رژه چین: اینها موشکهای روز قیامت است!

وقتی تانکها و موشکها در میدان رژه پکن ردیف شدند، توجه جهانیان بیش از همه به سامانهای جلب شد که از آن با نام «مثلث استراتژیک هستهای» یاد میشود؛ سیستمی که ترکیبی از قدرت زمینی، دریایی و هوایی در اختیار چین میگذارد.
فرارو- در رژه بزرگ ۳ سپتامبر ۲۰۲۵ در پکن، ارتش آزادیبخش خلق برای نخستینبار «مثلث استراتژیک هستهای» خود را بهصورت همزمان و آشکار به نمایش گذاشت: موشکهای هستهای پرتابشونده از خشکی، دریا و هوا.
به گزارش فرارو، هدف سیاسی این نمایش ارسال پیام بازدارندگی چندلایه به مخاطبان منطقهای و فرامنطقهای—از ایالات متحده و متحدانش تا قدرتهای منطقهای و حتی خریداران بالقوه تسلیحات—و تأکید بر توان بقا و تلافی هستهای چین بود. گزارشهای میدانی رسانههای بینالمللی در روز برگزاری رژه، وجود این سه رکن را تأیید کردند و بر بافت پیام سیاسیِ «قدرتنمایی بازدارنده» آن انگشت گذاشتند. اما مثلث استراتژیک هستهای چین چیست و قرار است چه نقشی در معادلات نظامی بینالملل ایفا کند؟
مثلث استراتژیک هستهای چین چیست؟
از منظر مفهومی، مثلث هستهای یعنی داشتن توان شلیک سلاح هستهای از سه حامل مستقل: موشکهای قارهپیمای زمینی (ICBM)، موشکهای زیردریاییپرتاب (SLBM) و سامانههای هوابرد (بمبافکنها یا موشکهای هواپرتاب). فلسفه استراتژیک این چینش، افزایش بقاپذیری و تضمین «ضربه دوم» است: اگر یک یا دو رکن با حمله پیشدستانه از کار بیفتد، رکن دیگر بتواند تلافی هستهای را تضمین کند. چین سالها به داشتن این سه رکن نزدیک بود، اما رژه ۲۰۲۵ اولین نمایش عمومی بود که هر سه جزء—از جمله جزء هوایی—را بهطور صریح کنار هم نشان داد.
در رکن زمینی، چین موشکهای قارهپیمای جدید و بهروزشده را به رژه آورد. «دانگفِنگ-۶۱» (DF-61) بهعنوان یک ICBM متحرکِ جادهای تازهپدید به نمایش درآمد—سامانهای که بهگفته منابع تخصصی و رسانهای، جانشین/مکمل نسلهای پیشین و بخشی از نوسازی نیروی موشکی است، هرچند مشخصات دقیق مانند برد و تعداد کلاهکها بهصورت رسمی اعلام نشده است. در کنار آن، گونهای نو از خانواده DF-31 با نام «DF-31BJ» نیز عبور کرد که نشاندهنده تداوم اتکای چین به پرتابگرهای متحرک سوختِ جامد برای افزایش بقاپذیری در برابر شناسایی و حمله است. همچنین از «DF-5C»—موشک قارهپیمای سوخت مایعِ سنگین—یاد شد که بهدلیل توان حمل چندکلاهکه (MIRV) و برد میانقارهایاش، نقش «وزنه سنگین» بازدارندگیِ دوربرد را ایفا میکند. در گزارشها، DF-5C بهعنوان نمونهای با قابلیت حمل چند کلاهک مستقل و برد جهانی توصیف شد، گرچه جزئیات فنی دقیق معمولاً در ابهام نگه داشته میشود. این مجموعه نشان میدهد چین رکن زمینی را با ترکیب «تحرک بالا» (DF-61/DF-31BJ) و «توان حمل سنگین» (DF-5C) لایهبندی کرده است.
در رکن دریایی، نمایش «جولانگ-۳» (JL-3) اهمیت ویژه داشت. گزارشها آن را موشک قارهپیمای زیردریاییپرتاب توصیف کردند که در صورت پرتاب از زیردریاییهای حامل، توان هدفگیری اهداف دوربرد از آبهای نزدیک چین را فراهم میکند. حضور JL-3 در رژه معنای عملی مهمی دارد: نشان میدهد پکن میخواهد بر «پایداری ضربه دوم» با تکیه بر زیردریاییهای بالستیکپرتاب (SSBN) تأکید کند، زیرا بقاپذیریِ سکوی دریایی (بهویژه در دریاهای عمیق و با الگوهای گشت پنهانکارانه) ستون فقرات بازدارندگی مدرن است. این پیام صریحاً در گزارشهای واشنگتنپست نیز برجسته شد که JL-3 را «قادر به رسیدن به خاک آمریکا» توصیف کرد—بردِ دقیق در منابع رسمی اعلام نشده، اما مقیاس «میانقارهای» بودن آن مبین نقش بازدارندگی جهانی است.
اما برجستهترین بخش رژه برای تحلیلگران، رکن هوایی بود: رونمایی از یک «موشک هواپرتاب دوربرد» که رسانههای رسمی چین آن را «جینگلِی-۱ / JL-1» نامیدند و صراحتاً گفتند این جزء، رکن هوابردِ مثلث را تکمیل میکند. بر اساس روایت خبرگزاریهای دولتی و بازنشر رسانههای بینالمللی، JL-1 در قالب «موشک دوربردِ هواپرتاب» معرفی شد و کنار JL-3 (دریاپرتاب) و DF-61/DF-31BJ (زمینپرتاب) در «تشکیل هستهای» رژه حرکت کرد. از منظر فنی، رسانههای عمومی هنوز بهطور قاطع روشن نکردهاند که JL-1 دقیقاً از کدام حامل عملیاتی—برای مثال گونهای از بمبافکنهای H-6—و با چه پیشران/پیکربندی (کروز یا بالستیکِ هواپرتاب) بهره میگیرد؛ لذا قضاوتهای قطعی درباره برد، نوع سرجنگی و پروفایل پروازی آن زودهنگام است. با این حال، صرفِ نمایش یک موشک هواپرتابِ دوربرد با نقش استراتژیک، نشان میدهد پکن در پی بستن حلقهای بوده که سالها خلأ نمادین آن در مقایسه با آمریکا و روسیه محل اشاره بود.
مثلث استراتژیک هستهای چین چه کارکردی دارد؟
در سطح کارکرد عملیاتی، چین با این سه رکن به ترکیب زیر دست مییابد: پرتابگرهای زمینی متحرک برای افزایش بقاپذیری و پراکندگی، پرتابگرهای ثابت سنگین برای حمل چندکلاهکه و ایجاد «ظرفیت اشباع»، زیردریاییهای حامل SLBM برای تضمین ضربه دوم خارج از دید سامانههای زمینی دشمن، و جزء هوایی برای انعطافپذیری بیشتر در پیامدهیِ بحران، گشتهای بازدارنده، و گزینههای پاسخ پلهبهپله. این آرایش با روند کلی نوسازی هستهای چین همخوان است و بهطور ضمنی، پیام «قابلیت تلافی تضمینشده» را به رقبای راهبردی مخابره میکند—نکتهای که در روایتهای تحلیلی رسانههای بینالمللی پیرامون همین رژه هم تکرار شد.
با وجود این نمایش چشمگیر، هنوز توجه به چندنکته ضروری است. نخست، بخش بزرگی از دادههای فنی درباره سامانههای معرفیشده—از جمله برد دقیق DF-61 یا مشخصات پروازی JL-1—بهصورت رسمی منتشر نشده و گزارشهای موجود عمدتاً بر مشاهدات رژه و اعلامهای رسانههای دولتی تکیه دارند؛ بنابراین عدد و رقمهای دقیق (برد، تعداد کلاهکهای MIRV، CEP، پیشران) فعلاً باید «تخمینی/ادعایی» تلقی شود تا وقتی که منابع مستقل یا اسناد فنی قابل اتکای بیشتری منتشر گردد. دوم، نمایش یک سامانه الزاماً بهمعنای «آمادگی عملیاتیِ انبوه» نیست؛ برخی تحلیلگران—حتی در گزارشهای حامی ایده بازدارندگی چین—تأکید کردهاند که پیوند دادن همه این ظرفیتها در C2ISR یکپارچه و آزمونپسداده، چالشبرانگیز است. با این همه، نفسِ نمایش همزمان سه رکن و نامگذاری صریحِ آنها، سطحِ «ابهام راهبردی» چین را در خصوص داشتنِ مثلث کامل کاهش داده و سیگنال آشکاری به رقبا فرستاده است.
از زاویه دکترین، چین همچنان بر «عدم استفاده نخستین» (NFU) و «بازدارندگی حداقلیِ مؤثر» تأکید داشته است؛ اما گسترش کمی و کیفی سکوها—از افزایش تحرک در رکن زمینی تا بردهای بلندِ دریایی و افزودن جزء هوایی—به آن معناست که «حداقلِ مؤثر» امروز، از نظر ظرفیتِ بقا و تنوع ابزار، بهمراتب قدرتمندتر از یک دهه پیش است. با ورود سامانههای جدید، پیامرسانی بحران (بهویژه با جزء هوایی و گشتهای احتمالی) ابزارهای دیپلماتیک-نظامی تازهای در اختیار پکن قرار میدهد و در سناریوهای رقابت قدرتهای بزرگ، به ارتقای آستانههای بازدارندگی کمک میکند—همان برداشتی که در تحلیلهای روزِ رژه نیز انعکاس یافت.
بهطور جمعبندی، رونمایی همزمان از JL-3 (دریاپرتاب)، DF-61/DF-31BJ/DF-5C (زمینپرتاب) و یک موشک هواپرتاب دوربرد به نام JL-1، نشان میدهد چین میخواهد «کارت هستهای» خود را نهفقط در بُعد موجودی، بلکه در بُعد تنوع سکو، انعطاف عملیاتی و بقاپذیری ارتقا دهد. پرسشهای فنیِ حلنشده کم نیست—از مشخصات دقیق JL-1 و نرخ استقرار تا الگوهای گشت SSBN و یکپارچگی فرماندهی و کنترل—اما حتی با این ابهامات، پیام استراتژیک رژه روشن بود: مثلث هستهای چین دیگر صرفاً «ظرفیت بالقوه» نیست، بلکه یک «سازه عملیاتیِ آشکار» است که برای بازدارندگی در برابر هر مداخلهای در محیط پیرامونی، بهویژه بحرانهای پیرامون تایوان و غرب اقیانوس آرام، طراحی و به نمایش گذاشته شد.