صلح ترامپی؛ توافقی پایدار یا بازتنظیم موازنه به سود کرملین؟
آیا اروپا میتواند بدون آمریکا در برابر روسیه بایستد؟

پوتین همچنان بر این هدف اصرار دارد که اوکراین را به یک دولت دستنشانده و ضعیف تبدیل کند، کشوری منزوی از متحدان غربیاش. در چنین فضایی، «صلح» بیشتر شبیه بازتنظیم موازنه به سود کرملین است تا توافقی پایدار. شاید به همین دلیل باشد که ترامپ، اگرچه مشتاق است خود را معمار صلح معرفی کند، برای دریافت جایزه نوبل باید بیش از اینها صبر کند.
فرارو- ترامپ پس از دیدار با زلنسکی مدعی شد «صلح اوکراین نزدیک است»، اما مسیر توافق پر از موانع است. پوتین خواستار واگذاری شرق دونباس و حق وتو بر تضمینهای امنیتی است؛ درحالیکه اروپا با طرح روسیه مخالف است. بحث اصلی بر سر تضمینهای امنیتی و نقش «ائتلاف مشتاقان» است که احتمالاً بدون تعهد صریح آمریکا شکل گیرد. تجربه بوداپست، بیاعتمادی اوکراین را تشدید کرده و مکرون تأکید دارد تنها تضمین واقعی، ارتش قدرتمند خود اوکراین است.
به گزارش فرارو به نقل از نشریه اکونومیست، در تاریخ ۱۸ اوت، زمانی که دونالد ترامپ پس از دیدار با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، میزبان رهبران اروپایی در کاخ سفید بود، با لحنی امیدوارانه اما مبهم اعلام کرد که «صلح در اوکراین نزدیک است» ـ هرچند هنوز نه کاملاً او اذعان کرد: «فکر میکردم این یکی از پروندههای آسانتر باشد. اما آنها بسیار پیچیدهاند.» جملهای که بهخوبی بازتابدهنده انبوه موانع بر سر راه توافق است.
از آتشبس تا توافق مستقیم؛ طرح روسیه با چراغ سبز ترامپ و مخالفت اروپا
بزرگترین مانع، ولادیمیر پوتین است که سه روز پیشتر، در ۱۵ اوت، در آلاسکا با ترامپ دیدار کرده بود. پوتین خواستار آن است که اوکراین سرزمینهای باقیمانده در شرق دونباس را واگذار کند؛ پیشنهادی که نشانههایی حاکی از حمایت ترامپ از آن به چشم میخورد. رئیسجمهور آمریکا اکنون طرح روسیه را پذیرفته که بهجای یک آتشبس موقت، مستقیماً به توافقی نهایی برسد؛ ترتیبی که با مخالفت جدی رهبران اروپایی روبهرو شده است. با این حال، موانع دیپلماتیک به همینجا ختم نمیشود. پوتین پیشنهاد ترامپ برای برگزاری یک نشست سهجانبه میان واشنگتن، مسکو و کییف را رد کرده و در عوض، خواستار اقدامی غیرواقعبینانه یعنی سفر زلنسکی به مسکو شده است.
یکی از بزرگترین پرسشهای حلنشده در مسیر صلح اوکراین، مسئلهٔ تضمینهای امنیتی است: چگونه میتوان اطمینان یافت که روسیه پس از امضای توافق، آن را نقض نکرده و دوباره به اوکراین حمله نخواهد کرد؟ کابوس بزرگ برای کییف این است که مسکو با استفاده از لغو تحریمها و فضای صلح، ارتش خود را بازسازی و آموزش دهد و سپس در زمانی مناسب، با نیرویی نیرومندتر بازگردد تا ضربهٔ نهایی را وارد کند.
ترامپ در ۱۸ اوت مدعی شد که روسیه با اصل «تضمینهای امنیتی» موافقت کرده است. او حتی ادعایی را تکرار کرد که چند روز پیشتر، استیو ویتکاف، فرستادهٔ ویژهاش به مسکو مطرح کرده بود: اینکه «حفاظتی شبیه به مادهٔ ۵» پیمان ناتو که حمله به یک عضو را حمله به همه تلقی میکند روی میز قرار دارد. اما پرسش کلیدی اینجاست: در عمل چنین تعهدی چه معنایی خواهد داشت؟
مادهٔ ۵ پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) بر اصل دفاع جمعی استوار است: حمله به یک عضو به منزلهٔ حمله به همهٔ اعضا تلقی میشود و متحدان موظفاند با «اقدامی که لازم بدانند» به یاری یکدیگر بشتابند. اما اوکراین همچنان در بیرون از این چتر امنیتی قرار دارد. در ۱۹ اوت، دونالد ترامپ صراحتاً درخواست اوکراین برای عضویت در ناتو را رد کرد و آن را «بسیار توهینآمیز» برای روسیه توصیف نمود. این موضع آشکارا نشان داد که کاخ سفید حاضر نیست بهایی به این سنگینی بپردازد. همانند باراک اوباما و جو بایدن پیش از او، ترامپ نیز بهسختی میتواند خود را متعهد سازد که برای دفاع مستقیم از اوکراین در برابر روسیه وارد جنگی تمامعیار شود.
از یادداشت بوداپست تا تضمینهای نیمبند؛ کابوس تکراری اوکراین
هنوز مشخص نیست که ولادیمیر پوتین و تیم او دقیقاً چه در آلاسکا به آمریکاییها گفتهاند، اما جزئیات این گفتوگوها اهمیتی سرنوشتساز دارد. تجربهٔ پیشین نشان میدهد که مسکو در میز مذاکره چگونه میتواند تعهدات را مشروط یا بیاثر کند. در سال ۲۰۲۲، روسیه در جریان مذاکرات با اوکراین در ظاهر پذیرفت که شرکای بینالمللی کییف تضمینهایی امنیتی ارائه دهند، اما اندکی بعد بندی به توافق افزود که به کرملین حق وتوی اجرای همان تضمینها را میداد و عملاً آن را بیخاصیت میکرد.
اکنون، در ۲۰ اوت، سرگئی لاوروف، وزیر خارجهٔ روسیه، تصریح کرده است که هر توافق جدید باید بر اساس همان پیشنهادها بنا شود، با این تفاوت که چین نیز به جمع تضمینکنندگان بپیوندد. این در حالی است که بسیاری از سازوکارهای مورد بحث بسیار پایینتر از سطح تعهدات مادهٔ ۵ ناتو قرار دارند. در واقع، آنچه مطرح میشود بیشتر شبیه «اطمیناندهی» است تا تضمین امنیتی واقعی؛ مشابه یادداشت بوداپست در سال ۱۹۹۴ که طی آن آمریکا، بریتانیا و روسیه متعهد شدند تمامیت ارضی اوکراین را محترم بشمارند و در صورت نقض آن، صرفاً به شکل نمادین و ضعیفی «مشورت» کنند. تجربهٔ تلخ نشان داد که آن توافق نه تنها کارآمد نبود، بلکه بهعنوان نمونهای از بیاعتباری ضمانتهای کاغذی در تاریخ ثبت شد.
ساموئل چارپ، پژوهشگر مؤسسهٔ رَند، بر این باور است که میتوان به جای تضمینهای سنگین در حد مادهٔ ۵ ناتو، راهحلی میانی را جستوجو کرد. او یادآوری میکند که ایالات متحده در سال ۱۹۷۵ با اسرائیل پیمانی امضا کرد که بر اساس آن، واشنگتن متعهد شد در صورت نقض آتشبس از سوی مصر، دست به اقدامات اصلاحی بزند. به گفتهٔ چارپ، توافقی مشابه برای اوکراین میتواند طراحی شود: سازوکاری که در صورت نقض توافق صلح توسط روسیه، تحریمها دوباره برقرار شوند یا بیطرفی اوکراین لغو شود؛ مشروط بر اینکه چنین بندی بخشی از توافق نهایی باشد.
ائتلاف مشتاقان؛ امید تازه یا مینگذاری تازه در قلب اوکراین؟
تمام بحثهای مربوط به تضمینهای امنیتی سرانجام به ایدهٔ تشکیل یک «ائتلاف مشتاقان» گره خورده است؛ ابتکاری که بریتانیا و فرانسه رهبری آن را بر عهده دارند و هدفش اعزام نیرو به خاک اوکراین و استقرار هواپیما در آسمان این کشور است. این ائتلاف، که احتمالاً کشورهای غیراروپایی همچون استرالیا نیز به آن خواهند پیوست، ماههاست در حال انجام برنامهریزیهای دقیق نظامی است و حتی برخی دولتها بررسی میکنند که در کدام بخش اوکراین نیروهایشان را مستقر کنند. با این حال، یکی از نقاط اصلی اختلاف، جایگاه ایالات متحده است. پرسش این است که آیا ترامپ چنین ابتکاری را پشتیبانی خواهد کرد و مهمتر از آن، آیا در صورت حملهٔ روسیه به این نیروها حاضر خواهد شد آمریکا را به میدان بکشد یا خیر.
در روزهای اخیر نشانههایی از تمایل دونالد ترامپ به مشارکت در طرح «ائتلاف مشتاقان» دیده شده است. او در ۱۸ اوت تأکید کرد که اروپاییها «خط مقدم دفاع» خواهند بود، اما آمریکا «به آنها کمک خواهد کرد»؛ هرچند جزئیات چندانی دربارهٔ ماهیت این کمک ارائه نکرد. یک روز بعد، او سخنانش را تکرار کرد و افزود که حاضر است احتمالاً از طریق قدرت هوایی یاری برساند. ترامپ با اعتمادبهنفس گفت: «هیچکس مثل ما تجهیزات ندارد... فکر نمیکنم مشکلی پیش بیاید.» همزمان، مارکو روبیو، وزیر خارجهٔ آمریکا، مأموریت یافته است تا رهبری یک گروه کاری را برای بررسی ابعاد این موضوع و ارتباط آن با تضمینهای امنیتی گستردهتر بر عهده بگیرد. در سوی مقابل، روسیه بار دیگر مخالفت خود را با چنین ابتکاری اعلام کرده و هشدار داده است که استقرار هرگونه نیروی خارجی در اوکراین میتواند پیامدهای سنگینی به همراه داشته باشد.
در قلب چشمانداز صلحی که ترامپ از آن سخن میگوید، تناقضی بنیادی نهفته است: روسیه ـ همان کشوری که به اوکراین حمله کرده و اساساً موجودیت آن را زیر سؤال برده است باید به هرگونه تضمین امنیتی برای کییف تن دهد. این معما تنها با ذهنیت کنونی ولادیمیر پوتین قابل حل است. اگر او واقعاً به این نتیجه رسیده باشد که زمان تصمیمگیریهای راهبردی برای توقف جنگ فرا رسیده است، شاید انعطافی نشان دهد. اما اگر چنین نباشد، مشکل تقریباً حلنشدنیِ آشتی دادن تضمینهای امنیتی واقعی با حق وتوی امنیتی روسیه، به مانعی سرسخت در برابر صلح تبدیل خواهد شد. اظهارات اخیر سرگئی لاوروف بهروشنی حکایت از آن دارد که این مانع همچنان پابرجاست
مکرون: تضمین واقعی، ارتش خود اوکراین است
هنوز هم مشخص نیست که یک نیروی اروپایی دقیقاً چه نقشی در اوکراین ایفا خواهد کرد. برخی اهداف مطرحشده عبارتاند از آموزش و بازسازی ارتش اوکراین یا ایجاد بازدارندگی صرفاً از طریق حضور نمادین نیروهای خارجی. اما این همان نیروهایی هستند که در سال ۲۰۲۲ با آغاز جنگ، با شتاب کشور را ترک کردند. مسئلهٔ اصلی اینجاست: اگر چنین نیرویی مورد حمله قرار گیرد یا اگر روسیه توافق صلح را نقض کند و دوباره به اوکراین یورش ببرد واکنش ائتلاف چه خواهد بود؟ یک تعهد رسمی برای جنگیدن با روسیه، در عمل چیزی جز اجرای مادهٔ ۵ ناتو نخواهد بود. در مقابل، مأموریتی با قواعد سست و اهداف مبهم، میتواند کرملین را وسوسه کند که عزم اروپا را بیازماید. بهعنوان نمونه، اگر یک هواپیمای روسی از حریم هوایی خود بمبی به سمت نیروهای اروپایی پرتاب کند، آیا این اقدام جنگ تلقی خواهد شد؟ یکی از نگرانیهای کلیدی دولت بایدن همینجاست: اگر نیروهای اروپایی در خاک اوکراین در معرض خطر قرار گیرند، اعتبار مادهٔ ۵ ناتو در خاک اعضای رسمی نیز ممکن است تضعیف شود.
برای اوکراین، که از خیانتهای گذشته و ناکامی تضمینهای خارجی (مانند یادداشت بوداپست ۱۹۹۴) زخمی عمیق بر تن دارد، اعتماد به تعهدات بینالمللی و حتی حضور نیروهای خارجی بسیار محدود است. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، در دیدارش با ترامپ در کاخ سفید تصریح کرد که «تضمین نهایی، ارتش خود اوکراین است.» او یادآور شد که به همین دلیل هر توافق صلح باید بر حق اوکراین برای داشتن ارتشی قدرتمند و بدون محدودیت تأکید کند؛ درخواستی که مسکو پیشتر خواهان محدودسازی آن شده بود. زلنسکی نمیتواند توافقی را بپذیرد که کشورش را خلع سلاح کند یا آن را بیدفاع در برابر تجاوز بعدی باقی بگذارد.
پوتین همچنان بر این هدف اصرار دارد که اوکراین را به یک دولت دستنشانده و ضعیف تبدیل کند، کشوری منزوی از متحدان غربیاش. در چنین فضایی، «صلح» بیشتر شبیه بازتنظیم موازنه به سود کرملین است تا توافقی پایدار. شاید به همین دلیل باشد که ترامپ، اگرچه مشتاق است خود را معمار صلح معرفی کند، برای دریافت جایزه نوبل باید بیش از اینها صبر کند.