همه چیز درباره یک بحران ناخوشایند
برای خروج از بحران کمبود انرژی چه باید کرد؟

این نکته بسیار بسیار مهمی است که باید از تولید کنندگان داخل حمایت کنیم. تعدادی از کارخانهها به دلیل نبود انرژی کافی تعطیل یا نیمهتعطیل شدهاند. بنابر برخی گزارشها، در اوج بحران انرژی بین ۳۰ تا ۵۰ درصد ظرفیت کارخانههای ایران غیرفعال بوده است .
فرارو- عبدالله باباخانی، تحلیلگر بین المللی بازارهای انرژی؛ ایران در یکی از شدیدترین بحرانهای انرژی تاریخ معاصر خود به سر میبرد. این بحران چندوجهی که حاصل سوءمدیریت داخلی، عدم سرمایهگذاری کافی و فشار تحریمهای خارجی است، به قطع مکرر برق، افت فشار و قطع گاز در زمستانها و کمبود سوختهای پالایشگاهی منجر شده است.
زیرساختهای انرژی کشور فرسوده و ناکارآمد شده اند؛ بسیاری از نیروگاهها و پالایشگاهها با ظرفیتی کمتر از توان اسمی فعالیت میکنند و در نتیجه، خاموشیها و اختلال در عرضه سوخت به بخشهای مختلف، به دغدغهای روزانه برای شهروندان بدل شده است. در ادامه، پیامدهای این بحران در بستر تحریمهای بینالمللی و تنشهای ژئوپلیتیک منطقهای بررسی شده است.
تاثیر قطعی برق بر کارخانه ها و آموزشگاه ها
کمبود انرژی اثرات عمیقی بر زندگی روزمره و رفاه اجتماعی دارد. در زمستان ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ (2024-2025) دولت برای صرفهجویی در مصرف برق و گاز مجبور به تعطیل کردن گسترده مدارس، دانشگاهها، ادارات دولتی و کارخانهها در تهران و اکثر استانها شد. بسیاری از شهرها روزانه چندین ساعت با خاموشی مواجه بودند و حتی بزرگراهها و خیابانها در تاریکی فرو میرفتند.
اختلال در برقرسانی موجب توقف حرکت برخی خطوط مترو در تهران و کرج شد و در روستاهایی که گاز قطع شد، مردم ناچار ساعتها در صف نفت (سوخت جایگزین) ایستادند تا وسائل گرمایشی خود را روشن نگه دارند همزمان، به دلیل افت فشار گاز، سوخترسانی به بیش از ۸۴۰ اداره و سازمان دولتی و عمومی قطع و برخی از جایگاههای گاز طبیعی فشرده (CNG) تعطیل شدند این امر رفتوآمد خودروهای عمومی و زندگی شهری را دشوارتر کرد.
پیامد دیگر این بحران، آموزش و تحصیل را تحت تاثیر قرار داده است. در برخی مناطق، مدارس برای صرفهجویی در انرژی به آموزش آنلاین روی آورده یا کاملاً تعطیل شدند. قطعی برق و اینترنت در ساعات طولانی، کیفیت آموزش از راه دور را نیز پایین می آورد.
کمبود برق و گاز که فعالیت پژوهشی و صنعتی را مختل کرده، در کنار تورم افسارگسیخته و کاهش ارزش پول ملی، بسیاری از متخصصان را به وسوسه مهاجرت از ایران سوق داده است. افزایش فقر نمود دیگری از این بحران است؛ طبق آمار رسمی وزارت رفاه، در سال ۱۴۰۳ حدود ۳۰ درصد جمعیت ایران زیر خط فقر قرار داشتهاند.
پیامدهای اقتصادی و صنعتی
ابعاد اقتصادی بحران انرژی به همان اندازه نگرانکننده است. کمبود برق و گاز مستقیماً تولید صنعتی، کشاورزی و بخشهای خدماتی را مختل کرده و رشد اقتصادی را پایین می اورد.
بر اساس گزارش سازمان شهرکهای صنعتی ایران، خسارت قطعی برق به صنایع مستقر در شهرکها طی سال ۱۴۰۳ به حدود ۴۴٫۷ هزار میلیارد تومان رسیده که نسبت به سال ۱۴۰۰ هشت برابر افزایش نشان می دهد. مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی نیز برآورد کرده است که توقف تولید و اختلال در توزیع برق، روزانه حدود ۱۷٬۹۷۳ میلیارد تومان زیان به اقتصاد وارد میکند که سهم بخش صنعت از این رقم حدود ۹٬۲۱۸ میلیارد تومان در روز است.
به بیان دیگر، هر روز خاموشی معادل میلیونها دلار خسارت به تولیدکنندگان وارد میکند. این وضعیت باعث شده رشد بخش صنعت و معدن ایران در میانه ۱۴۰۳ به ترتیب به منفی ۲٫۲ درصد و منفی ۱۱٫۶ درصد سقوط کند.
این نکته بسیار بسیار مهمی است که باید از تولیدکنندگان داخل حمایت کنیم. تعدادی از کارخانهها به دلیل نبود انرژی کافی تعطیل یا نیمهتعطیل شدهاند. بنابر برخی گزارشها، در اوج بحران انرژی بین ۳۰ تا ۵۰ درصد ظرفیت کارخانههای ایران غیرفعال بوده است.
صنایع فولاد به خاطر قطع گاز و برق با نصف ظرفیت معمول تولید کردند و تولید فولاد ایران در سال گذشته حدود ۵۰٪ افت داشت. همچنین حدود ۲۲ کارخانه سیمان به دلیل کمبود انرژی از مدار تولید خارج شدهاند صنایع غذایی نیز به شدت آسیب دیدهاند؛ به گفته رئیس سندیکای صنایع کنسرو، خاموشیها باعث فساد مواد اولیه و کاهش تیراژ تولید در کارخانههای مواد غذایی شده و هزینههای تولید را بالا برده است. کاهش تولید صنعتی و عرضه کالاها، خود عامل مضاعفی در افزایش قیمتها و تورم بوده است.
بخش کشاورزی نیز از بحران انرژی در امان نمانده است. کمبود گاز طبیعی باعث توقف فعالیت برخی پتروشیمیها و تولید کود شیمیایی شده و کود موردنیاز بخش هایی از کشاورزان بهسختی تامین میشود از سوی دیگر قطع برق چاههای آب کشاورزی(در برخی نقاط تا ۱۲ ساعت در روز) زمینهای زراعی را بیآب گذاشته است. این موضوع باید هرچه سریعتر حل شود تا مبادا باعث دلسردی برخی کشاورزان در انجام کشت و زرع شود.
از منظر کلان، بحران انرژی بر شاخصهای اقتصاد ملی فشار شدیدی وارد می کند همچنین با تعطیلی واحدهای تولیدی، نرخ بیکاری رو به افزایش می گذارد و فرصتهای شغلی در صنایع انرژیبر (مانند فولاد، سیمان، پتروشیمی، خودروسازی) به خطر خواهد افتاد.
چه باید کرد؟
برای برونرفت از این وضعیت، اقدامات کوتاهمدت و بلندمدت متعددی باید به موازات هم انجام شود. در کوتاهمدت، مدیریت مصرف و توزیع عادلانه انرژی اولویت دارد؛ تهیه جدول زمانبندی شفاف برای خاموشیها، اطلاعرسانی و برنامهریزی قبلی میتواند از نارضایتی بکاهد. همچنین استفاده از سوختهای جایگزین (مانند مصرف مازوت در نیروگاهها با کنترل آلایندگی) در مواقع اضطراری اجتنابناپذیر است افزایش واردات گاز از کشورهای همسایه (مانند ترکمنستان و آذربایجان) و سوآپ برق با آنها راهحل دیگری است که نیاز به رفع موانع سیاسی و پرداخت بدهیهای معوق دارد اما در بلندمدت گریزی از اصلاحات ساختاری نیست: واقعیسازی قیمت انرژی بهتدریج و همراه با حمایت از اقشار آسیبپذیر، میتواند مصرف را کنترل و منابع مالی جدید برای سرمایهگذاری ایجاد کند. شفافسازی در شرکتهای بزرگ انرژی (خصوصاً بخشهای تحت کنترل نهادهای خاص) ضروری است تا بودجههای تخصیصی واقعاً صرف توسعه زیرساخت شود.
احیا و تقویت روابط خارجی نیز تاثیر مستقیم خواهد داشت؛ حتی یک تفاهم موقت هستهای میتواند صادرات نفت ایران را افزایش و دسترسی کشور به قطعات یدکی نیروگاهی را تسهیل کند. همانگونه که محسن پاکنژاد (معاون وزارت نفت) اظهار کرده، ایران برای خروج از بحران انرژی به دهها میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد و بدون ورود سرمایه خارجی یا منابع مالی جدید، این امر مهم دشوار خواهد بود.
در پایان باید تاکید کرد که بحران انرژی در ایران صرفاً یک چالش فنی یا اقتصادی نیست و آینده این بحران به مجموعه تصمیماتی بستگی دارد که امروز گرفته میشود؛ اینکه آیا ارادهای برای اصلاح مسیر وجود دارد یا کشور به روند فرسایشی فعلی ادامه خواهد داد. دو سال آینده برای ایران تعیینکننده خواهد بود.