ترنج موبایل
کد خبر: ۸۹۱۹۵۳

رئیس جعفری:

ایران مدرن از قانون مشروطه آغاز شد، نه سلطنت رضاشاه

 ایران مدرن از قانون مشروطه آغاز شد، نه سلطنت رضاشاه

استاد تاریخ سیاسی در موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: «در جریان روشنفکری مان، خصوصا در یکی دو دهه اخیر، با یک اختلاف عمیق روبرو هستیم؛ اینکه مبدا تحولات ایران مدرن، انقلاب مشروطه است یا تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی. این بحث‌ها، فارغ از نیت افراد، نتایج متفاوتی برای آینده ایران به دنبال دارند. اگر شما مبدا تحولات ایران مدرن و ایجاد دولت مدرن را سال ۱۳۰۴ و تغییر سلطنت بدانید، نسخه‌ای خاص برای آینده ایران تجویز خواهید کرد. اما اگر این مبدا را انقلاب مشروطه بدانید، به نسخه‌ای کاملا متفاوت خواهید رسید.»

تبلیغات
تبلیغات

در مراسمی به مناسبت سالروز صدور فرمان مشروطیت، رسول رئیس جعفری، استاد تاریخ سیاسی در موسسه مطالعات دین و اقتصاد،  ضمن تحلیل تاریخی انقلاب مشروطه، آن را مهم‌ترین تحول نهادی ایران در دو قرن اخیر دانست و با رد نگاه تقلیل گرایانه‌ای که آغاز ایران مدرن را از دوره رضا شاه می‌داند، بر ریشه‌های عمیق‌تر اصلاح طلبی و روشنفکری در دوره‌های پیش از آن تاکید کرد. 

به گزارش جماران، وی با مروری بر شکست‌های تاریخی ایران از جمله جنگ‌های ایران و روس، تلاش‌های اصلاح طلبانه عباس میرزا، اعزام محصلان به غرب، نقش علما و روشنفکران و ظهور مطبوعات آزاد، نشان داد که مشروطه بر بستری از تحولات فکری، اقتصادی و بین المللی شکل گرفته است. 

رئیس جعفری مهم‌ترین تحول مشروطه را نه صرفا در بعد سیاسی، بلکه در اصلاحات مالی و اقتصادی همچون تدوین قانون بودجه، نظارت بر دخل و خرج کشور، لغو تیول داری و تاسیس دیوان محاسبات دانست؛ تحولی که حاکمیت را از سلطنت به ملت منتقل کرد. او هشدار داد که بدون درک موقعیت ایران در نظم اقتصادی جهانی و بازتعریف نقش کشور، مشکلات فعلی قابل حل نیستند. 

وی همچنین خواستار بازگشت به قانون اساسی مشروطه و دوری از نگاه‌های سیاسی و تخریبی به تاریخ شد و تاکید کرد: آنچه ایران را نجات می‌دهد، نه بازسازی چهره‌ها یا ایدئولوژی ها، بلکه بازخوانی دقیق تجربه تاریخی مشروطه و نهادهای مدرن آن است. 

 متن این سخنرانی را در ادامه می‌خوانید: 

رسول رئیس جعفری، استاد تاریخ سیاسی در موسسه مطالعات دین و اقتصاد در مراسمی که با عنوان «ریشه‌های انقلاب مشروطه در شکل گیری ایران مدرن و درس‌هایی برای آینده» و به مناسبت صد و نوزدهمین سالروز صدور فرمان مشروطیت برگزار شد، با بیان اینکه به جرات می‌توان گفت که مشروطه یکی از مهمترین تحولات نهادی و ساختاری ۲۰۰ سال گذشته ایران به شمار می‌آید، تصریح کرد: همچنان در جریان روشنفکری مان، خصوصا در یکی دو دهه اخیر، با یک اختلاف عمیق روبرو هستیم؛ اینکه مبدا تحولات ایران مدرن، انقلاب مشروطه است یا تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی. این بحث‌ها، فارغ از نیت افراد، نتایج متفاوتی برای آینده ایران به دنبال دارند. اگر شما مبدا تحولات ایران مدرن و ایجاد دولت مدرن را سال ۱۳۰۴ و تغییر سلطنت بدانید، نسخه‌ای خاص برای آینده ایران تجویز خواهید کرد. اما اگر این مبدا را انقلاب مشروطه بدانید، به نسخه‌ای کاملا متفاوت خواهید رسید. 

جنگ چالدران لحظه‌ای بود که شکاف بین جامعه ایران و دنیای غرب آشکار شد

وی با بیان اینکه اگر بخواهیم به بررسی دستاوردهای مشروطه برسیم، نمی‌توان بدون واکاوی ریشه‌های تاریخی آن، بحث را آغاز کرد، توضیح داد: شاید یکی از مهمترین نقاط تمایز تاریخی ما، لحظه‌ای بود که شکاف بین جامعه ایران و دنیای خارج (به ویژه غرب) آشکار شد. اولین نشانه آن را می‌توان در جنگ چالدران دید؛ جایی که شاه اسماعیل با ارتش عثمانی روبرو شد. آنجا برای اولین بار تکنولوژی نظامی مدرن، یعنی سلاح گرم، توسط عثمانی‌ها به کار گرفته شد و ما فاقد آن بودیم. در واقع، این اولین مواجهه جدی ما با تکنولوژی غرب بود، و نشان داد که دیگر نمی‌توان با روشهای سنتی به مقابله پرداخت. 

این استاد تاریخ اقتصادی یادآورشد: در طول دوران صفوی، ما چندین بار با عثمانی‌ها درگیر شدیم و بارها تبریز را از دست دادیم. استراتژی بازپس گیری تبریز نیز یکی از مخرب‌ترین راهبردهای نظامی بود، نتوانستیم با تکنولوژی و آن را پس بگیریم و به‌جای مقابله با توان نظامی و دانش برتر، به استراتژی «زمین سوخته» متوسل شدیم؛ یعنی تمام مسیرهای منتهی به تبریز را می‌سوزاندیم تا ارتش عثمانی نتواند در آنجا مستقر شود. در آخرین بار، در دوران شاه عباس، تبریز حدود ۲۰ سال در اختیار عثمانی بود تا اینکه دوباره توسط ایران بازپس گرفته شد. 

بعد از صفویه، ایران وارد ۷۰ سال آشفتگی سیاسی شد

همزمان با انقلاب صنعتی در غرب، ایران درگیر جنگ قدرت بود

رئیس جعفری ادامه داد: پس از فروپاشی صفوی، ایران وارد یک دوره ۶۰ تا ۷۰ساله فترت شد. در این دوره، ساختار سیاسی و اقتصادی کشور دچار فروپاشی شد. از سقوط شاه سلطان حسین تا روی کار آمدن آقامحمدخان قاجار، ۲۳ پادشاه در ایران حکومت کردند. اگر نادرشاه و کریم خان زند را از این فهرست کنار بگذارید، می‌توان گفت تقریبا هر سال یا دوسال یک پادشاه داشتیم؛ گاهی حتی سه پادشاه هم زمان داشتیم! افشارها در خراسان، زندیه در فارس، و قاجارها نیز در مازندران برای سلطنت رقابت می‌کردند. این دوره دقیقا هم‌زمان با انقلاب صنعتی در غرب بود، اما ایران در همان زمان دچار آشفتگی و عقب ماندگی شد. 

وی با بیان اینکه مرحوم رضاقلی می‌گفت روزی که نادر در سراسر ایران شورش‌ها را سرکوب می‌کرد، در فرانسه کتاب «روح القوانین» مونتسکیو منتشر شد و مردم آن را ده تایی قرض می‌گرفتند تا شب‌ها بخوانند و بفهمند چگونه باید جامعه را سامان داد، اضافه کرد: در دوران نادرشاه، هیچ زیرساخت یا ساختار ماندگاری برای ایران ایجاد نشد. حتی یک مسجد هم منتسب به او وجود ندارد. تنها نمادهای باقی مانده از آن دوران، کله مناره‌هایی هستند که در جای جای کشور برپا شده اند. حتی بسیاری از مورخین معتقدند که لشکرکشی بزرگ نادر به هند و غارت آن، که دو سال طول کشید، باعث تضعیف شدید هندوستان و زمینه ساز استعمار آن توسط بریتانیا شد. 

رئیس جعفری گفت: پس از آن، آقامحمدخان وقت بسیاری صرف کرد تا سرزمین‌های گسترده‌ای را که از ایران جدا شده بودند، بازپس گیرد. در همین دوران، و هم زمان با آغاز سلطنت فتحعلی شاه، روسیه به اوج اقتدار خود رسید و جنگ‌های ایران و روس آغاز شد. در این جنگ ها، که جنگ اول ۱۰ سال و جنگ دوم ۲ سال طول کشید، عباس میرزا فرماندهی لشکر ایران را بر عهده داشت. شکست‌های پی درپی موجب شد عباس میرزا، با روحیه نقادانه‌ای که داشت، متوجه شود که ریشه عقب ماندگی ایران تنها در میدان نبرد نیست. او در نامه‌ای معروف، به ژوبر فرانسوی می‌نویسد: به من بگو، آیا آفتابی که بر شما می‌تابد با آفتابی که بر ما می‌تابد تفاوت دارد؟ چه چیزی باعث شده شما پیشرفت کنید و ما عقب بمانیم؟ 

عباس میرزا فهمید شکست ما نظامی نیست، ساختاری است

 او با بیان اینکه عباس میرزا، اولین تلنگرها را می‌خورد و متوجه می‌شود دلایلی وجود دارد که ما نمی‌توانیم در جنگ‌ها پیروز شویم و تفاوت‌ها در چیزهای دیگری است، خاطرنشان کرد: حتی گفته می‌شود جنگ‌های ایران و روس را، در واقع اولین جرقه‌های تجدد و روشنفکری و نیز اولین جرقه‌های مشروطیت است. این جرقه‌ها بعد از همین جنگ‌ها اتفاق می‌افتد. چند اتفاق مهم در این دوره رخ می‌دهد. جنگ دوم ایران و روس، به هیچ عنوان مورد پذیرش ایران نبود؛ نه فتحعلی شاه مایل به آن بود، نه عباس میرزا. اما با فتوای علمای دینی، این جنگ آغاز می‌شود. در چمن سلطانیه، جایی نزدیک زنجان، فتحعلی شاه همه را جمع می‌کند و می‌پرسد: بجنگیم یا نجنگیم؟ یکی از قوی‌ترین استدلال‌ها متعلق به قائم مقام است.

قائم مقام آن جا به فتحعلی شاه می‌گوید: «اعلیحضرت می‌دانند که چقدر مالیات می‌گیرند؟» فتحعلی شاه پاسخ می‌دهد: «ما شش کرور مالیات می‌گیریم، مثلا سه میلیون تومان.» قائم مقام می‌پرسد: «در جریان هستید امپراتور روس چقدر مالیات می‌گیرد؟» می‌گوید: «از قراری که شنیدیم، سی کرور مالیات می‌گیرد.» قائم مقام در پاسخ می‌گوید: «مملکتی که شش کرور مالیات می‌گیرد، با مملکتی که سی کرور مالیات می‌گیرد، از درِ جنگ برنمی آید.»

قائم مقام به همین دلیل متهم به روسوفیل بودن می‌شود و به خراسان تبعید می‌شود. عباس میرزا مجبور به جنگی نابرابر و ناجوانمردانه می‌شود. در آن جنگ، قوای ایران شکست می‌خورند و همان قائم مقام را بازمی‌گردانند تا قرارداد ترکمنچای را امضا کند؛ یعنی همان کسی که پیشتر طرد شده بود، بازمی گردد تا این قرارداد را امضا کند. 

ترکمانچای در تبریز و میانه بسته شد؛ روس‌ها تا آنجا پیش آمده بودند​

رئیس جعفری افزود: قرارداد ترکمنچای، که بسیاری فکر می‌کنند در نقطه‌ای مرزی لب ارس بسته شده، درواقع بعد از تبریز و میانه و در ترکمنچای امضا می‌شود؛ یعنی روس‌ها تا آنجا پیشروی کرده بودند. شاید اگر اولتیماتوم‌های انگلیس نبود، یا بیم از جنگ هم زمان با فرانسه برای روس‌ها وجود نداشت، کل آذربایجان جدا می‌شد. به هر حال، بعد از آن، عباس میرزا تلاش‌های زیادی آغاز می‌کند. اولین گروه محصلین را به خارج از کشور می‌فرستد. 

او با بیان این انتقاد که نگاه‌های ناجوانمردانه‌ای وجود دارد که تلاش‌های تاریخی ایرانیان را نادیده می‌گیرد و برخی طوری صحبت می‌کنند که گویی هیچ کس قبل از رضا شاه کاری نکرده است، گفت: مثلا اعزام اولین گروه محصلین از جمله مهندس بازرگان، دکتر شایگان و دیگران را در دوره رضا شاه می‌دانند، یادآورشد: شخصا لیست آن‌ها را بررسی کرده ام. در زمان شاه عباس دوم، محمدزمان خان برای آموزش هنر به روم می‌رود تا نقاشی کلاسیک و مدرن بیاموزد. در زمان عباس میرزا، ابتدا دو نفر برای آموزش پزشکی و هنر به انگلستان می‌روند و بعد از چهار سال، پنج نفر دیگر نیز به انگلستان اعزام می‌شوند. اینها اولین جرقه‌های روشنفکری هستند. 

ایران مدرن روی شانه‌های محصلین قرن ۱۳ ساخته شد، نه فقط رضا شاه

این اقتصاددان ادامه داد: در زمان محمدشاه نیز پنج نفر به فرانسه فرستاده می‌شوند. در زمان ناصرالدین شاه، در سال ۱۳۲۷ هجری قمری، ۴۳ نفر از نخستین دانش آموختگان دارالفنون به اروپا اعزام می‌شوند. اینها همان کسانی‌اند که ایران مدرن بعداً بر شانه‌هایشان بنا می‌شود. از جمله این افراد می‌توان به داور (بنیان گذار عدلیه)، دکتر مصدق (اولین دکترای حقوق)، محمود افشار، و میرزا حسن مشیرالدوله پیرنیا (بنیان‌گذار دانشکده حقوق و علوم سیاسی کشور) اشاره کرد.

اولین گروه محصلین اعزامی در سال ۱۱۸۷ میلادی می‌روند؛ یعنی حدود ۱۱۰ سال پیش از اعزام دانشجویان در دوره رضا شاه. اینها به هیچ وجه به معنای بی‌ارزش کردن اصلاحات عمیق و نوسازی‌های مدرن دوره رضا شاه نیست؛ حتی در زمان خود رضا شاه هم دستاوردهای قبلی نادیده گرفته نشد. این تصور که مبدا تحولات از ۱۳۰۴ و نه ۱۲۸۵ آغاز می‌شود، زاییده توهماتی است که قصد دارند منشاء تحولات ایران را فقط به یک دوره خاص محدود کنند. 

رئیس جعفری با بیان اینکه برای اصلاح امور اداری، تلاش‌های گسترده‌ای با کمک قائم مقام بزرگ و قائم مقام کوچک صورت گرفت، اظهارداشت: این قائم مقام کوچک، همان قائم مقام بزرگی است که ما او را می‌شناسیم و مشهور است. متاسفانه، بعد از جنگهای ایران و روس، اتفاق ناگواری رخ داد. در شرایطی که آذربایجان مشغول پرداخت غرامت عهدنامه ترکمنچای بود، برادران شاه، یعنی برادران عباس میرزا، در کرمان، یزد و خراسان عَلَم استقلال برداشتند.

عباس میرزا و قائم مقام برای تامین هزینه لشکرکشی و سرکوب این برادران یاغی، اقدامی بی‌سابقه انجام دادند. اگر می‌خواهید بفهمید اوضاع چقدر وخیم بوده، به این واقعه دقت کنید. عباس میرزا و قائم مقام، تمام حکام ولایات آذربایجان را عزل می‌کنند و حکام جدید با «پیشکشی» جدید منصوب می‌شوند. از پول این انتصابات، هزینه لشکرکشی تامین می‌شود. بیش از یک سال طول می‌کشد تا به خراسان برسند.

برادران را سرکوب کرده، برخی را تبعید و برخی را عفو می‌کنند و به تهران می‌فرستند. لشکر عباس میرزا، که تازه از جنگ با روسیه بازگشته بود، یک سال و نیم دیگر هم درگیر جنگ‌های داخلی می‌شود تا اوضاع را سر و سامان دهد. او سپس به سمت فتح هرات حرکت می‌کند، اما در همان مسیر فوت می‌کند. عباس میرزا، یکی از رهبران جسور اصلاحات در ایران، درگیر جنگهای داخلی گسترده می‌شود و متاسفانه اصلاحاتش ناتمام می‌ماند. 

این استاد تاریخ اقتصادی، با بیان اینکه پس از این دوره، ریشه‌های اصلاحات را در چند گروه مختلف می‌توان جستجو کرد، ادامه داد: یکی از این گروه ها، ایرانیانی بودند که در زمره اولین محصلین اعزامی به خارج بودند. در راس آن‌ها می‌توان به میرزا صالح شیرازی، ابوالحسن خان ایلچی و جعفرخان مشیرالدوله اشاره کرد. این سه نفر و سایر اعزام شدگان، اولین پیوندهای میان مدرنیته غرب و ایران سنتی را در گیرودار جنگ‌های ایران و روس فراهم کردند. میرزا صالح به انگلستان می‌رود و در آنجا با صنعت چاپ، روزنامه نگاری و علوم جدید آشنا می‌شود. او پس از بازگشت به ایران، اولین چاپخانه را در تبریز راه اندازی کرد و شروع به انتشار کتاب‌هایی کرد که تا آن زمان وجود نداشتند یا دسترس پذیر نبودند. سفرنامه بسیار خوبی هم دارد که در آن به تفاوت‌های ایران و غرب می‌پردازد. 

رئیس جعفری، با بیان اینکه میرزا ابوالحسن خان ایلچی نفر دیگری بود که در عصر فتعلی شاه، سفیر ایران در دربار بریتانیا شد، یادآورشد: او در ماموریت دیپلماتیکی‌اش با دربارهای انگلیس و فرانسه در ارتباط بود. سفرنامه‌اش مملو از واژه‌ها و مفاهیمی است که تا آن زمان در ادبیات سیاسی ایران نبوده؛ واژه‌هایی مانند قانون، پارلمان، حقوق مدنی، حق شهروندی و…. پس از بازگشت، این مفاهیم را ترویج داد. البته به دلیل ساختار سنتی آن دوره، این مفاهیم بیشتر در سطح نخبگان، درباریان و روحانیون باقی ماند. 

رساله قانون میرزا ملکم خان؛ نطفه‌ای فکری برای انقلاب مشروطه

این اقتصاددان خاطرنشان کرد: نفر سوم، میرزا جعفرخان مشیرالدوله است؛ یکی از دیپلمات‌های برجسته دوره ناصری که به روسیه، قفقاز و عثمانی سفر کرد. او نیز با نگاه وسیعی که دشت، به نظام آموزشی آن کشورها توجه کرد و ناکارآمدی نظام آموزشی ایران را به‌روشنی دید و مکررا در یادداشت‌هایش به آن اشاره کرد. از دیگر روشنفکرانی که آثارشان بعدها تاثیر بسیار زیادی در مشروطه داشت، یوسف خان مستشارالدوله است.

اثر معروف او، «یک کلمه»، بسیار شناخته شده است. او در این کتاب نوشت: «راه نجات ایران همین یک کلمه است و آن هم «قانون» است»، و تاکید کرد که باید به مسئله قانون توجه جدی شود. کتابچه قانون را به ناصرالدین شاه داد، اما با همین کتابچه، آنقدر بر سرش می‌زنند که از یک چشم نابینا می‌شود. رساله قانون میرزا ملکم خان که در اروپا آن را به چاپ رساند نیز ابتدا بدون نام، و بعد با اسم خودش منتشر شد. این آثار و اندیشه‌های روشنفکرانه، تاثیر مهمی در زمینه‌سازی فکری برای مشروطه داشتند. 

رئیس جعفری خاطرنشان کرد: یکی دیگر از گروه‌هایی که نقش بسیار جدی در شکلگیری مشروطه ایفا کردند، گروه روحانیون مذهبی بودند که در فاصله بین جنگ‌های ایران و روس تا انقلاب مشروطه، فعال بودند. مهم‌ترین آن‌ها شیخ هادی نجم آبادی است که بسیار تلاش می‌کرد پیوندی عمیق بین آموزه‌های دینی و مدرن برقرار کند. او معتقد بود که هیچ تمایز یا تفکیکی میان آن‌ها وجود ندارد و اسلام بن بست ندارد، و می‌تواند با احکام مدرن پیوند بخورد. نفر بعد، سید جمال الدین اسدآبادی است که تلاش بسیاری برای استقرار نظام مشروطه داشت. او سخنرانی‌های گسترده‌ای ایراد کرد و شاگردان زیادی پرورش داد؛ از جمله میرزا رضا کرمانی، قاتل ناصرالدین شاه. سید جمال، از ایران تبعید شد؛ او را با وضع بسیار بدی از تحصن در شاه عبدالعظیم بیرون کشیدند. آثار سید جمال تاثیر بسیار گسترده‌ای بر جامعه روشنفکری ایران داشت، به ویژه به دلیل پیوندهای عمیقی که با بازار برقرار کرده بود، این ارتباطات به ترویج اندیشه‌هایش کمک فراوانی کرد. 

وی آیت الله نائینی را یکی از موثرترین شخصیت‌های آن دوره دانست که در عین حال که کمتر به او پرداخته شده و گفت: او شاگرد میرزای شیرازی بود و نقش بسیار گسترده‌ای در صدور فتاوای علما در حمایت از مشروطه داشت. رساله معروف «تنبیه الامه و تنزیه المله» او، از رساله‌هایی است که بین مشروطه خواهان و متشرعین پیوند برقرار کرد. او یکی از کسانی است که در جریان استبداد صغیر و ماجرای شیخ فضل الله نوری، آن فتوای معروف را صادر کرد که «دست شیخ فضل الله باید از امور کوتاه شود». به استناد همین فتوا، شیخ فضل‌الله را اعدام کردند. 

مطبوعات، روحانیون متجدد و روشنفکران؛ مثلث پیشرو مشروطه خواهی

رئیس جعفری با بیان اینکه در کنار این مباحث روشنفکری و مذهبی، با نهاد بسیار تاثیرگذار «مطبوعات» هم روبرو هستیم، به نشریاتی که در ترویج اندیشه مشروطه نقش داشتند اشاره کرد و اظهارداشت: مطبوعات، روحانیون متجدد و پیشرو و ایرانیانی که به خارج رفته و بازگشته بودند، در ترویج اندیشه مشروطیت، حاکمیت قانون و مبارزه با استبداد، سال‌ها تلاش کردند. 

این اقتصاددان وقوع انقلاب مشروطه عثمانی در همسایگی ایران را به عنوان یک اتفاق مهم که نقش بسیار مهمی در اندیشه روشنفکری ایران ایفا کرد دانست و گفت: بخش عمده‌ای از مبارزات در دوره ناصری است. ناصرالدین شاه سه بار به اروپا سفر کرد و با مفاهیمی مانند دیپلماسی، مجلس و پارلمان آشنا شد. در روزنوشت‌هایش بارها تصریح کرده که باید به این سمت حرکت کنیم، ولی معتقد بود شرایط کشور هنوز برای این امر آماده نیست. 

رئیس جعفری با بیان اینکه ناصرالدین شاه به خوبی می‌دانست در اروپا چه می‌گذرد و اعتمادالسلطنه نقش مهمی در این آگاهی داشت و دائما او را با کتابهای تاریخ انقلاب فرانسه و نهضتهای آزادی خواه آشنا می‌کرد، تصریح کرد: شاه به روشنی وقایع را درک می‌کرد، اما گمان می‌کرد کشور هنوز آمادگی لازم را ندارد. 

وی شورش یا به عبارتی، انقلاب داخلی دارالفنون و نهضت بابیه و بهائیه را از دیگر وقایع مهم در دوره ناصری دانست و با بیان اینکه شاه، تمامی این تحرکات را که اهدافشان با خواسته‌های مشروطه خواهان هم راستا بود، ناشی از دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران و تهدیدی برای اقتدار خود می‌دانست، ادامه داد: ناصرالدین شاه درک نمی‌کرد که این مطالبات ممکن است به پیشرفت و ترقی ایران منجر شود و ضروری است میان وقایعی که منشا داخلی دارند و آن دسته که تحت تاثیر عوامل خارجی هستند، تفکیک قائل شد. 

ناصرالدین شاه در پاسخ به تحولات، اصلاحاتی آغاز کرد

رئیس جعفری با بیان اینکه در راستای پاسخ به این تحولات، ناصرالدین شاه اقداماتی انجام داد، گفت: در دوره ناصری، بحث مطالبه عدالت و قانون بسیار جدی بود. حتی بازرگانان و تجار نیز موفق شدند نخستین مجلس تجار را برای رسیدگی به امور اقتصادی و تجاری خود تشکیل دهند. افزون بر آن، ظهور فناوری‌های نوین همچون ماشین چاپ و تلگراف در کشور، گردش اطلاعات را دگرگون ساخت و دیگر نمی‌شد جامعه را با همان شیوه‌های استبدادی پیشین اداره کرد و در نهایت، مشروطه با مطالبه عدالت خانه آغاز شد. 

قانون اساسی مشروطه در شرایط وخیم جسمانی مظفرالدین شاه تصویب شد

او با یادآوری اینکه با مطالبه عدالت خانه، روند شکلگیری مشروطه آغاز شد، اظهارداشت: قانون اساسی مشروطه در زمان مظفرالدین شاه، در حالی تدوین و تصویب شد که وی در شرایط وخیم جسمانی قرار داشت و اطرافیان دربار نیز با این اقدام مخالفت می‌ورزیدند. با این حال، با تلاش افرادی نظیر میرزا حسن مشیرالملک، مشیرالدوله بعدی، که بعدها چندین دوره نخست وزیر در دوران مشروطه شد و بنیان گذار دانشکده حقوق و علوم سیاسی، که بعدها بخشی از دانشگاه تهران شد، بود، قانون اساسی مشروطه تدوین شد و سپس متمم آن نیز نگاشته شد و به امضای شاه رسید. 

پایه‌گذاری ایران مدرن از دوران مشروطه آغاز شد

تحدید قدرت سلطنت، گام مهم مشروطه برای حاکمیت قانون

این اقتصاددان به تشریح اقدامات عملی صورت گرفته پس از صدور فرمان مشروطه، قانون و متمم آن و همچنین مشروح مذاکرات مجلس اول پرداخت و با بیان اینکه پایه گذاری ایران مدرن از دوران مشروطه آغاز شد، افزود: در حوزه تحدید قدرت سلطنت، اصل دوم قانون اساسی تصریح می‌کند که سلطنت ودیعه‌ی الهی نیست، بلکه موهبتی است از جانب ملت. بدین ترتیب، پس از بیش از دو هزار سال، سلطنت دیگر از جایگاه ماورایی و آسمانی خود به زیر آمد و تحت حاکمیت قانون قرار گرفت. شاه بدون تصویب مجلس حق انعقاد قرارداد یا موافقت نامه با دولت‌های خارجی را ندارد. 

رئیس جعفری ضمن تاکید بر اینکه فقط خواندن این اصول قانون اساسی مشروطه و متمم آن نشان می‌دهد که چه انقلاب مترقیانه و روشنی بوده است. ما همین الان اگر به همان اندیشه‌ها برگردیم، مملکت نجات پیدا می‌کند، گفت: اثر اینها بر اقتصاد این طور است که در اصل ۸۸، بودجه مملکت باید به تصویب مجلس برسد. تاسیس دیوان محاسبات که وظیفه نظارت بر اجرای این مالیه را داشت گام بسیار مهمی بود. نکته کلیدی که اینجا اتفاق افتاد، لغو تیول داری بود. یکی از مهم‌ترین پاشنه آشیل‌های اقتصاد ایران، همین تیول داری بود. تیول داری ورود اقتصاد به دست نظامیان بود. چون مثلا در دوره صفویه، هر کدام از سران قزلباش، حکومت یک منطقه را به تیول داشتند و موظف بودند از آن منطقه محافظت کنند، در مواقع جنگ لشکر مورد نیاز را برای حکومت مرکزی بفرستند و بودجه ثابتی را برای پایتخت ارسال کنند. 

به گفته این پژوهشگر تاریخ اقتصادی؛ برقراری اصول مالی قانون انقلاب مشروطه، شاید بسیار مهم‌تر از اصول سیاسی و قضایی‌اش بود. بسیاری از روشنفکران مشروطه و کسانی که در آن دوره حضور داشتند معتقد بودند که در اصل، مالیه، روح مشروطه بود. برخلاف آن تصور عمومی، مالیه را روح مشروطه می‌دانستند. چون منابع درآمدی دولت و حاکمیت از انحصار دربار خارج شد و به دست مردم سپرده شد. در کنار آن، گمرکات و وضع عوارض هم بر اساس قانون صورت می‌گرفت. 

تقسیم ایران بین روس و انگلیس؛ خیانتی پس از انقلاب مشروطه

او توضیح داد: اگر بخواهید بدانید که چقدر این مسئله مهم است در داستان انقلاب مشروطه، بلافاصله بعد از تصویب قانون مشروطه، عدالتخانه در سراسر کشور شروع می‌شود، نهاد آموزش شکل می‌گیرد و اقدامات مختلف انجام می‌شود. اما اولین بانک ایرانی، بیست سال بعد از فرمان مشروطه تاسیس می‌شود؛ یعنی همچنان بیست سال بعد از فرمان مشروطه، اختیار امور مالی کشور را اجازه نمی‌دهند روس و انگلیس که در دست ایران باقی بماند.

از آن بدتر، اگر بخواهید بدانید این دو کشور خارجی حتی با مشروطه چه بلایی سر ایران آوردند، کافی است بدانید مشروطه در سال ۱۲۸۵ (۱۹۰۶ میلادی) اتفاق می‌افتد، و در ۱۹۰۷ میلادی، در حاشیه یک اجلاس جهانی در ایتالیا، انگلستان و روسیه توافق‌نامه‌ای امضا می‌کنند و ایران را به دو بخش تقسیم می‌کنند و می‌گویند: «در این بخش من به کار تو کاری ندارم، در آن بخش تو به کار من کاری نداشته باش!» یعنی حضور خودشان را در ایران تقسیم می‌کنند و بر سر پاره کردن ایران به تفاهم می‌رسند. این‌قدر این نقشه‌ها جدی بوده است. 

رئیس جعفری به تلاش مشروطه خواهان برای سامان دهی به وضعیت مالیه دولت اشاره کرد و یادآورشد: در اقتصاد ایران، بلافاصله بعد از مشروطه، ایرانی‌ها تصمیم می‌گیرند که امور مالی شان را با کمک مستشاران خارجی پیش ببرند. مورگان شوستر، مستشار آمریکایی، با معرفی دولت آمریکا، که آن زمان هنوز وارد بازی‌های استعماری جهان نشده بود، در ۱۲۹۰ وارد ایران می‌شود و کل امور مالی کشور را در دست می‌گیرد.

در یکی از اقدامات، به خاطر مالیات معوقه‌ای که شعاع السلطنه، برادر محمدعلی شاه، داشته، پارک و خانه و عمارتش را اشغال و مصادره کردند. دولت روسیه به ایران اولتیماتوم داد که شعاع السلطنه به بانک استقراضی بدهی دارد و تا روشن نشدن بدهی، این‌ها باید در اختیار دولت روسیه باشد.

دولت بی‌اعتنایی و مجلس هم اولتیماتوم روسیه را رد کرد. روسیه اعلام جنگ کرد و با ورود لشکر به ایران، کاری کرد که وثوق الدوله، وزیر مالیه ایران، به طور رسمی به سفارت روسیه رفت و عذرخواهی کرد. آن‌ها کوتاه نیامدند و گفتند باید مورگان شوستر از ایران خارج شود. توافق نامه‌ای سه‌بندی با ایران امضا کردند که بند دوم آن این بود «ایران حق ندارد بدون اجازه سفرای انگلیس و روسیه مستشار خارجی استخدام کند.» یعنی تا این حد، مالیه برای آن‌ها و اهداف استبدادی و استعماری شان، مهم بوده است. 

ترور صنیع الدوله، مانعی برای اصلاحات مالی شد​

وی به ترور صنیع الدوله در درب ورودی مجلس در دوره‌ای که قصد ایجاد نوعی نظام بودجه ریزی و سامان دهی به بودجه داخلی داشته اشاره کرد و گفت: پس از پایان جنگ جهانی اول و روی کار آمدن رضا شاه، روند مدرنیزاسیون با قدرت بیشتری پیش رفت، اما برخی اصول قانون اساسی مانند حاکمیت مردم تضعیف شد. از سال ۱۳۲۰ که رضا شاه سقوط کرد تا ۱۳۳۲، سال ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد، دولت‌هایی تشکیل شدند که همچنان پایبند به قانون اساسی مشروطه هستند. در این دوره، قوانین مترقی بسیاری تصویب شد که به آزادی مطبوعات و آزادی‌های سیاسی کمک کرد. 

رئیس جعفری تاکید کرد: در تمام دورانی که قانون اساسی مشروطه در اولویت قرار داشت، مردم به آرمان‌ها و اهدافشان نزدیک‌تر شدند. هر کجا که حاکمیت ملی تضعیف شد، اگرچه دستاوردهای اقتصادی وجود داشته، اما پس از آن از دست رفته است؛ زیرا بسیاری از آن‌ها با پشتوانه مردمی و ملی پیش نرفتند. 

وی با بیان اینکه علمای روشنفکر مشروطه کسانی بودند که توانستند پیوند میان اندیشه دینی و قانون و آزادی‌های مدنی را برقرار کنند و نشان دادند که اینها با هم تضادی ندارند، به تشریح موضوعات مطرح شده در بحث و مناظره میان آخوند خراسانی و میرزای نائینی به عنوان یکی از مهم‌ترین رساله‌های روشنفکری آن دوره پرداخت و در توضیح عوامل موفقیت انقلاب مشروطه، گفت: مطبوعات آن دوره توسط آزادی خواهان اداره می‌شد که هدفشان کشور بود و به دور از منافع رانتی و فساد، نقش جدی در روشنگری جامعه داشتند. رسانه‌های آزاد توانستند نقش مهمی در فسادستیزی در جامعه ایفا کنند. مشروطه زمانی در ایران موفق شد که توانست همراه با موج حمایت مردمی در سراسر کشور باشد. 

رئیس جعفری ضمن تاکید بر اینکه مهم‌ترین تحول اساسی مشروطه در ایران، تحولات حوزه اقتصادی و مالی بود؛ تدوین قانون بودجه، تصویب بودجه یک ساله، تاسیس دیوان محاسبات، تصویب قوانین گمرکی و مالیاتی در مجلس را از جمله این تحولات برشمرد و ادامه داد: این موارد باعث شد مقدرات اقتصادی مردم از دست حاکمیت به دست مجلس سپرده شود و این اصول در قانون اساسی مشروطه وجود داشت. این تحولات دست بسیاری از بزرگان آن زمان مانند فرمانفرما در کرمان، ظل السلطان در اصفهان، نایب السلطنه کامران میرزا در تهران را از مال و جان مردم کوتاه کرد. 

صد سال مبارزه به فراموشی رفت، چرا مشروطه را کنار گذاشتیم؟ 

رئیس جعفری افزود: بازگشت به قانون اساسی مشروطه و اصول آن می‌تواند برای ایرانیان نجات بخش باشد. متاسفانه در دعواهای حیدری و نعمتی که این روزها رخ می‌دهد، آرزوهای زیادی داریم، اما بازگشت به مشروطه و قانون اساسی آن در این مباحث مغفول مانده است. هیچ کس به این نمی‌پردازد که ما یک رنج صدساله کشیده‌ایم و یک انقلاب مشروطه کرده ایم. چرا نمی‌خواهیم که اصول مشروطه برگردد و روی آن پایه کار کنیم؟ 

رئیس جعفری ضمن انتقاد از فضای تخریب شخصیت‌ها در جامعه با اشاره به چهره‌هایی چون قوام، فروغی و پیرنیا افزود: هرگاه فردی برجسته می‌شود، گروهی بدون تحلیل تاریخی، به تخریب او می‌پردازند. جامعه ما به جای گفت وگو و مطالعه، با پیش‌داوری به شخصیت‌ها می‌تازد. بسیاری از افراد حتی یک بار متمم قانون اساسی مشروطه را نخوانده‌اند و نگاهشان به تاریخ، گزینشی و سیاسی است. 

او با بیان اینکه نباید نقش دوره‌هایی مانند قاجار در شکلگیری زیرساخت‌هایی نظیر دانشگاه و راه آهن نادیده گرفته شود، خواستار نگاهی عمیق تر، منصفانه‌تر و غیرسیاسی به تاریخ شد و گفت: باید از تقابل و تخریب فاصله بگیریم و از تاریخ برای ساختن آینده ایران درس بگیریم. 

مغول‌ها بازرگانان را برای عبور از ایران فرستادند اما حاکم منطقه مانع شد

پس از باز شدن راه جاده ابریشم، جنگی در ایران رخ نداد

این اقتصاددان با اشاره به بخشهایی از کتاب «اژدهای هفت سر» نوشته باستانی پاریزی، خاطرنشان کرد: او در آن کتاب درباره مسیر و جاده ابریشم صحبت و تحولات تاریخی پیرامون آن را بیان می‌کند. اکثر حوادث مهم اقتصادی و تاریخی ایران به دلیل قرار گرفتن ایران سر این مسیر بوده است، چون این مسیر نقش راه سوق الجیشی را داشته است. ایشان می‌گوید که روایت عامیانه درباره مغول‌ها این است که مغول‌ها سفیر فرستادند و ایرانی‌ها سر آن‌ها را بریدند، به همین دلیل مغول‌ها حمله کردند. اما واقعیت این است که مغول‌ها بازرگانی را فرستاده بودند تا از ایران عبور کنند و به مدیترانه برسند، ولی حاکم آن منطقه اجازه عبور به آن‌ها نداد، اموالشان را مصادره کرد و جلوی کاروان را گرفت. به همین دلیل مغول‌ها لشکرکشی کردند و راه را باز کردند. پس از باز شدن راه تجاری، دیگر جنگی در نگرفت. 

به گفته رئیس جعفری؛ اگر مسیر حرکت مغول‌ها به ایران را نگاه کنیم، می‌بینیم که آن‌ها به جنوب ایران کاری نداشتند؛ حتی به اصفهان، کرمان و شیراز هم نیامدند. اگر می‌خواستند ایران را بگیرند، باید این مناطق را هم تصرف می‌کردند، مثل اهواز و کرمان، اما این کار را نکردند. هدف آن‌ها فقط باز کردن راه تجاری بود، یعنی یا شما جزئی از این اقتصاد جهانی می‌شوی یا به زور جزئی از آن خواهی شد. اسماعیلیه هم در قلعه‌هایشان علیه این کاروان‌ها حمله می‌کردند.

هلاکوخان بیست سال بعد دوباره لشکر کشید، اسماعیلیه را سرنگون کرد، سپس حکومت خلیفه در بغداد را هم براندازی کرد و راه را باز کرد. منظور از این مثال‌ها این است که نشان دهد چقدر تحولات مهمی در ایران بر سر این مسیر اقتصادی شکل گرفته است. باستانی پاریزی می‌گوید کاروانهای تجاری که می‌خواستند به اروپا بروند از چین می‌آمدند و از شمال ایران عبور می‌کردند، چون نمی‌توانستند از کویر عبور کنند. این مساله خیلی قدمت دارد، یعنی ۴۰۰۰ یا ۵۰۰۰ سال پیش. در این مسیر، قنات‌ها کشف شدند تا مسیر کوتاه‌تر شود و ایرانی‌ها قنات را ابداع کردند که یک سوم مسیر تجاری را کوتاه کرد. 

وی اضافه کرد: اگر به این مسائل از دید اقتصادی نگاه کنیم، به این جمعبندی می‌رسیم که باید در این نقشه اقتصادی جهانی برای ایران یک نقش تعریف شود. اگر این نقش برای ایران تعریف نشود، هیچ کس کاری با ما ندارد. در تمام این سال‌ها ایران در نزاعی بر سر تعریف نقش اقتصادی بوده است؛ چه در دوره نفت و چه پیش از آن. در دوره مشروطه، به دولت ایران اولتیماتوم داده شد که حق ندارد از مردم مالیات بگیرد، مستشار خارجی بدون اجازه ایران نمی‌توانست وارد شود، بانک تاسیس کند یا فعالیت کند.

این موضوع نه فقط به فرهنگ که بیشتر به جبر جغرافیایی ما برمی گردد؛ ما در این نقطه حساس گیر کرده ایم. یکی از دلایل عمده‌ای که وضعیت ایران درست نمی‌شود، این است که هنوز تکلیف مان در اقتصاد جهانی روشن نیست و در یک تله گیر کرده‌ایم که وضعیت فعلی به نفع همه دنیا است؛ یعنی اگر دور ایران چند حلقه بکشیم، می‌بینیم که به نفع هیچ کس نیست که ایران از این وضعیت خارج شود. حالا خودمان باید تلاش کنیم، اما واقعیت این است که به نفع هیچ کس نیست که ایران از این وضعیت خارج شود.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات