نقد فصل دوم سریال «صلح جو» (Peacemaker)؛ داستانی از مبارزه و خشونت در جهان موازی

فصل جدید «صلح جو»، مانند «سوپرمن» ترکیبی از احساسات، طنز و جلوههای بصری خیرهکننده را به نمایش میگذارد، در عین حال تفاوتهای چشمگیری نیز دارد. اگر «سوپرمن» نماینده زیبایی و مهربانی در دنیای دیسی است، فصل دوم «صلحجو» نشان میدهد که این جهان چقدر میتواند تاریک و خشن باشد.
فرارو- پنج قسمت ابتدایی فصل دوم سریال «صلح جو» یا «پیس میکر» در 15 آگوست (24 مرداد) منتشر شد. سریالی که با استقبال مخاطبان مواجه شده و به نظر میرسد این اثر توانسته نظرات مثبت بینندهها را با خود همراه کند.
به گزارش فرارو، بعد از موفقیت «سوپرمن» در گیشه، «جیمز گان» با فصل دوم سریال «صلح جو» به دنیای دیسی (DC) برگشته است. هر چند که فصل دوم این سریال، مانند «سوپرمن» ترکیبی از احساسات، طنز و جلوههای بصری خیرهکننده را به نمایش میگذارد، در عین حال تفاوتهای چشمگیری نیز دارد.
روایتی خلاقانه از جهان موازی
«صلح جو»، اسپین آفی از فیلم سینمایی «جوخه انتحار» است که در سال 2021 اکران شده بود. در سکانسهای پایانی این فیلم کاراکتر «کریستوفر اسمیت» با بازی «جان سینا» معرفی میشود. پس از آن «صلح جو» ادامه داستان زندگی این کاراکتر را به تصویر میکشد. تریلر فصل دوم «صلح جو»، نشان داد که مخاطب با یک داستان در جهانهای موازی رو بهرو است. در نگاه اول این موضوع کمی نگران کننده به نظر میرسید زیرا موضوع جهانهای موازی آنقدر در دنیای ابرقهرمانی تکرار شده که مخاطب دیگر از آن لذتی نمیبرد. با این حال در فصل دوم «صلح جو» این مفهوم به طرز شگفتآوری جذاب است، به دلیل اینکه از مفهوم جهانهای موازی برای خلق یک داستان دراماتیک واقعی استفاده میکند چیزی شبیه به نسخه سال 2018 انیمیشن «مرد عنکبوتی.»
قصه فصل دوم با مرگ پدر« کریستوفر» آغاز میشود. اقدامات او و دوستانش برای مردم اهمیت ندارد، با اینکه آنها یکی از نژادهای بیگانه را از بین بردهاند اما صلاحیت لازم را برای پیوستن به گروه عدالتخواهان که زیر نظر «مکسول لرد» با بازی «شان گان» فعالیت میکنند، را ندارند. به همین دلیل «کریستوفر» تبدیل به آدمی افسرده میشود که برای فراموش کردن دردهایش به الکل و مواد مخدر پناه میبرد.
او بعد از مرگ پدرش در یک خانه قدیمی زندگی میکند و آنقدر تنبل شده که حتی حوصله قدم زدن با عقابش «ایگلی» را هم ندارد. سر و صدای «ایگلی» مجبورش میکند تا درِ مرکز کوانتومی که متعلق به پدرش بود را باز کند تا عقاب بتواند در آنجا قدم بزند. با باز شدن در «کریستوفر» وارد فضایی میشود که شبیه به خانه خودش است و با کسی رو بهرو میشود که گویی نسخه کپی شدهای از پدرش است. او بعد از چند دقیقه متوجه میشود که آن مرد، واقعا پدرش است. «کریستوفر» به سرعت از آنجا دور میشود، اما حس کنجکاوی این کاراکتر را دوباره به آنجا میکشد. او میفهمد که در این جهان موازی رابطه خوبی با پدرش دارد و حتی همراهش در حال مبارزه با خلافکاران و قاچاقچیان است. در این دنیا «کریستوفر» هر چیزی را که میخواهد دارد، مانند عشق، محبت پدرش و شهرت. او تصمیم میگیرد هر کاری کند تا این زندگی را به دست آورد حتی اگر به قیمت نابودی دیگران باشد. در حالی که «کریستوفر»، تصمیم جدیدی برای زندگی گرفته، دوستانش که به نظر میرسد آنها هم وضعیت روحی خوبی ندارند به او میپیوندند.
نگاهی به فصل دوم سریال «صلح جو»
فصل جدید «صلح جو»، تمام ویژگیهایی که سری اول را محبوب کرده بود را دوباره زنده میکند، از صحنههای تیره و تار گرفته تا بازی درخشان «جان سینا» در نقش ضدقهرمانی که تلاش دارد انسان بهتری باشد. با این حال فصل دوم به سراغ داستان و مضامین کاملا مستقل میرود و شخصیتهای جدیدی نیز معرفی میکند. «صلح جو»، رو بهروی «سوپرمن» قرار میگیرد. اگر «سوپرمن» نماینده زیبایی و مهربانی در دنیای دیسی است، فصل دوم «صلحجو» نشان میدهد که این جهان چقدر میتواند تاریک و خشن باشد.
«جان سینا» یکی از بهترین بازیهای دوران حرفهای خود را ارائه میدهد. همچنین «جنیفر هالند»، یکی از نقاط درخشان این فصل است که با مهارتی چشمگیر دو نسخه متفاوت از شخصیت «امیلیا» را نمایش میدهد. زمانی که «کریستوفر» و گروهش در کنار هم قرار میگیرند، زیبایی و جذابیت داستان چند برابر میشود. تماشای تلاش آنها در راه هدف برای مخاطب جذاب است، با این حال در پنج قسمت ابتدایی فصل دوم چنین صحنههایی زیاد دیده نمیشود. چیزی که به نظر میرسد در مقابل فصل اول مانند یک پاشنه آشیل عمل میکند. با وجود کمبود صحنههای مشترک، «صلح جو» همچنان یکی از بهترین سریالهای ابرقهرمانی قهرمانی است که مخاطب از دیدن آن لذت میبرد.