ترنج موبایل
کد خبر: ۸۹۵۶۳۲

«پیرپسر»؛ پروای ادبیات بر پرده سینما

«پیرپسر»؛ پروای ادبیات بر پرده سینما

«اکتای براهنی سعی دارد به مخاطب القا کند نکته تاریک داستان رستم و سهراب در شاهنامه (بخشیدن رستم توسط سهراب در اولین تقابل و در ادامه نیرنگ رستم برای بر زمین زدن سهراب که منجر به کشته شدن سهراب می‌شود) در قصه او تکرار نمی‌شود. «پیرپسر» انباشته از لایه‌های گوناگونی از فهم تاریخی و فرهنگی است که باید در پس سطح ظاهری درام به آن پرداخت و این مستلزم عمیق دیدن فیلم است.»

تبلیغات
تبلیغات

درایوش صارمی منتقد سینما طی یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: اگر بگوییم بعد از مدت‌ها سینمای ایران شاهد یک اثر قابل توجه در سالن‌های تاریک نمایش بوده، سخنی بیراه نگفته‌ایم. فیلمی تأمل برانگیز از یک فیلمساز جوان که رگه‌های روشنفکری را در خانه‌ای فراگرفته است که پدری فرهیخته، شاعر و نویسنده سکان آن را در دست داشته است؛ خانه‌ای که کتابخانه آن مزین به شاهکار پدر یعنی «رازهای سرزمین من» است. تو گویی هر چه پدر رازهای سرزمین را در پستوهای کتاب خود پنهان نگه داشته بود، پسر آن را با فیلمش برملا کرد. 

«پیر پسر» مخاطب را به مدت سه ساعت به روی صندلی‌های نه چندان راحت سالن نمایش میخکوب می‌کند. فیلم در همان سکانس ابتدایی به معرفی شخصیت غلام باستانی با بازی درخشان حسن پورشیرازی می‌پردازد. براهنی در یک ساعت ابتدایی فیلم مخاطب را با فضای اگزوتیک (لوکیشن خانه غلام باستانی) و شخصیت‌های فیلم آشنا می‌کند تا ذهنیت مخاطب به تدریج برای ورود به بطن قصه فراهم شود. استفاده درست او از فضاسازی در همین سکانس ابتدایی فیلم پیداست.

داستان پلان به پلان پیش می‌رود و در هر سکانس ما بیشتر با صفات شیطانی غلام باستانی آشنا می‌شویم؛ معرفی شخصیت غلام در فیلم آنقدر هنرمندانه و روانکاوانه صورت می‌گیرد که گاهی مخاطب برای لحظاتی از شرم روی خود را از پرده نقره‌ای برمی گرداند. فضای ملتهب خانه قدیمی غلام باستانی که بر اثر سوءاستفاده‌ای ننگین صاحب آن شده، همچنین روابط شکننده و دور از عرف پدر در ارتباط با پسرانش، ما را از سبک زندگی خانوادگی آن‌ها منزجر می‌کند.

همین انزجار است که نوعی بازدارندگی اخلاقی در مخاطب نسبت به بی‌اخلاقی‌های غلام باستانی ایجاد می‌کند که برخی آن را به اشتباه ترویج پلشتی دانسته‌اند در حالی که فیلم نه میل به پلشتی یا توجیه آن، که نفرت و انزجار از آن را در ذهن و جان مخاطب می‌کارد. 

پرداختن به نقش زن در فیلم یکی از دغدغه‌های مخاطب است که از یک فیلم در ژانر اجتماعی انتظار دارد، فیلمساز به این بخش از انتظارات مخاطب با شخصیت رعنا پاسخ می‌دهد. با ورود رعنا، فیلم رنگ و بوی تازه‌ای به خود می‌گیرد. در اولین برخورد علی با رعنا، مخاطب انتظار دارد که داستان به سوی تلطیف شدن گام بردارد.

آنچنان که در انتظار یک عشق اسطوره‌ای لحظه‌شماری می‌کند. ولی براهنی در ادامه دیدارهای علی و رعنا بر خلاف انتظار مخاطب، قصه را به پیش می‌برد. رعنا با بازی لیلا حاتمی زن مرموزی است که در نگاهی سطحی همذات‌پنداری بیشتری با سایر شخصیت‌های فیلم دارد. آنچنان که در پایان سکانس میهمانی شبانه هنرمندان، نزد تماشاگر، زنی سوءاستفاده‌گر به نظر می‌رسد.

گرچه این شناخت تماشاگر از رعنا واقعیت رفتارهای ظاهری او را به اثبات می‌رساند ولی نویسنده فیلم با کالبدشکافی شخصیت رعنا علت کنش‌های چندگانه او را به مخاطب توضیح می‌دهد. در ادامه با برملا شدن رازی که سال‌ها از منظر فرزندان خانه پنهان مانده بود، بیننده بیشتر به فکر فرومی‌رود. اکتای براهنی در ادامه داستان با ظرافتی هنرمندانه، مخاطب را با دغدغه‌های خود در نقد جامعه شبه‌روشنفکری همراه می‌کند و در سکانسی بیننده را به درون کتابفروشی می‌برد؛ مدیر کتابفروشی در فیلم «پیرپسر» نماینده شبه‌روشنفکران پرادعای امروزی است.

او در حرکتی غیراخلاقی دختران جوان و عاشق کتاب را برای رابطه‌ای شیطانی اغوا می‌کند. پایان این سکانس بیننده به این درک می‌رسد که تفاوتی بین غلام با ظاهری ژولیده و ادبیاتی چاله میدانی با مدیر آراسته و در ظاهر با شخصیت کتابفروشی وجود ندارد و روح شیطان در هر دوی آن‌ها به یک اندازه حلول کرده است. 

در مقایسه‌ای دیگر غلام به سمساری که بیشتر به شیره‌کش خانه‌های قدیم می‌ماند تردد بسیار دارد، شیره کش خانه‌ای که در آن برای آدم‌هایی از جنس غلام باستانی انواع مواد مخدر عرضه می‌شود. داستان بلافاصله بعد از نمایش سمساری، ما را به محفل هنرمندان و شبه‌روشنفکرانی راهنمایی می‌کند که در هرگوشه آن در حالی که دختران و پسران مشغول مصرف مخدر صنعتی هستند به گفت‌وگوهای خارج از عرف می‌پردازند.

کارگردان با نمایش این دو لوکیشن (سمساری و محفل شبانه هنرمندان) این ذهنیت را به بیننده القا می‌کند که در ارتکاب عمل خلاف اخلاق، فرقی بین سمساری با آدم‌هایی از جنس غلام و محفل شبه‌روشنفکری که مدیریت آن با مردی آراسته با ژست‌های هنرمندانه است وجود ندارد. 

فرزندان غلام که هرکدام از مادری جداگانه‌اند، در دو دنیای متفاوت سیر می‌کنند. علی، فرزند بزرگ‌تر با دنیای کتاب مأنوس است و پسر کوچک‌تر سودای پول و موقعیت برتر زندگی دارد. علی که می‌تواند نماینده قشر فرهیخته و صاحب اندیشه جامعه باشد در زیر چکمه‌های پدر دیکتاتور، بی‌سواد و فاسد به سختی نفس می‌کشد. 

اکتای براهنی با وام گرفتن از ادبیات کلاسیک، سعی دارد به مخاطب القا کند نکته تاریک داستان رستم و سهراب در شاهنامه (بخشیدن رستم توسط سهراب در اولین تقابل و در ادامه نیرنگ رستم برای بر زمین زدن سهراب که منجر به کشته شدن سهراب می‌شود) در قصه او تکرار نمی‌شود. «پیرپسر» انباشته از لایه‌های گوناگونی از فهم تاریخی و فرهنگی است که باید در پس سطح ظاهری درام به آن پرداخت و این مستلزم عمیق دیدن فیلم است.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات