محسن جلیلوند در گفتگو با فرارو مطرح کرد:
جنجال تندروها اثری روی همکاری با آژانس ندارد/ سیاست عقلانی اقتضا میکند بر یک مسیر تمرکز نکنیم

طبیعتاً تقویت نظامی بسیار مهم است، اما برای تقویت نظامی نیز باید برنامهریزی و تأمین بودجه کافی داشته باشیم. مشخص است که باید نقاط ضعف نظامی خود را هر چه سریعتر بهبود بخشیده و تقویت کنیم. مشخص است که با توجه به شکننده بودن مذاکرات و احتمال آغاز جنگی جدید، باید توان نظامی خود را تقویت کنیم. اما این که دیپلماسی را نیز به شکل کامل انکار کنیم، اشتباه است.سیاست عقلانی اقتضا میکند کشور بهجای تمرکز صرف بر یک مسیر، همزمان دیپلماسی و بازدارندگی نظامی را با هم دنبال کند.
فرارو-پس از اظهارات اخیر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره تداوم همکاریهای فنی با ایران و احتمال سفر معاون وی به ایران برخی چهرههای سیاسی نسبت به این موضوع واکنش نشان داده اند.
به گزارش فرارو، با پایان یافتن جنگ 12 روزه و آغاز مذاکرات یاران و تروئیکای اروپا، حساسیت ها در خصوص فعال سازی مکانسم ماشه افزایش پیدا کرده است. اگرچه طرف اروپایی پیشنهاد تمدید مهلت فعال سازی را داده اما روابط ایران و آژانس نیز در این زمینه مهم ارزیابی می شود.
محسن جلیلوند، تحلیلگر ارشد سیاست خارجی، در گفتوگو با فرارو به بررسی این موضوعات پرداخته است:
تصمیم گیری برای همکاری ایران و آژانس در سطح مقامات بالا انجام می شود
محسن جلیلوند به فرارو گفت: «تصمیمگیری برای ادامه همکاری ایران و آژانس به طور مشخص در شورای عالی امنیت ملی انجام میشود. شورای عالی امنیت ملی هم برای تصمیمگیریهای نهایی به تایید رهبری نیاز دارد. بنابراین اگر تصمیمی مبنی بر افزایش همکاری با آژانس گرفته شود، قطعاً به تایید شورای عالی امنیت ملی رسیده است. این سازوکار تصمیمگیری به خوبی نشان میدهد که اقدامات در حوزه حساس سیاست هستهای، بر اساس ملاحظات کلان امنیت ملی و با تایید نهایی مقامات عالی صورت میگیرد. هیچ نهادی خارج از این چارچوب، از جمله مجلس یا گروههای سیاسی، در اتخاذ چنین تصمیماتی نقشی ندارد و نمیتواند تغییری در آن ایجاد کند.»
وی افزود: «اینکه ایران با آژانس به چه شکلی و در چه حدی همکاری کند، موضوعی نیست که در سطوح پایین، جایی برای اظهارنظر در مورد آن وجود داشته باشد یا حتی اظهارنظرهای برخی تندروها یا گروههای خاص در این موضوع مؤثر باشد. این موضوع از جنس سیاستگذاریهای راهبردی است و نه موضوعات روزمره یا جناحی و حذبی. به همین دلیل، مخالفتها یا جنجالهای رسانهای برخی چهرهها از جمله تندروها، در این روند تأثیرگذار نخواهد بود. همکاری یا عدم همکاری با آژانس، همواره تابع تصمیماتی بوده که با در نظر گرفتن شرایط منطقهای و بینالمللی اتخاذ شده است.»
واکنش های تند برخی افراطیون مصرف داخلی دارد
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی در خصوص واکنشهای تند برخی نمایندگان مجلس و تندروها در خصوص ادامه همکاری با آژانس و سفر نماینده آژانس به ایران گفت: «این نوع واکنشهای تند و افراطی بیشتر مصرف داخلی دارد و تأثیر خاصی بر ادامه همکاری با آژانس نخواهد داشت. اگر مقامهای سطح بالای کشور، موافق همکاری با آژانس نبودند، اصلاً نمایندگان آژانس را به کشور راه نمیدادند. چنین واکنشهایی بیشتر برای مخاطب داخلی طراحی شده و معمولاً به دنبال تاثیرگذاری بر افکار عمومی یا کسب جایگاه سیاسی در فضای داخلی هستند. در عمل، سازوکارهای همکاری با آژانس بر اساس رایزنیهای دقیق فنی و امنیتی صورت میگیرد و چنین مخالفتهایی نقشی در توقف یا اصلاح مسیر ندارند.»
وی در خصوص تروئیکای اروپا، مکانیسم ماشه و آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: «یکی از خواستههایی که اروپاییها در جریان مذاکرات خود داشتند، همین نظارتهای آژانس بود. تروئیکای اروپا، منبع تصمیم خود را آن چیزی که آژانس مطرح کند، معین کرده بود. به عبارت دیگر، اروپا سیاست خود را مبتنی بر گزارشهای فنی آژانس تنظیم کرده و ترجیح داده ارزیابیهای فنی جایگزین تحلیلهای سیاسی شود. این امر جایگاه آژانس را در روند مذاکرات تقویت کرده و ایران را نیز وادار کرده تا به نحوی حسابشده با این نهاد بینالمللی تعامل داشته باشد. از سوی دیگر، نظارت آژانس در شرایط فعلی حالتی دو پهلو پیدا کرده است. از یک سو آقای عراقچی میگویند با توجه به ضرباتی که به سایتهای هستهای ایران وارد شده، غنیسازی کلاً متوقف شده است. ترامپ نیز بارها صحبت از نابودی کامل تاسیسات هستهای ایران کرده است. با این تفاسیر، قرار است آژانس به چه چیزی نظارت کند؟ بنابراین ما با یک پیچیدگی در این بخش روبهرو هستیم.»
سیاست عقلانی اقتضا می کند روی تقویت نظامی کار کنیم
جلیلوند در ادامه گفت: «مقام های طرفین می گویند وضعیت فعلی در تاسیسات هستهای بهگونهای است که عملاً بخشی از ظرفیت فنی و زیرساختی کشور دچار آسیب شده و این وضعیت، سوالاتی درباره نقش واقعی آژانس در نظارت ایجاد کرده است. اروپاییها هم پیشنهاد تعویق زمان فعالسازی مکانیسم ماشه را مطرح کردهاند.»
وی با اشاره به اهمیت این پیشنهاد تأکید کرد: «تعویق در اجرای این مکانیسم، نهتنها از بُعد فنی بلکه از منظر سیاسی بسیار مهم است. بُعد دوم پیچیدگیها این است که در قبال آمریکا قرار است چه رویکردی را در پیش بگیریم. آیا قرار است باز هم درباره غنیسازی صحبت کنیم؟ مگر نه این که گفته میشود تأسیسات هستهای ایران آسیب دیده است. این سؤال اصلی پیشروی دیپلماسی ایران است. مذاکره بر سر فعالیتهایی که عملاً متوقف یا تضعیف شدهاند، تا چه اندازه منطقی و راهبردی است؟همچنین نمیتوانیم منکر میزان تأثیرگذاری اسرائیلیها روی آمریکا شویم. ترامپ اخیراً اعلام کرده عجلهای برای مذاکرات ندارد. عدهای هم معتقدند اکنون باید دیپلماسی را فراموش کرد و فقط به سراغ تقویت نظامی رفت. با توجه به نفوذ سیاسی و امنیتی اسرائیل در ساختار تصمیمسازی آمریکا، نباید انتظار داشت که واشنگتن بهراحتی وارد فاز مذاکره با ایران شود.»
این استاد دانشگاه گفت: «طبیعتاً تقویت نظامی بسیار مهم است، اما برای تقویت نظامی نیز باید برنامهریزی و تأمین بودجه کافی داشته باشیم. مشخص است که باید نقاط ضعف نظامی خود را هر چه سریعتر بهبود بخشیده و تقویت کنیم. مشخص است که با توجه به شکننده بودن مذاکرات و احتمال آغاز جنگی جدید، باید توان نظامی خود را تقویت کنیم. اما این که دیپلماسی را نیز به شکل کامل انکار کنیم، اشتباه است. سیاست عقلانی اقتضا میکند کشور بهجای تمرکز صرف بر یک مسیر، همزمان دیپلماسی و بازدارندگی نظامی را با هم دنبال کند.»