پرتره غلام حسین ساعدی؛ از عشق یک طرفه تا مبارزه سیاسی

غلامحسین ساعدی از نویسندگان مطرح قرن گذشته ایران است. ساعدی در کنار نوشتن داستان کوتاه و نمایشنامه به نگارش رمان نیز مشغول بود. او زندگی پرفراز و نشیبی داشت. همین زندگی پرفراز و نشیب از ساعدی چهرهای مرموز ساخته است.
فرارو- غلامحسین ساعدی در 24 دی 1314 در تبریز دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتداییاش را در تهران پشت سر گذاشت و در نهایت برای ادامه فعالیتهایش به تهران نقل مکان کرد.
به گزارش فرارو، ساعدی اولین داستانهایش را در دوران دبیرستان نوشت. در همان روزگار، هفتهنامه دانشآموز و سپس مجله کبوتر صلح، نوشتههای ساعدی را منتشر کردند. در ادامه ساعدی برای تحصیل در رشته پزشکی وارد دانشگاته تبریز شد و رفتهرفته فعالیتی که در حوزه ادبیات داشت را با جدیت بیشتری پیگیری کرد.
زندگی غلامحسین ساعدی
نام غلامحسین ساعدی یکی از پرحاشیهترین نامها در تاریخ ادبیات معاصر ایران است. او که با نام مستعار گوهرمراد فعالیت میکرد، زندگی سیاسی و شخصی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. همین مسئله باعث شد که ساعدی علاوه بر نویسنده به عنوان یک چهره جنجالی سیاسی نیز شناخته شود.
غلامحسین ساعدی در همان روزهای ابتدایی نوجوانی به حزب توده پیوست. خیلی زود و در سن 18 سالگی دستگیر شد و مدتی در زندان به سر برد. در ادامه و در حالی که دانشجوی پزشکی دانشگاه تبریز بود، با صمد بهرنگی آشنا شد و همین آشنایی مسیر ادبی او را جدیتر کرد.
در دوران سربازی و با نقل مکان به تهران، با محافل ادبی تهران آشنا شد. ساعدی علاوه بر آشنایی با داستاننویسان و شاعران بزرگ دوره خود، بعد از نوشتن چندین نمایشنامه به عنوان چهرهای مطرح در حوزه تئاتر نیز شناخته شد. او که مدرک پزشکی عمومی و مدرک تخصص روانشناسی داشت، خیلی زود پزشکی را کنار گذاشت و به شکل تماموقت مشغول نوشتن شد.
غلامحسین ساعدی در دوران حیات خود، از مخالفان جدی حکومت پهلوی بود. بعد از انقلاب، به پاریس مهاجرت کرد و باقی عمرش را در پاریس گذراند. ساعدی در نهایت در 2 آذر 1364 در پاریس از دنیا رفت و در گورستان پرلاشز فرانسه به خاک سپرده شد؛ او در دوران اقامتش در پاریس، به سبب دوری از ایران به افسردگی مبتلا شده بود.
حواشی زندگی ساعدی
حواشی زیادی حول محور زندگی ساعدی وجود دارد. زندگی او علاوه بر فراز و نشیبهای سیاسی، بالا و پایینهای عاطفی و ادبی بسیاری نیز داشته است. عشق نافرجام ساعدی به دختری به نام «طاهره» یکی از چالشهای اصلی زندگی او بود. ساعدی در دوران جوانی عاشق دختری به نام «طاره کوزهگرانی» شده بود. این عشق یکطرفه، هرگز از طرف طاهره جواب درخوری دریافت نکرد. بعدها نامههایی که ساعدی برای طاهره نوشته بود در کتابی با نام «طاهره، طاهره عزیزم» منتشر شد.
علاوه بر این، رویکردهای سیاسی ساعدی نیز زندگی او را تحتالشعاع قرار داد. او خیلی زود به حزب توده پیوست. این مسئله باعث شد که به عنوان چهرهای سیاسی شناخته شود. فعالیتهای سیاسی ساعدی، پیش و پس از انقلاب دامنگیر او شدند. با وجود اینکه سالها از مرگ او میگذرد، گفتگوها در مورد ساعدی همچنان ادامه دارد.
آثار غلاحسین ساعدی
از غلامحسین ساعدی تعداد زیادی داستان کوتاه و نمایشنامه و رمان به جا مانده است. نوشتههای ساعدی چندین و چند بار در سینما نیز مورد اقتباس قرار گرفتهاند. از معروفترین نمونههای اقتباس از ساعدی میتوان به فیلمهای «گاو» و «دایره مینا» از داریوش مهرجویی و «آرامش در حضور دیگران» از ناصر تقوایی یاد کرد.
نمایشنامهها
ساعدی تعدا زیادی نمایشنامه از خود به یادگار گذاشته است. در این بین از معروفترین نمایشنامههای او میتوان از «آی باکلاه، آی بیکلاه»، «چوببهدستهای ورزیل»، «پنج نماشینامه از انقلاب مشروطیت» و «دیکته و زاویه» نام برد.
مجموعه داستانهای کوتاه
ساعدی را بیشتر از آنکه به عنوان رماننویس بشناسیم، باید به عنوان نویسنده داستانهای کوتاه شناخت. بیشتر نوشتههای ساعدی، در کنار نمایشنامه، همین داستانهای کوتاه هستند. از معروفترین مجموعههای داستان کوتاه او میتوان به «عزاداران بیل» و «شبنشینی باشکوه» و «گور و گهواره» اشاره کرد.
رمانها
همانطور که گفته شد، غالب نوشتههای ساعدی را نمایشنامهها و داستانهای کوتاه او تشکیل میدهند. با وجود این تعدادی رمان نیز از او به یادگار مانده است. از رمانهای ساعدی میتوان به «مقتل»، «تاتار خندان» و «غریبه در شهر» اشاره کرد.