ترنج موبایل
کد خبر: ۸۹۵۶۳۵

نوای ویولن‌سل، پژواک درد و خشم در «پیرپسر»

نوای ویولن‌سل، پژواک درد و خشم در «پیرپسر»

«حسام ناصری که طی سال‌های گذشته بیش از پیش او را با آهنگسازی آثار علیرضا قربانی می‌شناسیم، در حوزه موسیقی فیلم هم به صورت محدود کارهایی کرده است و ما بیشتر کارهای ملودیک او را شنیده‌ایم. در پیرپسر هم با شناختی که از او داریم، او سراغ موسیقی‌ای با ساختاری از جنس خود فیلم اما باز هم با ته‌مایه‌های پررنگ ملودیک رفته است.»

تبلیغات
تبلیغات

نسیم قاضی زاده منتقد موسیقی  در روزنامه ایران نوشت: وقتی فیلمی گل می‌کند، احتمال اینکه بیشتر وجوه آن دست به دست هم داده‌اند تا این اتفاق رقم بخورد بیشتر می‌شود. حالا در سبک و سیاقی که فیلمی چون «پیرپسر» که در برخورد اول فیلمی خشن محسوب می‌شود و توقع اینکه مخاطبی تا این اندازه گسترده نداشته باشد، ساخته شده است، این احتمال بالاتر می‌رود چرا که وجوه حرفه‌ای‌گری باید قوی‌تر باشد تا مخاطب عام را هم بتوان به سینما کشاند و روی صندلی حفظش کرد. 

موسیقی فیلم که در همه جای دنیا، به عنوان هنری مؤلف شناخته می‌شود و با آن از جنس فیلمنامه‌نویسی، کارگردانی و فیلمبرداری برخورد می‌شود و قرار است تا روایت موسیقایی آهنگساز از داستانی باشد که بر پرده سینما نقش بسته است، حتماً در چنین فضایی نقشی جدی بازی می‌کند. 

حسام ناصری که طی سال‌های گذشته بیش از پیش او را با آهنگسازی آثار علیرضا قربانی می‌شناسیم، در حوزه موسیقی فیلم هم به صورت محدود کارهایی کرده است و ما بیشتر کارهای ملودیک او را شنیده‌ایم. در پیرپسر هم با شناختی که از او داریم، او سراغ موسیقی‌ای با ساختاری از جنس خود فیلم اما باز هم با ته‌مایه‌های پررنگ ملودیک رفته است.

موسیقی‌ای که در نهایت و زمانی که فیلم به اتمام می‌رسد، احساسی منسجم از اندوهی عمیق و پایدار را برجا می‌گذارد؛ شبیه به آنچه که بعد از ۱۸۰ دقیقه از تماشای فیلم در جان تماشاگر از این خشم و درد مضاعف بر جای می‌ماند. 

از سویی دیگر ناصری که همیشه در ملودی‌های باکلامی که ساخته است هم می‌توان ردپای بیادماندنی‌ای از تصویرسازی را پیدا کرد، در ساخت موسیقی پیرپسر هم این روایتگری تصویری را با سازها انجام داده است.

تا آنجا که ماجرا لوث نشود، برای سازها هم شخصیت‌پردازی در نظر گرفته است و می‌توان صدای یک ساز خاص مثل ویولن‌سل را بیشتر روی تصویر شخصیت علی (حامد بهداد) شنید. اگرچه به نظر می‌رسد که موسیقی از اساس برای حال و هوای علی نوشته شده است و از این رو، ویولن سل انتخاب خوبی برای تنهایی‌های او، روحیه مردانه و شاعرانه‌اش و در نهایت خشم نهفته‌اش بوده است. 

موسیقی از ابتدا در فیلم حضور ندارد، با سکانس چک زدن‌های دو برادر آغاز می‌شود. در ابتدا با تم‌های اضطراب بالا می‌آید و بعد آرام جلو می‌رود. نکته اینجاست که موسیقی قصد این را ندارد که در همه لحظات حضور داشته باشد بلکه بنا را بر این قرار داده است که این حضور معنادار و مؤثر باشد.

مثلاً روایت موسیقی در فضای میهمانی شلوغ شکسته می‌شود و به سمت موسیقی الکترونیک و پر از نویز می‌رود. اما با شرط بندی پدر و پسر موسیقی به ریتم غالب خودش برمی‌گردد و لحنی همراه با اضطراب، خشم و غم پیدا می‌کند. 

طولانی‌ترین بخش موسیقی در پایان فیلم اتفاق می‌افتد و غم فزاینده‌ای که شخصیت علی با گم شدن محبوبش پیدا می‌کند. رفت و آمد صدای ویولن که حاکی از حال و دل پرآشوب علی‌ست، روایت ناصری از آخرین ساخته اکتای براهنی است.

در پایان و روی تصویر زنان مدفون، همچنین سکانس آرایشگاه مادر رضا، می‌توان صدای رازهای خانه را به شکلی وهم‌آلود و زنانه نیز در موسیقی شنید. آخرین سکانس فیلم نیز که تأثیرگذارترین صحنه آن است، همراه شده با یک موسیقی پر از نویز و در عین حال ملودی‌های فرار که همه‌شان ترجمه‌هایی هستند از پایان این قصه پرغصه.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات