حقایق تلخ از طرح آب شیرینکن

۹۰ درصد مصرف آب استانهای هدف طرح انتقال آب دریا مربوط به کشاورزی است
هزینه سرمایهگذاری اولیه برای ظرفیت ۹۲۰میلیون مترمکعب در سال، معادل ۴۸۰ هزارمیلیارد تومان است که ۴.۹برابر کل اعتبارات بخش آب کشور در بودجه سال ۱۴۰۲ بوده و اجرای آن خارج از توان دولت است. نکته قابلتوجه دیگر آن است که قیمت آب در مقاصد دور از دریا تا ۵ برابر بیش از قیمت ساحلی آن (۰.۶ تا ۰.۸یورو) خواهد بود. علاوه بر این تامین انرژی این طرحها با سوخت یارانهای، ناترازی گاز در زمستان و برق در تابستان را تشدید میکند.
به گزارش دنیای اقتصاد، از نظر مالی نیز، تامین بیش از ۵۰ درصد سرمایهگذاری اولیه به تسهیلات صندوق توسعه ملی وابسته بوده که تجارب گذشته نشاندهنده عدم موفقیت تامین سرمایه اینچنینی است.برای توجیهپذیری اقتصادی طرحهای شیرینسازی، بررسی بازار هدف، نقش بخش خصوصی و یارانه انرژی ضروری است. با توجه به هزینه بالا و ظرفیت تولید اندک، اولویت حکمرانی آب کشور باید راهاندازی بازار آب و مدیریت مصرف (بازتخصیص) باشد. در این چارچوب، پروژههای بزرگ انتقال آب به مناطق دور دست فعلا اولویت ندارند.
۶ طرح و یک بهرهبرداری
در سالهای گذشته افزایش متوسط دما و کاهش بارش، موجب کاهش منابع آب تجدیدپذیر کشور شده و تامین مصارف موجود را با چالش مواجه کرده است. این شرایط با رشد همزمان تقاضا برای مصرف آب منجر به شکلگیری طرحهای شیرینسازی و انتقال آب دریا به استانهای کمآب شده است. در حال حاضر ۶ سامانه کلان انتقال آب از خلیجفارس و دریای عمان به ۲ استان ساحلی جنوب یعنی هرمزگان و بوشهر و همچنین ۶ استان غیرساحلی شامل اصفهان، کرمان، یزد، فارس، خراسان جنوبی و خراسان رضوی وجود دارد. از این ۶ سامانه، تنها فاز یک خلیج فارس به بهرهبرداری رسیده است. در شرایط فعلی کشور و با وجود ناترازیهای متعدد از جمله ناترازی بودجه، بررسی توجیهپذیری اقتصادی چنین طرحهایی از اهمیت زیادی برخوردار است. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش «طرحهای کلان شیرینسازی و انتقال آب دریا در یک کشور» ابعاد مختلف این مساله را مورد بررسی قرار داده است.
مطلوبیت اقتصادی آب
بررسیها نشان میدهد که عدم توازن بین تولید و مصرف آب در کشور و غفلت از مدیریت مصرف یکی از مهمترین مسائل مغفول مانده در حکمرانی آب کشور است. بر اساس گزارش مذکور مجموع مصارف آب استانهای هدف طرحهای انتقال آب دریا (به جز هرمزگان) ۳۳.۷میلیارد مترمکعب است که ۹۰.۶درصد آن مربوط به کشاورزی است. حجم آب شیرین تولیدی در فاز نخست تنها ۳.۳درصد و در فاز نهایی۴.۳درصد از کل مصارف موجود را پوشش میدهد. نکته دیگر آن است که در حال حاضر حدود ۲۳۹۳میلیون مترمکعب اضافهبرداشت از چاههای غیرقانونی وجود دارد. بنابراین این حجم ناچیز آب شیرین تولیدشده در طرحهای موجود نمیتواند بحران فعلی آب را حل کند.
تولید پایین، قیمت بالا
علاوه بر پایین بودن حجم پایین آب تولید شده در جریان اجرای طرحهای مذکور، وجود هزینههای گزاف سرمایهگذاری و قیمت بالای آب انتقالی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. هزینه سرمایهگذاری اولیه برای ظرفیت ۹۲۰میلیون مترمکعب در سال، معادل ۴۸۰ هزارمیلیارد تومان است که ۴.۹برابر کل اعتبارات بخش آب کشور در بودجه سال ۱۴۰۲ است. بنابراین ایجاد چنین ظرفیتی از توان دولت خارج است.همچنین بهدلیل وابستگی کشور به مواد مصرفی یا تجهیزات وارداتی، این طرحها نیازمند تامین اعتبارات ارزی هستند. با توجه به بازار هدف، تحقق درآمد این طرحها عمدتا با فروش آب به بخش صنعت مدنظر است.
مسیر عبور از بحران آبی
با توجه به بررسی ابعاد مختلف طرحهای آب شیرینکن و انتقال آب دریا به استانهای کمآب، پرسشی که وجود دارد آن است که چه راهکارهایی برای عبور از بحران فعلی آب در کشور وجود دارد؟ بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس برای حفظ منافع عمومی و ثروتهای بیننسلی، ضرورت دارد توجیهپذیری اقتصادی طرحها با در نظر گرفتن بازار هدف، لحاظ کردن نقش بخش خصوصی در سرمایهگذاری طرحها و شرایط بهرهمندی بخشهای مختلف از یارانه انرژی به صورت جدی ارزیابی شود.
نکته قابلتوجه دیگر آن است که در برآورد هزینههای طرحهای اینچنینی، هزینه ارائه مشوقهای دولتی در راستای اجرای طرحها نیز مدنظر قرار بگیرد تا توجیهپذیری واقعی طرحها مشخص شود.با توجه به سهم اندک ظرفیت تولید آب این طرحها نسبت به کل مصارف موجود در استانهای هدف با وجود هزینههای گزافی که برای اجرای طرحهای انتقال آب وجود دارد، از ابزارهای کمهزینهتر دیگری برای عبور از بحران فعلی آب استفاده شود. برای مثال راهاندازی بازار آب، استفاده و همچنین بازتخصیص آب باید به اولویت حکمرانی آب کشور تبدیل شود. به عبارت دیگر طرحهای توسعهای مناطق خشک و بیابانی کشور باید گونهای تعریف شود که ضمن وجود تناسب با ظرفیت آبی این مناطق، بیشترین تولید ثروت و اشتغالزایی را به همراه داشته باشد. درنهایت میتوان گفت که با توجه به ریسکها و ابهامات مرتبط با طرحهای شیرینسازی و انتقال آب و عدم پیشبینی سازوکار جامع برای مدیریت آتی آن، سامانههای کلان شیرینسازی و انتقال آب دریا نمیتوانند در اولویت تامین آب برای مناطق درونسرزمینی دور از دریا قرار گیرند.