تا حد زیادی به این بستگی دارد که ایران تا چه اندازه حاضر است در رفتارهایی که از نگاه پکن پرهزینه تلقی میشود، تجدیدنظر کند؛ تغییری که میتواند راه را برای همکاریهای پیشرفتهتر باز کند.