فیلم مرد عینکی را ببینیم یا نه؟

فیلم مرد عینکی روی هم رفته به مراتب از فسیل هم عقبتر ایستاده است.
فرارو- کریم امینی بعد از موفقیت «تجاری» با فیلم «فسیل»، این بار با فیلم «مرد عینکی» به سینما برگشته. او در آخرین تجربه سینماییاش نیز با بهرام افشاری به عنوان بازیگر همکاری کرده است.
به گزارش فرارو، امینی که پیش از این با ساخت فیلمهایی مانند «فسیل»، «شهر هرت» و «دشمن زن» مسیر کاریاش را مشخص کرده بود، این بار هم با ساخت مرد عینکی، همان مسیر همیشگی را طی میکند.
خلاصه داستان
فسیل داستان مردی به نام حلیم رایگان را روایت میکند که مسئول تمیزکردن سرویس بهداشتی پارک است. حلیم بعد از گرفتن پول از مردم بابت استفاده از دستشویی از محل کارش اخراج میشود. در ادامه، کلیپ داد و فریادهای حلیم در نتیجه اجراجش از کار در فضای مجازی منتشر شده و این مسئله باعث میشود که پلیس او را دستگیر کند. در زندان حلیم متوجه میشود که به دلیل شباهت به یک تروریست تحت تعقیب پنتاگون است و...
فیلمنامه
فیلمنامه مرد عینکی را حمزه صالحی نوشته است. صالحی پیشتر از این نیز فیلمنامه فیلم فسیل را نوشته بود. با این تفاسیر عجیب نیست وقتی در فیلمنامه مرد عینکی هم با همان ایرادات بزرگی مواجهیم که در فسیل مواجه بودیم.
در هر دوی این فیلمها به جای داستان با موقعیتهایی پارهپاره و نامرتبط طرفیم که صرفا برای اینکه بامزه باشند در فیلم قرار گرفتهاند. به شکل کلی فیلمنامه برآمده از چندین «ویدئوکلیپ» مجزاست که با نخ ضعیف پلات کلی فیلم به هم متصل شدهاند.
خبری از شخصیت نیست. خبری از تیپهای جدید هم نیست. در نهایت به جای شخصیت با چند تیپ تکراری مواجهیم که علاوه بر دیگر آثار کریم امینی، در هزاران فیلم کمدی دیگر هم دیدهایم. خردهپیرنگها به سرانجام نمیرسند و اصلا مشخص نیست که این خرده پیرنگها دقیقا وسط فیلم چه کار میکنند.
دیالوگهای فیلم هم حرفی برای زدن ندارند. کافی است به معروفترین دیالوگهای فیلم که این روزها دست به دست میشوند نگاه کنید. حلیم که شخصیت اصلی داستان است در بخشی از فیلم شروع به اعتراض میکند که «من باختم...» و... این دیالوگها بیشتر به درد کلیپهای اینستاگرامی میخورند تا سینمای جدی. فیلم مملو از احساساتیگریهای بیمورد در موقعیتهای احساسی و لودگیهای سطحی در موقعیتهای کمیک است. حتی صحنههای اکشن فیلم هم در واقع بیشتر در سطح موقعیتهایی اگزوتیک و عجیب و غریب باقی مانده و از سطح یک سری درگیری ابتدایی فراتر نمیروند.
در یک کلام باید گفت که فیلمنامه برای فروش نوشته شده است نه برای سینما. مشخص نیست که دقیقا تا کی ما باید به جای اینکه با تماشای یک فیلم کمدی بخندیم، به ادااطوارهای بهرام افشاری دلخوش باشیم. کافی است بهرام افشاری را از فیلم حذف کنید و به جای او بازیگری را قرار بدهید که از مسائل ویژهای مثل قد بلند و توانایی در ادااطوار برخوردار نباشد؛ در چنین شرایطی بیشتر از پیش به ضعفهای فیلمنامه پی خواهید برد.
کارگردانی
کارگردانی فیلم هم از سطح ویدئوکلیپهای عروسی فراتر نمیرود. در واقع باید بگویم که دوربین فیلمبردار، صرفا وقایع را ثبت میکند؛ همین و همین. دوربین هیچ نقش مهمتری در طول فیلم ندارد. این مسئله برای ثبت خاطرات یک مسافرت خانوادگی جذاب به نظر میرسد، اما وقتی ما با کارگردانی طرفیم که پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای مملکتی را ساخته، انتظار داریم که دوربینش را بشناسد و لااقل در بخشهایی از فیلم احساس کنیم که دوربین در طول ضبط فیلم، کاری به جز روشن و خاموششدن هم انجام داده است.
در مورد میزانسنها و بازی بازیگرها هم مسئله همین است. چه چیزی بیشتر از فسیل در این فیلم وجود دارد؟ بهرام افشاری همان بهرام افشاریای است که در فسیل هم بود. فیلم قرار است از یک انسان درمانده دفاع بکند یا اینکه از فقر و درماندگی به نفع ساختن موقعیتهای کمدی استفاده کند؟ کدام یکی از شوخیهای فیلم از حد و حدود شوخیهای معمول جامعه که سر صف نانواییها میشنویم فراتر میروند؟
بازیگری
به نظر میرسد که ازدیاد این نوع از فیلمها در کارنامه افرادی مثل بهرام افشاری و... باید زنگ خطری باشد که جدی گرفته میشود. افشاری بازیگر نسبتا توانایی است و با غرقشدن در این سبک از فیلمها بیشتر از پیش روند بازیگریاش را مورد خدشه قرار میدهد. بازیگری که سالها روی صحنه تئاتر بوده، احتمالا باید فرق بین خوب و بد را بداند. به هر حال گویا چارهای نیست. وقتی هنرمند پیشکسوتی مثل مهدی هاشمی که پیشتر از این حضور در کنار بهرام بیضایی را تجربه کرده است، حالا در چنین فیلمی تن به ساخت یک تیپ تکراری میدهد، چندان توقعی از جوانترها نیست.
فیلم مرد عینکی را ببینیم؟
روی هم رفته، دیدن فیلم مرد عینکی هم مثل فیلم فسیل تجربه سینمایی مهمی نخواهد بود. کریم امینی در این فیلم علاوه بر اینکه قدمی رو به جلو برنداشته، نسبت به فسیل هم کمی عقبتر ایستاده است و مرد عینکی حتی در حد فسیل هم نیست.