پروژه تازه تندروها برای تخریب رئیسجمهور؛ بنی صدرسازی از پزشکیان!

اینکه تندروها عزم خود را برایعدم کفایت سیاسی پزشکیان و بنیصدرسازی از او گرفتهاند، شکی نیست؛ اما آنها اولا در اقلیت هستند و ثانیا در حدی نیستند که بخواهند حرف ازعدم کفایت بزنند.
جریان تندرو و دلواپس طی سالها و دهههای گذشته همواره رویکرد تخریبی و حذفی خود را در تمامی امور پیش گرفته و صرفا بر پایه اهداف و منویات خود جلو رفته و اساسا چیزی تحت عنوان منافع ملی برایشان وجود خارجی و اهمیتی نداشته و ندارد. این جماعت حتی در زمانهایی که بعضا در برخی دولتها نیز دستی بر آتش داشتهاند نیز با نگاههای متصلب و بسته خود و تصمیمات نادرست جز خسارت و ایجاد هزینه برای کشور چیزی نداشتهاند. اما جای تامل و تعجب است که اینها هنوز هم با توجه به پرونده عملکردی سراسر انتقاد و ناکامی دولتهای متبوعشان باز هم رویه هجمه، اهانت، افترا و تخریب را پیش گرفتهاند.
به گزارش «آرمان ملی» ، جالب اینکه هیچگاه نیز در قبال تحرکات و ادعاهایشان نیز عقبنشینی و عذرخواهی نکردهاند و همواره رویکرد طلبکارانهای داشتهاند. گویی اینکه کشور را ملک پدری خود میدانند و بقیه را مهمان که اینگونه فقط برای خود حق تصمیم، اظهارنظر و اقدام قائل هستند و با هر تصمیم، اظهارنظر یا اقدامی که خلاف نظرشان باشد مقابله میکنند.
کافی است نگاهی به رویکرد تندروها در دولت ۸ساله خاتمی حدفاصل سالهای ۷۶ تا ۸۴ و دولت روحانی حدفاصل سالهای ۹۲ تا ۱۴۰۰ داشته باشیم تا به طور مشخص ببینیم که چگونه به طور سازمان یافته، برنامهریزی و مدیریت شده به جریانسازی، تخریب و هجمه علیه دولت و رئیسجمهور وقت پرداختهاند. چنانکه در دولت خاتمی پروژه هر ۹ روز یک بحران و در دولت روحانی هر روز یک بحران را از سوی تندروها شاهد بودیم و حملات علیه روسای جمهور و برخی از وزرایشان همواره ادامه داشت.
اما آنچه که جالب است و بهصورت پیوسته از سوی تندروها ادامه داشت بحث تخریب و فشار در راستای حذف یا کنارزدن رئیسجمهور وقت بوده است. کلید واژه «عدم کفایت سیاسی» بسیار به گوش جامعه آشنا است کلید واژهای که پس از انقلاب تنها یکبار آن هم در قضیه ریاست جمهوری بنیصدر از سوی مجلس اعمال شد و مجلس وقت او را از سمت ریاست جمهوری بر کنار کرد. اما گویا تندروها نخواسته و نمیخواهند که مسالهعدم کفایت در همان یک دوره باقی بماند تا کنون نیز تحرکات مختلفی در جهت به راه انداختن آن در دورههای مختلف انجام دادهاند. چه اینکه در دوره سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی در این مسیر بسیار تلاش کردند اما به جایی نرسیدند.
مثلا سال ۹۴، اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، گفته بود که دولت روحانی همان مسیری را میرود که بنیصدر پیمود. در سال ۹۸ نیز مجتبی ذوالنوری، نماینده قم، شبنامهای در مجلس پخش کرد و روحانی را به بنیصدر تشبیه کرد. این رویهای است که تندروها به دنبال آن هستند تا به عبارتی استثنا را تبدیل به قاعد کنند و این پروژه بنیصدرسازی از هر رئیسجمهوری که مخالفشان است را کلید بزنند. پروژهای که تا کنون در آن موفق نشده و در آینده نیز موفق نخواهند شد.
تندروها و پزشکیان
تندروها از ابتدای روی کارآمدن پزشکیان که هنوز حتی کابینه را نیز معرفی نکرده بود بنای اختلاف و مخالفت با او داشتند و تحت هر شرایطی دنبال زمینگیرکردن او و دولتش بودند. موید این مساله را نیز میتوان از همان ابتدا در معرفی وزرا و انتصابات رئیسجمهور دید که چه شرایطی را برای دولت ایجاد کردند و سپس در حوزههای مختلف از مسائلی چون قانون حجاب گرفته تا فیلترینگ و مذاکره چه تقابلی با دولت به راه انداختند. واقعیت این است که تندروها اساسا از واژهای بهنام «انتخاب» هراسان و فراریاند و از نظر آنها همه چیز باید در اختیار خودشان باشد و انتخابی در کار نیست.
آبشخور رویکرد خالصسازی آنها نیز همین نگاه است که منجر به آنچه در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ رخ داد شد. اما تاکنون آنها بیکار ننشستهاند و با جدیت بهدنبال تخریب و به زیرکشیدن مسعود پزشکیان از ریاست جمهوری هستند. نگاهی به اظهارات دلواپسان بهارستان بهویژه حمید رسایی نشان میدهد که آنها از پیش تصمیم خود را برای پایینکشیدن رئیسجمهور و طرحعدم کفایت سیاسی گرفتهاند؛ اما از آنجاییکه در مجلس در اقلیت هستند بهدنبال فراهم کردن فضا و شرایط هستند تا آنچه مدنظرشان است را مطرح کنند. چنانکه طی یکسال اخیر، چندین بار شایعه استعفای رئیس دولت را مطرح کردند و در روزهای پس از جنگ ۱۲روزه نیز پرچم «عدم کفایت سیاسی» را برافراشتند.
اظهارات اخیر رئیسجمهور نیز دستاویز آنها برای این مساله شده است. حمید رسایی در کانال تلگرامی خود نوشته است: «میگویند طرح موضوععدم کفایت سیاسی پزشکیان وسط دو جنگ، خلاف مصلحت است! میگویم جلسهعدم کفایت سیاسی بنیصدر وسط جنگ بود. میگویند ثبات نظام و همراهی مردم چه میشود؟ میگویم روز استیضاح بنیصدر، نه نظام ثبات و قدرت امروز و نه مردم فهم و بصیرت امروز را داشتند. قطعا شرایط امروز بهتر از آن روز است. میگویند پزشکیان مثل بنیصدر خائن نیست. میگویم بله، ولی به وظایفش جاهل است و توانش به اندازه این جایگاه نیست و سوگمندانه، نتیجه رفتار و تصمیمات جاهل و خائن یکی است: خسارت! ایکاش خودش پیشقدم شود، ولی اگر نشد، ما هم خودمان را گول نزنیم».
اینکه تندروها عزم خود را برایعدم کفایت سیاسی پزشکیان و بنیصدرسازی از او گرفتهاند، شکی نیست؛ اما آنها اولا در اقلیت هستند و ثانیا در حدی نیستند که بخواهند حرف ازعدم کفایت بزنند. چه اینکه جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات در این خصوص گفته بود: «کسانیکه ازعدم کفایت پزشکیان میگویند در حد هیأتمدیره ساختمان مسکونیشان هم نیستند». لذا باید اذعان داشت براندازی دولت از سوی تندروها فکر باطلی است که افکار و عقاید آنها را نشان میدهد که در چنین شرایط حساسی چنین آشکارا بر علیه کشور و آرامش آن اقدام میکنند. به نظر وقت آن رسیده که بهتر و بیشتر به پروژه نفوذ آن هم در چنین شرایطی که آرامش کشور را با چنین اقدامات و اظهاراتی به هم میریزند پرداخته شود.
تندروها دست از تخریب بردارند
یک فعال سیاسی اصلاحطلب در خصوص حملات تندروها به رئیسجمهور اظهارداشت: عدهای دنبال این هستند که فقط نگاه و نظر خود را در کشور پیاده کنند و حقی برای جریانات دیگر قائل نیستند. ما اصلاحطلبان بارها گفتیم هر کسی حرفی دارد بیاید و صحبت کند و شنیده شود و از نخبگان و کارشناسان استفاده کنیم. مشخص نیست که این جریان خاص چرا به مساله مهم مردم و خواست آنها توجه نمیکند آن هم در شرایطی که مردم ما اینقدر مشکل دارند.
حسین کاشفی گفت: زمانی کسی پیشنهادی دارد و فرقی هم نمیکند که اصلاحطلب یا اصولگراست، اگر پیشنهادش سازنده بود باید استقبال شود. با توجه به بحث کشور و بحث انسجام ملی بهخصوص شعار دولت که تحت عنوان وفاق ملی مطرح شده همه باید این را قبول کنیم. اینگونه نیست که من بگویم چون اینجا خواسته من تامین نمیشود پس دولت را تخریب کنم.
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت بیان کرد: اتفاقا یکی از مواردی هم که حتی ما اصلاحطلبان به آقای پزشکیان گفتیم اینکه این وفاق ملی هم که شما گفتید معنایش این نیست تندروها روی شما فشار بیاورند تا افراد ناتوان که تخصص لازم را ندارند بخواهید در جایی قرار دهید تا آنها راضی شوند.
وی افزود: اگر تندروها حرفی دارند منطقی بگویند و دست از تخریب و حمله به دولت بردارند. ایران برای همه ایرانیان است و فقط از آن یک جریان خاص نیست و تندروها باید این را بدانند که نمیتوانند منطق خود را به کشور و جامعه تحمیل کنند.