ترنج موبایل
کد خبر: ۸۹۱۷۲۳

معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات:

توقع خیلی بیشتری از پزشکیان داشتیم

توقع خیلی بیشتری از پزشکیان داشتیم

«گرچه توقع خیلی بیشتری از پزشکیان می‌رفت و البته به دلیل موانع سرسخت و نیز برخی کم‌کاری‌ها یا اشتباه‌ها نتایج لازم حاصل نشده است اما مهم اعتقاد و تلاش در راستای منافع و حقوق اساسی مردم است، برخلاف کسی که نقطه مقابل چنین اعتقاد و رویکردی است که نتایج آن خسارت‌های بیشتری به مردم و کشور و حاکمیت وارد می‌کند.»

تبلیغات
تبلیغات

یک‌سالگی دولت چهاردهم، آبستنِ اتفاقات بسیاری بود. شاید وقتی پزشکیان در میزبانیِ مراسم تحلیف با یک حادثه غیرمنتظره در ترور یکی از مهمانانِ مراسم‌اش روبه‌رو شد پیش‌بینی اینکه در آستانه یک‌سالگی با یک جنگ تمام‌عیار علیه کشور مواجه شود دور از انتظار بود. اما پزشکیان در یک سال گذشته در جبهه‌‎های مختلفی جنگید. 

به گزارش هم میهن، از فشارهایی که برای اجرای قانون حجاب و عفاف وارد شد تا سیاست‌هایی که برای جلوگیری از سقوط آزاد اقتصادی ایران به بن‌بستِ سیاسی و استیضاحِ زودهنگام وزیر اقتصاد در کابینه‌اش منجر شد، از انتخابِ کابینه گرفته تا جنگ دوازده‌روزه، بخشی از چالش‌های مهم پزشکیان در یک سال گذشته بود. سالِ نخستِ ریاست‌جمهوری پزشکیان روی دور تند گذشت و حالا او در معرض نقد و تحلیل‌های گوناگون است. 

در این گفت‌وگو مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزیر کشور در دولت اصلاحات و عضو شورای مرکزی اتحاد ملت به سوالاتی درباره عملکرد رئیس‌جمهور داده است که در ادامه می‌خوانید. 

اگر بخواهیم عملکرد آقای پزشکیان را با عملکرد یک‌ساله دیگر رؤسای جمهور مقایسه کنیم، ایشان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

قضاوت در جزئیات درباره هر کدام از ادوار ریاست‌جمهوری مقداری سخت است چراکه شرایط هر کدام از دولت‌ها و رؤسای‌جمهور کاملاً متفاوت بوده است. هر یک در شرایط خاص و با مجموعه‌ای از بحران‌ها مواجه بودند که بسیاری از آن‌ها متفاوت از همدیگر است، البته که هر کدام فرصت‌های متعددی نیز داشتند که آن‌ها نیز با همدیگر متفاوت بوده است. ضمن آنکه رؤسای‌جمهور پیشین هشت سال رئیس بوده‌اند اما آقای پزشکیان فعلاً یک سال است یا مرحوم آقای رئیسی سه سال بود؛ در نتیجه از این بابت هم قضاوت سخت است، اما محصول عملکرد رؤسای‌جمهور را بر اساس شاخص‌های عینی و آمارهای واقعی و نسبت به طول ریاست‌شان می‌توان قضاوت کرد.

به نظر من آقای خاتمی بدون تردید بهترین بوده است، پس از آن مرحوم آیت‌الله هاشمی، به دنبال آن دوره اول آقای روحانی و سپس آقای پزشکیان، بعد از آن مرحوم آقای رئیسی و بدترین نیز از نظر خسارت و عقب‌ماندگی‌هایی که به کشور وارد کرد، آقای احمدی‌نژاد بوده است. 

انتقادهای بسیاری به مسعود پزشکیان در زمینه انتصاب‌های وی وارد کردند، از انتصابات رفاقتی گرفته تا انتصاب‌هایی براساس وفاق ملی، فکر می‌کنید رویکرد وفاق ملی رئیس‌جمهور جواب داد؟ 

برای اینکه در ارتباط با انتصاب‌ها قضاوت کنیم، باید شرایط و عوامل مهمی که بر فضای سیاسی کشور حاکم است را در نظر داشته باشیم. البته که در همه دوران اینگونه بوده است اما در این دوره به‌طور ویژه شرایطی خاص حاکم بود. یک عامل مهم فضای امنیتی و حراستی حاکم بر انتصاب مدیران است که با قانون فجیعی که توسط مجلس قبل به تصویب رسید، سرنوشت انتصاب مدیران ارشد و میانی را به دست نیروهای حراستی و امنیتی داد، درحالی‌که آن‌ها هیچ‌گونه صلاحیتی در انتصاب مدیران ندارند و تنها صلاحیت آن‌ها این است که از نظر سوابق امنیتی و اخلاقی افراد اگر موردی وجود دارد به رؤسای‌جمهور و وزرا و مدیران ارشد اعلام کنند تا آن‌ها تصمیم بگیرند که با چنین شرایط و پیشینه‌ای آیا منصوب شدن آن فرد در یک پست مدیریتی به صلاح هست یا خیر. متاسفانه این قانون و رویه‌های گذشته دست آن‌ها را آنچنان باز گذاشته تا نسبت به صلاحیت وزرا، معاونین وزیر و مدیران کل اظهارنظر قطعی کنند. 

این قانون فجیع هم به گونه‌ای نوشته شده است که اگر طبق نظر آنان عمل نشد یک کار مجرمانه‌ای رخ داده است و وزیر، معاون وزیر و حتی رئیس‌جمهور را می‌توانند به محکمه بکشانند. امروز می‌بینید چه فاجعه بی‌سابقه‌ای رخ داده است به نحوی که مدیران ارشد تلاش‌های بسیار سختی می‌کنند؛ از لابی گرفته تا برقراری ارتباط و غیره تا اجازه انتصاب یک فرد را از اینها بگیرند. متاسفانه به دلیل این قانون و فرایند شکل‌گرفته و برخی موانع دیگر، دولت و کشور از حضور بسیاری از نیروهای شایسته و توانمند محروم شدند. 

از سوی دیگر دولت چهاردهم با مجلس رقیب و غیرهمسو روبه‌رو است. همه ما از سازوکار تشکیل مجلس کنونی و نظارت استصوابی که منجر به شکل‌گیری این مجلس شد آگاه هستیم. طرز تفکر این مجلس نقطه مقابل طرز تفکری است که آقای پزشکیان در مناظره‌های انتخاباتی مطرح می‌کرد، در نتیجه مواجهه با چنین مجلسی نیز نکته مهمی در انتصابات است. امروز به‌ویژه در استان‌ها بسیاری از نمایندگان به نحو عجیب و مستقیم در انتصاب مدیران دخالت و روند مدیریت را مختل می‌کنند. نکته دیگر مسئله عدم آمادگی آقای پزشکیان در رابطه با ورود به این عرصه بود. 

منظور ازعدم آمادگی به این معنی است که فاجعه سقوط بالگرد مرحوم رئیسی ناگهانی بود و هیچ‌کس خود را از قبل برای این شرایط آماده نکرده بود. آقای پزشکیان هم بدون هیچگونه آمادگی وارد این صحنه شد و آمادگی لازم برای اینکه تشکیلاتی ترتیب دهد، نیروها را شناسایی کند، ارتباطات شکل دهد و افراد را جذب کند و مطالعه جدی انجام دهد را نداشت. در همین فرصت خیلی محدودی که پس از پیروزی فراهم شد توانست اقدامات محدودی داشته باشد. 

از طرف دیگر روحیه و شخصیت خود آقای پزشکیان نیز موثر بوده است. ایشان یک روحیه غیرحزبی و غیرتشکیلاتی دارد و بارها گفته به هیچ حزبی وابسته نیست، درحالی‌که مدیریت ارشد حتماً باید یک پشتوانه قدرتمند تشکیلاتی داشته باشد که از قبل فعالیت کرده باشد، سیاست‌ها را روشن و مدیران را شناسایی کرده باشد تا اگر در انتخابات پیروز شد، بتواند صحنه مدیریتی کشور را به خوبی تنظیم و ترتیب دهد. از آنجایی که آقای پزشکیان چنین روحیه و پیشینه‌ای نداشته است، یکی از خلأهای جدی برای ایشان همین مسئله بود. در نتیجه باید با توجه به این نکات در مورد انتصاب‌ها قضاوت کنیم که چرا به این شکل انجام شد. 

نتیجه چنین شرایطی تشکیل یک کابینه متوسط است و آنگونه که باید با شرایط خطیری که در آن زمان قرار داشتیم و به تدریج هم شرایط وخیم‌تر شد، تناسب لازم را نداشت. البته این بدان معنا نیست که در کابینه وزرای توانمند حضور ندارند؛ حتماً وزرای ارزشمند و مجربی در کابینه داریم، اما برخی از وزرا و استانداران و سایر مدیران تجربه و توانایی لازم را در زمینه کاری خود ندارند و اصلاً نباید در این سمت قرار می‌گرفتند. تجربه یک‌ساله نیز نشان داد که نباید چنین اتفاقی رخ می‌داد. مجموعه این عوامل منجر به بروز چنین شرایط و انتقادهایی شده است. 

در مورد مسئله وفاق هم دو نکته اساسی مطرح است؛ اول آنکه موضوع وفاق برای کشور بسیار مهم و ضروری است و از مبانی نظری و تجربه تاریخی مهمی نیز برخوردار است چراکه یکی از عوامل مهم فقدان شکل‌گیری حکمرانی خوب و کارآمد، فقدان اجماع‌سازی و هم‌افزایی در نهادهای حاکمیت است. در واقع حاکمیت هنوز نتوانسته است به یک اجماع‌سازی و هم‌افزایی جدی و کارآمد دست پیدا کند. 

در نظامی که انتخابات برقرار می‌شود، طبیعی است که رقابت وجود دارد و حتی در برخی موارد کارشکنی هم وجود داشته باشد، اما در سطوح عالی، در مسائلی که مربوط به منافع ملی است و یک چتر ملی را بر سر کشور تشکیل می‌دهد، در اینها رقابت و کارشکنی کردن فوق‌العاده خسارت‌بار است و متاسفانه در دولت‌های مختلف با این مشکل مواجه بوده‌ایم. یعنی در مسائل اصلی و اساسی که مربوط به منافع ملی می‌شود نیز اختلاف‌نظرهای اساسی وجود دارد و بعضاً کارشکنی‌های خیلی جدی نیز وجود دارد و این فقدان اجماع، وفاق و انسجام آسیب‌های جبران‌ناپذیری به کشور وارد کرده است. 

بنابراین سیاست وفاق که به دنبال آن اجماع‌سازی، هم‌افزایی، هماهنگی، انسجام ملی، اعتماد عمومی، افزایش سرمایه‌های اجتماعی و مسائلی از این دست را به همراه دارد، یک امر فوق‌العاده مهم است. اصل این سیاست یک امر ضروری و مهم است، اما در عمل به این موضوع، دولت در برخی از موارد موفق بوده و در برخی موارد نیز ناموفق و حتی اشتباه عمل کرده است. اینکه آقای پزشکیان و دولت سعی کردند با تعامل با سایر دستگاه‌ها مواجه شوند و همدلانه عمل کنند، ارتباطات را گسترش دهند، هماهنگی بین قوا و ارکان حاکمیت را بیشتر کنند. همینطور اعتمادسازی‌ای که با رهبری کردند، جنبه‌های موفق این سیاست بوده است. جنبه‌های ناموفق به این دلیل است که اولاً با وجود برخی مبانی و پشتوانه‌های نظری عمیق در این خصوص، در اجرا این مبانی دنبال نشد و سعی نشد ابعاد مختلف آن شکافته شود. 

این بررسی انجام نشد که این سیاست در چه زمینه‌هایی و چگونه باید دنبال شود، و بیشتر ذوقی، غریزی و موردی و اقتضایی دنبال شد. مشکل دوم این بود که در برخی موارد به نحو نازلی به مثابه شرکت سهامی مدیریت عمل شد و بدتر از آن گاهی شکل باج دادن و باج‌گیری پیدا کرد، یعنی تحت عنوان وفاق باج دادن به رقیب رخ داد. اگر رقیب اهل تعامل باشد باید با او سیاست وفاق را دنبال کرد اما متاسفانه در مواجهه با برخی جریان‌های تندرو و افراطی به نوعی به باج دادن تبدیل شد و اینها که از عوامل مهم مشکلات اساسی کشور هستند را به جای اینکه سر جای خودشان بنشانند و از یکه‌تازی عقب برانند، در عوض بستری برایشان فراهم شد که به یکه‌تازی خود ادامه دهند. 

رئیس‌جمهور در چند وعده اصلی که در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری دادند، چقدر موفق عمل کردند؟ از جمله رفع فیلترینگ و مبارزه با رانت و فساد…

آقای پزشکیان در جریان تبلیغات و مناظره‌های انتخاباتی تقریباً هیچ وعده مهمی را مطرح نکرد. این رویکرد ضمن اینکه محاسنی دارد، معایبی نیز در بر دارد. محاسن آن این است که کسی نمی‌تواند بگوید شما وعده‌ای دادید و عمل نکردید، اما کسی که می‌خواهد رئیس‌جمهور بشود باید بتواند وعده‌های مشخصی بدهد تا پاسخگو باشد. این مواردی هم که شما مطرح کردید نیز بیشتر از روی رویکردها، صحبت‌ها و مناظره‌ها و تبلیغات انتخاباتی که داشت شکل گرفته است که البته همین مقدار نیز ایشان را مسئول می‌کند و باید پاسخگو باشند. 

برای قضاوت بر اینکه ایشان چقدر نسبت به وعده‌ها موفق عمل کرده است باید موارد را از همدیگر تفکیک کرد. برای مثال در زمینه رفع فیلترینگ به‌رغم تلاش‌ها موفقیت اندکی حاصل شده است زیرا در مسئله فیلترینگ کسانی پشت آن هستند که از قدرت زیادی برخوردارند و در این موضوع منافع مادی گسترده و عظیمی شکل گرفته و مواجهه با آن سخت است. اصل حرف مبنی بر اینکه فضای مجازی باید ساماندهی شود درست است اما این روش فیلترینگ به هیچ‌وجه اهداف مورد نظر را برآورده نکرده، بلکه نتیجه عکس داشته و نتایج وخیمی در پی داشته است. ضمن آنکه به بسیاری از کسب و کارها خسارت وارد کرده است. با هجوم فیلترشکن‌ها بستر نفوذ گسترده دشمنان به حریم کشور و مردم و حکومت فراهم شده و علاوه برآن مافیای پرمنافع فیلترشکن‌فروشی شکل گرفته است. 

در عین همه اینها دولت باید تمام تلاش خود را همراه با سیاست وفاق برای رفع فیلترینگ انجام دهد. در مورد مبارزه با رانت و فساد متاسفانه توفیقی درکار نبوده است چراکه رانت و فساد امری ریشه‌دار و عمیق است که طی سالیان طولانی شکل گرفته و سالیان سال، سازوکارهایی دست به دست هم داده‌اند و منافعی شکل گرفته‌اند و منافع عظیمی برای برخی تشکیل شده است و بسیاری ازآن‌ها نیز دست در قدرت دارند. 

عملکرد برخی از نهادها نیز به گونه‌ای شده است که گاهی به برخی از این امور گره خورده‌اند و شرایط فوق‌العاده وخیمی در این زمینه ایجاد شده است. لذا این امر چیزی نیست که به این سادگی حل شود و به یک اجماع ملی و اساسی در سطوح حاکمیت نیاز است که با قدرت، اقتدار و تدبیر و متانت برخورد و آن را حل کنند. در مجموع این اقدام عظیم و ملی است و همه باید دست به دست هم بدهند. 

عملکرد ایشان در زمینه احقاق حقوق شهروندی و آزادی بیان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ 

در این رابطه فکر می‌کنم دولت و به‌ویژه شخص آقای پزشکیان تلاش‌های قابل توجهی را به عمل آورده و همچنان نیز به عمل می‌آورند، اما باید توجه کنید که عمده این امر خارج از دست دولت و مربوط به سایر نهادهای حاکمیتی است. دولت نیز هرچه تلاش کند، با این شرایط موجود، به راحتی یک دستگاه دیگر می‌تواند آن‌ها را تحت‌الشعاع قرار دهد. بنابراین می‌توان گفت دولت باید تلاش‌های بیشتری در این زمینه انجام دهد. در درجه اول باید وزارت ارشاد و کشور، به‌ویژه وزارت اطلاعات را متناسب با حقوق شهروندان و آزادی بیان تنظیم کند. به موازات آن بین قوا هماهنگی ایجاد کند. 

این امر نیاز به اعتقاد و اقدام کل حاکمیت دارد به‌ویژه پس از شرایط جنگی که همه دم از ایثار و فرهیختگی مردم می‌زنند و می‌گویند که باید به مردم بازگردیم و کاری کنیم که در مردم رضایتمندی ایجاد شود و اعتماد افزایش یابد و پاسخ ایثار و فداکاری مردم داده شود، اما متاسفانه شاهد تلاش‌های لازم در این زمینه توسط حاکمیت نیستیم و گاهی می‌بینیم عکس این نیز عمل می‌شود. درحالی‌که کل حاکمیت باید در این زمینه به جمع‌بندی برسد و متوجه شود در ارتباط با حقوق شهروندی توجه به مردم و اعتماد به آن‌ها و دست برداشتن از بسیاری از دخالت‌های بیجا در زندگی شخصی مردم به اجماع برسد و در آن‌ها تجدیدنظر کند تا بشود در این شرایط وخیم جنگ و تجاوز به کشور اعتماد به مردم را افزایش داد و شرایط بهتری را برای مردم فراهم کرد. 

در زمینه حجاب ایشان توانستند جلوی اجرای قانون حجاب و عفاف را بگیرند، اما در مقابله با گشت ارشاد موفق عمل نکردند. این تعاملی که این روزها در زمینه حجاب در کشور به وجود آمده، حاصل جنگ می‌دانید یا اینکه رویکردهای دولت در آن اثرگذار بوده است؟ 

این موضوع را در دو عرصه باید مورد توجه قرار دهیم. آقای پزشکیان، به‌ویژه در ارتباط با موضوع جلوگیری از لایحه عفاف و حجاب، سعی کرد تعاملات خوبی را با سران قوا و سایر ارکان حاکمیت داشته باشد و در این زمینه موفق بود. بعلاوه در این زمینه شجاعت خوبی به خرج داد، محکم ایستاد و گفت لایحه را اجرا نمی‎‌کنم، چراکه برای جامعه خسارت دارد و با تعاملاتی که برقرار کرد، موفق شد و اجازه نداد لایحه ابلاغ و اجرا شود.

در مقابله با گشت ارشاد که می‎‌گویید موفق نبودند، بخش دوم مسئله است. در این کشور دستگاه‌های مختلف و افکار مختلفی هستند و یادمان باشد که نیروهای با افکار نادرست، تند و افراطی، به تدریج در دستگاه‌های حاکمیتی رسوخ و نفوذ پیدا کرده‌اند. این‌گونه نیست که حاکمیت یک‌دست باشد. در سطوح پایین گاهی عمل می‌کنند. 

عوامل و نیروهایی هستند که چه در جامعه و چه در دستگاه‌های مختلف حاکمیت برای خود اختیار دور زدن قانون و خودسرانه عمل کردن قائل هستند، برای مثال در زمینه تصویربرداری و شناسایی زنانی که بی‌حجاب هستند در برخی از شهرها و ارسال پیامک چیزی نبوده که سیاست کلان کشور باشد، چراکه آقای پزشکیان با همکاری سران قوا تلاش کرد جلوی اجرای لایحه را بگیرد.

متاسفانه این مشکل را داریم که برخی خودسرانه کار می‌کنند و برخی در سطوح بالاتر از آن‌ها پشتیبانی می‌کنند و این مشکلی است که طی سالیان سال اوج گرفته و نیروهای متوهم و متحجر و تندرو سعی می‌کنند منویات خود را دنبال کنند و دولت و حاکمیت کار سختی دارد که این نیروها را متقاعد کند و آن‌ها را نسبت به روند غلط و افکار نادرستی که دارند آگاه و مهار و کنترل کند و از آن مهمتر دست آنان را از مصادر حکومتی کوتاه کند. در مورد تعامل به‌وجودآمده در این روزها در زمینه حجاب هم هر دو عامل جنگ و رویکرد دولت موثر بوده است. 

برگ برنده دولت پزشکیان در این یک سال چه بود؟ 

البته در مدت یک سال سخت است که بخواهیم به این شکل قضاوت کنیم که برگ برنده دولت چه بوده، اما اگر بخواهیم به چند مورد اشاره کنیم، یکی از موارد پیگیری سیاست وفاق است البته نسبت به بخش‌هایی که دولت در این سیاست موفق بوده. همینطور عملکرد نسبتاً موفقی که در جریان تجاوز اسرائیل به کشور داشت، در مجموع دولت موفق عمل کرد. دولت در صحنه بود و تلاش کرد به امور مردم رسیدگی کند و مشکل جدی و حادی در روند زندگی مردم به وجود نیاید. برگ برنده دیگر صداقت و مردمی بودن رئیس‌جمهور است، آقای پزشکیان خودش است و نمایش کمتر دارد. البته این خصوصیت مثبت آقای پزشکیان گاهی نقاط ضعف جدی هم دارد که بعضا با شأن و جایگاه و اقتضائات ریاست‌جمهوری تناسب ندارد. 

در مورد کابینه پزشکیان در این یک سال انتقادات بسیاری مطرح شد، از انتصاب وزرا گرفته تا استیضاح زودهنگامی که منجر به برکناری وزیر اقتصاد شد. آیا پزشکیان قدرت کافی برای دفاع از وزرای خود را داشته؟ عملکرد وزیران او را چطور ارزیابی می‌کنید؟ 

در خصوص استیضاح آقای همتی برخی اینگونه مطرح کردند که ایشان نتوانست به خوبی از خود دفاع کند و یا آقای رئیس‌جمهور از وی دفاع کافی نکرد. از نظر من هیچ‌کدام از اینها درست نیست. مجلس از قبل تصمیم گرفته بود که آقای همتی را عزل کند و اگر دفاع بیشتری هم می‌شد، باز هم این اتفاق رخ می‌داد چراکه مجلس می‌خواست بابت افزایش تصاعدی قیمت ارز که دلایل آن به ریشه‌های درهم‌تنیده‌ای که طی سالیان سال شکل گرفته است باز می‌گشت، برای رد گم کردن و منحرف کردن افکار عمومی به جامعه نشان دهد وزیر مقصر بوده است، اما خیلی زود این ترفند رو شد و با ادامه روند افزایشی نرخ ارز و تبعات آن نشانی غلط دادن به جامعه و ریشه‌های وخیم اقتصادی برای همه آشکار شد. درخصوص عملکرد وزرای دولت نیز برخی موفق عمل کرده‌اند، برخی ناموفق بوده‌اند و برخی متوسط. 

تعامل دولت چهاردهم با احزاب و فضا دادن به نهادهای سیاسی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ وزارت کشور جلسات متعددی را با احزاب برگزار کرده است. آیا تغییری در حضور احزاب در عرصه‌های سیاسی ایجاد شده است؟ 

مشکل احزاب در کشور ریشه‌دار و زیرساختی است و با برگزاری چند جلسه و شنیدن نقطه نظرات قابل حل نیست. متاسفانه رویکرد حاکمیت نسبت به احزاب به هیچ‌وجه سازنده نیست و تناسبی هم با نظام جمهوری اسلامی که باید مبتنی بر مردم‌سالاری و جمهوریت باشد، ندارد. تحزب شاخص‌‍‌هایی نیاز دارد که به صورت واقعی باید رخ دهد. وجود مثلاً ۲۰۰ حزب در کشور نه‌تنها نشانه مثبتی نیست، بلکه علامت بیماری هم هست. احزاب باید هر کدام برخی از اقشار و طبقات اجتماعی را نمایندگی کنند و در مجموع سه یا چهار، پنج حزب اصلی به وجود بیاید که با همدیگر رقابت کنند. 

لازمه آن این است که اولاً حاکمیت قائل به این فرایند باشد، زیرساخت‌ها را فراهم کند، قوانین مربوط به تحزب را به‌عنوان یک نهاد اصلی سیاست تصویب کند و به رسمیت بشناسد، شرایط را فراهم کند و نسبت ارگانیک، حقوقی و ساختاری بین احزاب و نهادهای انتخاباتی را برقرار کند اما یکی از رویکردهای نادرست حاکمیت در طی این سال‌ها، نگاه تحقیرآمیز و کوچک‌سازی احزاب است، ولو اینکه به لحاظ کمی تعداد آن‌ها زیاد باشد. 

اکنون هیچ نسبت ساختاری و حقوقی بین احزاب و انتخابات برقرار نیست، به این معنی که احزاب بتوانند سهمیه در نهادهای انتخاباتی داشته باشند و تا این نکته حل نشود تحزب در کشور پا نمی‌گیرد و بسیاری از مشکلات برخاسته از این نگاه غلط و فقدان تحزب واقعی در کشور است. اما نگاه دولت‌ها به احزاب به صورت کلی متفاوت بوده است، برخی رویکرد تضعیف هرچه بیشتر تحزب را دنبال کرده‌اند و برخی با توجه به اعتقادی که به تحزب دارند، نگاه مثبتی در چارچوب‌های موجود به احزاب دارند. 

دولت آقای پزشکیان نسبت به احزاب دید مثبتی دارد و برگزاری این جلسات، نشست‌ها و تعاملات برخاسته از نگاه مثبت وی است که آثار مثبت خود را هم دارد. شما این دوره را با دوره قبل اگر مقایسه کنید، در آن زمان احزاب نمی‌توانستند تنفس کنند و فشارهای زیادی روی آن‌ها بود. اما در دولت چهاردهم وضع متفاوت و نسبتاً سازنده است، گرچه به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند مشکل اساسی درباره احزاب را حل کند و باعث نمی‌شود یک نسبت ارگانیک و حقوقی نسبت به احزاب برقرار شود. این امر نیازمند قانون مجلس، پذیرش از سوی حاکمیت و فراهم کردن بستر است تا احزاب به تدریج در چارچوب واقعی شکل بگیرند و از این تعدد و پراکندگی خارج شوند. 

اگر فرد دیگری رئیس‌جمهور کشور بود، در شرایطی که طی یک سال گذشته سپری کردیم، آیا اداره کشور به همین منوال پیش می‌رفت و یا اینکه تفاوت‌هایی داشت؟ در واقع نقش رئیس‌جمهور در شرایطی که کشور در یک سال گذشته تجربه کرده است چقدر پررنگ و اثرگذار بوده است؟ 

اگر منظورتان رقیب انتخاباتی ایشان است، معلوم نبود با آمدن ایشان باتوجه به سوابق و رویکردها و اندیشه‌های ایشان تاکنون چه برسر مردم و کشور آمده بود. رویکرد ایشان و آقای پزشکیان کاملاً متفاوت بود. آقای پزشکیان نسبت به حقوق اساسی مردم، شرایط جامعه و نگاه حاکمیت به مردم رویکردهای روشنی داشت و سعی کرد در حد مقدورات آن‌ها را دنبال کند. 

گرچه توقع خیلی بیشتری از ایشان می‌رفت و البته به دلیل موانع سرسخت و نیز برخی کم‌کاری‌ها یا اشتباه‌ها نتایج لازم حاصل نشده است اما مهم اعتقاد و تلاش در راستای منافع و حقوق اساسی مردم است، برخلاف کسی که نقطه مقابل چنین اعتقاد و رویکردی است که نتایج آن خسارت‌های بیشتری به مردم و کشور و حاکمیت وارد می‌کند. به نظر من شعاری که می‌گوید فرق می‌کند چه کسی رئیس‌جمهور باشد، با همه مشکلاتی که در کشور تجربه می‌کنیم شعار درست و واقع‌بینانه‌ای است. 

چهره‌های اصلاح‌طلب بسیاری از آقای پزشکیان حمایت کردند و با توجه به عملکردهای ایشان نقطه نظراتی داشتند، با گذشت یک سال، از رایی که به ایشان دادید پشیمان نیستید؟ 

نه پشیمان نیستم. باید به این نکته مهم اشاره کرد که اساس تصمیم‌گیری در عالم سیاست باید خرد جمعی مبتنی بر منافع ملی باشد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، هر جریانی اگر تصمیمی می‌گیرد، قابل قبول است و پشیمانی معنی ندارد حتی اگر بعداً مشخص شود تصمیم غلط بوده است. چرا که این امر انسانی و عقلایی است و اگر به این تصمیم در آینده اشکالاتی وارد شود، تنها راه منطقی این است که برای تصمیم‌های بعدی درس گرفته شود تا تکرار نشود. هیچ راه معقول دیگری جز این نیست وگرنه هرگز نمی‌توان تصمیم گرفت. 

اگر به هر دلیلی کسی بگوید اشتباه کردیم و پشیمانیم، هیچ منطقی برای آن نمی‌توان متصور شد چراکه زمانی که این تصمیم گرفته شده براساس شاخص‌های عقلانی، انسانی و خرد جمعی بوده است. تمام کسانی که براساس خرد جمعی و با واقعیت‌های موجود چنین کاری را انجام دادند، با این دید که خیر عمومی در این کار است چنین اقدامی را انجام دادند و بنابراین پشیمانی در آن فاقد موضوعیت است. اگر بعد از آن کاستی‌هایی به وجود آمد و یا خطایی سر زد یا حتی معلوم شد تصمیم اشتباه بوده است، باید تلاش کرد کاستی‌ها و خطاها رفع شود و باید از اشتباه‌ها درس گرفت برای تصمیم‌های بهتر بعدی. 

به عنوان آخرین سؤال به نظر شما مهمترین کار آقای پزشکیان و دولت او در آینده چه باید باشد؟ 

بارها گفته شده و تجارب مکرر و قطعی نیز نشان داده است که بسیاری از مشکلات، ناترازی‌ها و بحران‌ها در کشور به بعضی از رفتارها و رویکردها، سیاست‌های غلط در حکمرانی و برخی ساختارهای نادرست باز می‌گردد. برای نمونه نظارت استصوابی و خسارت‌های بعضاً جبران‌ناپذیری که به کشور وارد کرده است چیزی نیست که بتوان انکار کرد. این نظارت جامعه و حاکمیت را از نیروهای توانمند محروم و بسیاری از نیروها را فراری داده و متقابلاً به نیروهای ناشایست میدان داده است. 

رویکردهای امنیتی، ساختارهای موازی که پیرامون نهادهای رسمی شکل گرفته است، فیلترینگ، نگاه خودی و غیرخودی حاکمیت به جامعه، رانت‌ها و فسادهای کلان در عرصه‌های مختلف، به‌ویژه در بانک‌ها، ناترازی‌های گسترده به‌ویژه در بخش‌های انرژی، سیاست خارجی نامتوازن و مسائل دیگر را باید در نظر گرفت. الان کاملاً آشکار شده است که اینها به‌واسطه اتخاذ سیاست‌ها و رویکردهای نادرست بوده‌اند. کسانی در درون و بیرون حاکمیت همچنان فکر می‌کنند این سیاست‌ها درست است اما با توجه به اتفاقات یکی دو سال اخیر به تدریج قوه عاقله کشور به نحو روشنی، حداقل به بخشی از این خطاها پی برده‌اند. از طرف دیگر می‌دانیم تا این رویکردهای غلط در زمینه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حل نشود و به ریل درست باز نگردد، بحران‌ها ادامه خواهد داشت. 

بنابراین هیچ چیزی ضروری‌تر از این نیست که حاکمیت و مقامات به یک اجماع برای تجدیدنظر در این سیاست‌ها برسند. آقای پزشکیان و دولت ایشان به دلیل سیاست وفاقی که در پیش گرفته‌اند و اعتماد قابل قبول حاکمیت نسبت به ایشان، در کنار دیگر کارهای مهم، باید بتواند با این فرایند تعاملی و اعتمادی که فراهم شده است، با ارائه گزارش‌های دقیق، انعکاس واقعیت‌ها، استفاده از شخصیت‌ها و اندیشمندان و کارشناسان دلسوز ملی و ارائه راه‌حل‌های مؤثر، گفت‌وگوهای سازنده بیشتری را با مقامات حاکمیت ترتیب دهند و نسبت به پذیرش این خطاها و لزوم اصلاح آن‌ها اجماع ایجاد کنند. آقای پزشکیان باید جایگاه بسیار مهم و مؤثر خود را بیشتر باور کند و تمام توان کارشناسی و مدیریتی دولت و دیگران را به کار بگیرد که این فریند به نحو احسن انجام شود. به نظر می‌رسد اکنون شرایط مساعدی فراهم شده و بستر را برای پذیرش تجدیدنظر فراهم آمده است. 

برای شروع طبیعی است که نمی‌توان بلافاصله کارهای بزرگ انجام داد، می‌توان اقداماتی را با کمترین هزینه و تنها با نگاه درست و اراده واقعی محقق کرد که به شدت نیز اعتمادبرانگیز است. برای مثال صداوسیما باید محل انعکاس اقشار مختلف و صدای ملت باشد که الان اینگونه نیست و به تدریج کسانی در آن رخنه کردند که شایسته نیستند، افکار متحجر و سواد پایین دارند و جز خسارت برای جامعه، ملت و حکومت درپی ندارند. در صداوسیما انسان‌های فرهیخته کم نیستند، اما مدیریت‌های ارشد آن که باید نسبت سازنده با جامعه برگزار کنند شایستگی ندارند و باید در اینها تجدیدنظر شود و حاکمیت باید نسبت به اصلاح آن تصمیم بگیرد. 

مورد دیگر نگاه‌های امنیتی است که متوجه مدیران، احزاب و نیروهای مدنی و سیاسی شده است و از آن طرف آنان را از جاسوس‌ها و نفوذی‌ها غافل کرده است و باید در اینها تجدیدنظر شود. رفع حصر از محصوران و آزاد کردن زندانیان سیاسی که به دلیل اظهارنظر و انتفاد در زندان هستند می‎‌تواند و باید رخ دهد، رفع فیلترینگ و حل مشکل فضای مجازی از جمله مسائلی است که به یک اراده قوی نیاز دارد. اینها و امثال آن برخلاف مشکل ناترازی‌ها نیازمند هیچ منابع خاص و بودجه و ارز و امکانات نیست و به سرعت و راحتی قابل تحقق است و درعین حال به سرعت اعتماد عمومی را افزایش می‌دهد و بستر مناسبی را فراهم می‌کند که مشکلات دیگر آسان‌تر حل و فصل شوند.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات