بهترین فیلمهای سینمای آسیای شرقی؛ از «پیر پسر» تا «انگل»

در کنار فیلم سینمایی «انگل» آثاردیگری از سینمای شرق وجود دارد که میتوانند برای مخاطب جذاب باشند، چرا که هر یک از این آثار در کنار نمایش فرهنگهای متفاوت، داستانهای متفاوتی را روایت میکنند.
فرارو- اخیرا فیلم سینمایی «انگل» در میان آثار برتر قرن به انتخاب مجله نیویورک تایمز در رتبه اول قرار گرفته است، با این حال این فیلم تنها اثر شاخص سینمای آسیای شرقی نیست.
به گزارش فرارو، در حقیقت فیلمهای دیگری نیز از کشورهای آسیای شرقی وجود دارند که در کنار «انگل»، مجموعهای از بهترین فیلم را شکل میدهند. فیلمهایی مانند «قطار بوسان» و «زندگیهای گذشته» که در زمان اکران عمومی در جهان سر و صدای زیادی ایجاد کردند. در ادامه نگاهی به برخی از بهترین فیلم های سینمای آسیای شرقی خواهیم داشت.
فیلم سینمایی «پیرپسر» (2003)
کابوس «اوه ده سو» دراواخر دهه 80 میلادی آغاز میشود. زمانی که به خاطر مستی توسط پلیس بازداشت میشود و در انتظار وثیقه به زندان میرود. با این حال زمانی که دوستش وثیقه را میآورد، او توسط گروهی ناشناس دزدیده میشود و وقتی که چشمانش را باز میکند، خود را در اتاقی فرسوده زندانی میبیند. «اوه ده سو» با این سوال رو بهروست که چه کسی آنقدر از او تنفر دارد که به مرگ ناگهانی راضی نیست و میخواهد او را عذاب دهد؛ کسی که یک پیمانکار جنایی را برای زندانی کردنش به مدت پانزده سال استخدام کرده است.
«اوه ده سو» بعد از این مدت از زندان آزاد میشود و اتفاقاتی که در این پانزده سال ندیده شبیه به یک مونتاژی سریع تصویری از جلوی چشمانش عبور میکند. اتفاقاتی مانند فرو ریختن دیوار برلین، مرگ «پرنسس دایانا»، موفقیت کره جنوبی در ورزش... چند روز بعد از آزادی، دیگران او را تشویق میکنند تا به دنبال کسی بگردد که باعث سالهای طولانی زندان بوده است و انتقام بگیرد.
«پیر پسر»، نشانههای از رمانهای «کافکا» دارد که درهر لحظه خشونت و وحشت رابه مخاطب نشان میدهد. در نهایت کاراکتر «اوه ده سو» میفهمد که زندانی شدنش در بزرگسالی ریشه در دوران نوجوانی دارد. زمانی که او به راحتی به دیگران آسیب میزد.
فیلم سینمایی روزهای بهتر (2019)
این فیلم در مورد یک دختر نوجوان به نام «چن نیان» است که دائما در مدرسه مورد آزار و اذیت همکلاسیهایش قرار دارد. ماجرای آزار و اذیت از جایی شروع میشود که یکی از دانشآموزان مدرسه به خاطر قلدری بقیه خودکشی میکند و «چن نیان» شاهد این اتفاق بوده است. حالا گروه قلدر مدرسه «چن نیان» را به عنوان هدف بعدی اذیت میکنند، اما ورود یک مرد به نام «شیاو بای» همه چیز را تغییر میکند.
آشنایی آنها به روزی برمیگردد که «چن نیان»، او را از دست خلافکارها پنهان میکند. در مقابل از «شیاو بای» میخواهد تا از او در مدرسه محافظت کند. چرا که مدرسه و قبولی در دانشگاه را تنها راه رفتن به پکن میداند. محافظت «شیاو بای» از «چن نیان» تا جایی ادامه پیدا میکند که او بعد از قبولی در دانشگاه، حالا یکی از بهترین معلمهای منطقه شده است.
«روزهای» بهتر» پر از صحنههای بصری خیرهکننده از مناطق روستایی هنگکنگ است. فیلم یک داستان عاشقانه کلیشهای نیست و مخاطب یک رابطه عاشقانه را میان کاراکتر به وضوح مشاهده نمیکند. با این حال فداکاری «چن نیان» و «شیاو بای» برای یکدیگر به خوبی احساسات آنها را به بیننده نشان میدهد.
فیلم سینمایی «هیچ کس نمیداند» (2004)
«آکیرا» پسری دوازده ساله بعد از اینکه مادرش خانه را ترک میکند، مجبور میشود از خواهر و برادر کوچکترش مراقبت کند. او در حالی که مراقب اعضای خانواده است باید با چالش بزرگتری یعنی صاحبخانه نیز دست و پنچه نرم کند. چرا که پیرمرد صاحب خانه فقط اجازه حضور یک بچه را به آنها داده است. کارگردان ژاپنی با حوصله و دقت، زندگی مخفی و پنهانی کودکان را به تصویر میکشد؛ کودکانی که نقش بزرگسال را به عهده گرفتهاند.
در حقیقت کارگردان در هر لحظه بیننده را همراه قصه میکند تا زندگی بچهها را نشان دهد. بچهها تبدیل به انسانهایی شدهاند که تلاش میکنند تا حد امکان شکل یک زندگی خانوادگی را حفظ کنند؛ حتی وقتی آپارتمانشان هر روز فرسودهتر میشود. در نهایت بچهها کودکانی تنها هستند که انگار خارج از جهان دیگران زندگی میکنند و گویی همه دنیا آنهارا فراموش کردهاند.
فیلم سینمایی «زندگی های گذشته» (2023)
«نورا» و «هه سونگ» در دورزان کودکی دوستان صمیمی بودند اما بعد از مهاجرت خانواده«نورا» از کره جنوبی، آنها از هم جدا شدند و تا سالها از هم خبر نداشتند. 20 سال بعد دوباره «هه سونگ» سر راه «نورا» قرار میگیرد تا مفهوم جدیدی از زندگی نشان دهند. این فیلم درباره عشق از دست رفته دوران کودکی و مهاجرت است. اینکه مهاجرت گونه واقعیت های ذهنی انسانها را تغییر میدهد.
«هه سونگ» انتظار داشت تا «نورا» همان دختر سادهای باشد که در ذهن داشت اما این شخصیت تبدیل به انسانی خارج از قاعده ذهنی «هه سونگ» شده است. «روزهای گذشته»، فیلم پیچیدهای است که به شکلی غافلگیر کننده ساده به نظر میرسد. در نهایت فیلم نشان میدهد که انسانها در طول زمان ناگزیر، با احساسات عمیق از دست دادن رو بهرو خواهند شد.
فیلم سینمایی «خواهر کوچک ما» (2015)
این فیلم روایتگر زندگی سه خواهری است که بعد از مرگ مادرشان با هم زندگی میکنند. ماجرا از جایی آغازمیشود که آنها خبر مرگ پدر را میشوند. پدری که سالهاست از او خبر ندارند. آنها زمانی که برای مراسم تشییع جنازه پدرشان به شهر دیگری میروند با خواهر ناتنی خود رو بهرو میشوند. دختری که با مرگ پدرش کسی مسئولیت او را قبول نمیکند.
سه خواهر،تصمیم میگیرند خواهر ناتنی را کنار خود نگهدارند. تصمیمی که مسئولیتی سخت و جدید برای آنهاست. «خواهر کوچک ما»، بدون هیچ پیش زمینه و قضاوتی، تصویری از دخترانی را ارائه میدهد که در نبود پدر و مادر با بحرانهای روحی و عاطفی درگیرند.در عین حال نشان میدهد که چگونه ورود یک نفر میتواند سرنوشت دیگران را تغییر دهد.
فیلم سینمایی «یکی پس از دیگری» (2000)
این فیلم تایوانی، تصویری است از سه نسل یک خانواده موفق تایوانی که گرفتار حسرتها و تردیدهای عمیقی درباره هدف زندگیاند. «یکی پس از دیگری» با یک عروسی شروع میشود و با مرگ به اتمام میرسد. در این میان مخاطب زندگی آدمهای مختلفی را میبیند و همراه با آنها احساسات متناقضی را تجربه میکند. دوربین به تک تک کاراکترها نزدیک میشود و داستان زندگی آنها را به تصویر می٬کشد.
با این حال «یانگ یانگ»، پسر کوچک هشت ساله مهمترین نقش در این فیلم را دارد. هیچ یک از کاراکترها او را جدی نمیگیرند، این در حالی است که «یانگ یانگ» همه چیز را درک میکند و میفهمد. نامه او بر سر مزار مادربزرگش را میتوان نقطه عطف داستان دانست. زمانی که با لحن کودکانهاش در مورد آرزوهای از دست رفته و آینده صحبت میکند. در واقع فیلم به دنبال این است که نشان دهد زندگی ترکیبی از شادی و غم است، مانند مادربزرگ که هم لحظه شادی را در زندگی دیده و هم غم را و در نهایت با آرامش در کنار خانواده میمیرد.
فیلم سینمایی «هارمونیوم» (2016)
داستان درباره مردی به نام «توشیو» است که زندگی آرامی را در کنار خانواده دارد. با این حال ازاد شدن دوست قدیمیاش به نام «یاکاسا» از زندان همه چیز را به هم میریزد. «توشیو» با اکراه دوستش را در خانه میپذیرد، تصمیمی که در مدت کوتاهی زنجیرهای از اتفاقات غیر قابل بازگشت را رقم میزند. داستان در طول نمایش با ریتمی ثابت پیش میرود اما کارگردانی و فضای بصری «هارمونیوم» باعث شده تا در هر دقیقه فیلم برای مخاطب جذاب باشد.
این فیلم یک تریلر روانشناختی است که فروپاشی تدریجی یک خانواده را به تصویر میکشد.در عین حال درباره گرهای رازآلود است که آرام آرام میشود و مرگ خانواده را رقم میزند.
فیلم سینمایی «دزدان فروشگاه» (2018)
«اوسامو» و همسرش «نوبویو» به همراه خانواده در یک کلبه کوچک زندگی میکنند. آنها هر روز سخت تلاش میکنند تا هزینههای زندگی را بپردازند، اما پول چندانی به خانه نمیآورند. در نهایت آنها چارهای ندارند که دست به دزدی بزنند. این فیلم اثری در ژانر روانشناختی است که از نظر نوع ساختار هیچ شباهتی به این سبک ندارد. داستان «دزدان فروشگاه» به کندی پیش میرود و تغییرات آرام و نامحسوس رخ میدهند اما فیلم پایانی تکان دهنده و شگفت انگیز برای مخاطب دارد.
همچنین این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و یک تصویر رئالیستی از جامعه ژاپن نشان میدهد. در حقیقت «دزدان فروشگاه» داستان گروهی از انسانهای آسیب دیده است که چیزی برای از دست دادن ندارند و برای زنده ماندن دست به هر کاری میزنند.
فیلم سینمایی «قطار بوسان» (2016)
فیلم درباره مردی به نام «سوک وو» است که بعد از طلاق با دخترش «سو آن» در سئول زندگی میکند. ماجرا از جایی شروع میشود که «سو آن» میخواهد در روز تولدش مادر خود را در شهر بوسان ببیند. به همین دلیل او به همراه پدرش سوار قطاری سریع السیر به مقصد بوسان میشوند. آنها سفری را آغاز میکنند که هرگز فراموش نخواهد کرد.
با حمله زامبیها به قطار قصه، عوض میشود. «سوک وو» به عنوان پدر هر کاری میکند تا در میان حمله و هرجمرج قطار دخترش را نجات دهد. جلوههای بصری فیلم باعث شده تا فیلم برای مخاطب جذاب به نظر برسد و از تماشای زامبیهای ترسناک خسته نشود. در عین حال تعداد صحنههای خشونت و خونریزی با اینکه کم بودند اما به درستی اجرا شدهاند. همچنین هر چه فیلم جلوتر میرود، شخصیتها به رشد و تکامل میرسند. رابطه «سوک وو» و دخترش در طول فیلم به طور مداوم پیشرفت میکند و به یک پایان بندی غیر منتظره میرسد.
فیلم سینمایی «انگل» (2019)
این فیلم داستان دو خانواده با فاصله طبقاتی است که در دو سر طیف جامعه قرار دارند. خانوادهای فقیر که برای استفاده از اینترنت رایگان چارهای جز نشستن در سرویس بهداشتی ندارند و برای رهایی از سوسکها و موشها مجبورند پنجرهها را باز کنند تا سمهای استفاده شده در خیابان، به خانه آنها هم برسد. در مقابل خانواده که در پولدارترین منطقه سئول زندگی میکنند و به بهترین امکانات دسترسی دارند.
ماجرا از جایی شروع میشود که دختر خانواده فقیر با نام «کی وو» به عنوان معلم خصوصی دختر خانواده پولدار استخدام میشود؛ البته این استخدام با مدرک جعلی صورت میگیرد. زمانی که او وارد خانه میشود، میفهمد که این خانواده به شدت به کارکنانش وابسته است. «کی وو»، نقشهای میکشد تا همراه خانواده فقیر خود جایگزین کارمندان اصلی شوند. «انگل»، در جهان مبتنی بر نابرابری لایههای عمیقی از تضاد میان خانواده ها را در یک جامعه نشان میدهد. در عین به مخاطب این فرصت را میدهد تا کاراکترها را قضاوت کنند.