هوش مصنوعی میتواند مفهوم پول را دگرگون کند!

هوش مصنوعی ممکن است دنیا را دگرگون کند، اما آیا این انقلاب فناوری میتواند عدالت و رفاه را برای همه تضمین کند؟ در حالی که میلیونها نفر از ناامنی غذایی رنج میبرند، آینده بدون برنامهریزی عادلانه ممکن است به تکنوفئودالیسم و شکاف بیشتر منجر شود.
فرارو- هوش مصنوعی، فناوری محوری قرن بیستویکم، میتواند شیوه زندگی بشر را بهطور اساسی دگرگون کند و با حل مشکلات پیچیده پزشکی و مهندسی و افزایش رفاه تصویری هیجانانگیز از آینده پیش روی ما قرار میدهد. اما حتی اگر این وعدهها محقق شوند، یک سوال کلیدی باقی میماند: این ثروتها و فرصتها چگونه بین مردم تقسیم می شوند؟
به گزارش فرارو به نقل از ساینس الرت،نمونهای از این تناقض را میتوان در اقتصاد غذایی استرالیا مشاهده کرد؛ به گفته دولت استرالیا، سالانه حدود ۷.۶ میلیون تن غذا در این کشور دور ریخته می شود؛ معادل ۳۱۲ کیلوگرم غذا برای هر نفر در سال. همزمان، یک هشتم جمعیت استرالیا به دلیل کمبود درآمد نمیتوانند نیازهای غذایی خود را تامین کنند. اکنون این پرسش مطرح می شود: آیا ثمرههای انقلاب هوش مصنوعی به صورت عادلانه بین همه توزیع خواهد شد؟
وقتی هوش مصنوعی بازارها را به چالش میکشد
اقتصاددانان کلاسیک، از جمله لیونل رابینز، به بررسی چگونگی مدیریت منابع محدود در مواجهه با نیازهای بیپایان میپرداختند. عملکرد بازارها بر اساس قیمتها و توانایی مردم برای تامین زندگی خود شکل می گیرد. در حالی که وعده هوش مصنوعی برای خلق فراوانی با این قوانین سنتی همخوانی ندارد و میلیونها نفر ممکن است شغل خود را از دست بدهند. مردم چگونه می توانند بدون درآمد زندگی خود را تامین کنند و بازارها چگونه می توانند به کار خود ادامه دهند؟
پاسخ به نیازهای انسانی
بیکاری همیشه تقصیر فناوری نیست و بازارها هم می توانند مقصر باشند. حتی در شرایط فراوانی ممکن است دستمزدها پایین باشد و بسیاری از افراد شغل مناسب پیدا نکنند. به گفته کینز، رکودها و بحرانهای اقتصادی ممکن است ریشه در ذات بازار داشته باشند. در چنین شرایطی، بسیاری در فقر زندگی میکنند و منابع و نیروی کار بلااستفاده باقی میمانند.
در دوران پاندمی، مشخص شد که تغییر در حمایتهای دولتی (از جمله افزایش کمکهای نقدی، حذف محدودیتها و سادهتر کردن روند دریافت کمکها) میتواند فقر و ناامنی غذایی را کاهش دهد، حتی در زمانی که ظرفیت تولید اقتصاد کاهش یافته باشد. این سیاستها در بیش از ۲۰۰ کشور با پرداخت نقدی مستقیم اجرا شد و حمایت از ایده «درآمد پایه جهانی» را تقویت کرد.
اگر همه مردم درآمد ثابتی برای تامین نیازهای اساسی خود داشته باشند، اقتصاد بازار می تواند با این تغییر سازگار شود و همه از مزایای فناوری بهرهمند شوند.
رفاه یا سهم واقعی؟
برخی محققان میگویند درآمد پایه جهانی نباید صرفا کمک رفاهی باشد، بلکه باید سهم واقعی هر فرد از ثروت حاصل از فناوری و همکاری اجتماعی را مشخص کند. همانطور که منابع طبیعی یک کشور متعلق به مردم است، ثروت تولید شده توسط هوش مصنوعی نیز باید به عنوان یک حق اساسی میان همه انسان ها تقسیم شود.
خدمات پایه جهانی
بازسازی نظام اجتماعی و اقتصادی میتواند مزایای فناوری را عادلانهتر توزیع کند. آران باستانی، نویسنده بریتانیایی، معتقد است فناوری میتواند رفاه بیشتر و زندگی با کیفیتتری را برای مردم فراهم کند. او به جای درآمد پایه، ارائه «خدمات پایه جهانی» را پیشنهاد می دهد. یعنی تامین مستقیم نیازهای ضروری مردم مانند بهداشت، مراقبت، حملونقل، آموزش و انرژی به صورت رایگان. برای رسیدن به این هدف و تامین نیازهای جمعی، باید نحوه استفاده از هوش مصنوعی و سایر فناوریها تغییر کند و بهصورت اجتماعی به کار گرفته شوند.
هوش مصنوعی نمیتواند به تنهایی آرمانشهر بسازد
چه از طریق درآمد پایه و چه خدمات پایه، هوش مصنوعی به تنهایی نمیتواند آرمانشهر بسازد. پیتر فریز میگوید ترکیب پیشرفت فناوری و فروپاشی محیط زیست می تواند آینده متفاوتی را رقم بزند، هم در میزان تولید و هم در نحوه توزیع آن بین مردم.
شرکتهای فناوری بزرگی که توسط میلیاردرها اداره میشوند، ممکن است ما را به سمت «تکنوفئودالیسم» هدایت کنند؛ وضعیتی که در آن فناوری و پلتفرمهای آنلاین جایگزین بازار و دموکراسی شده و نوعی اقتدار جدید شکل میگیرد.
به جای اینکه منتظر «بهشت فناوری» باشیم، باید واقعیت امروز را ببینیم: هماکنون به مقدار کافی غذا داریم و میتوانیم فقر را پایان دهیم، بدون نیاز به هوش مصنوعی.