ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۴۱۶۶

آمریکا، ناتو و ۱۱ سپتامبر؛ بازخوانی یک تراژدی و پیامدهای جهانی آن

آمریکا، ناتو و ۱۱ سپتامبر؛ بازخوانی یک تراژدی و پیامدهای جهانی آن

تحلیل انتقادی رویدادهایی مانند ۱۱ سپتامبر و پیامدهای آن، نه تنها برای درک گذشته، بلکه برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی در آینده ضروری است. جامعه بین‌المللی نیازمند بازبینی اساسی در ساختارهای قدرت و ایجاد مکانیزم‌های نظارتی مستقل برای جلوگیری از استفاده یک‌جانبه از قدرت توسط ابرقدرت‌ها است. همچنین شفافیت کامل درباره رویدادهای تاریخی مانند ۱۱ سپتامبر، حق مسلم مردم جهان و بخصوص افغانستان برای دانستن حقیقت است.

تبلیغات
تبلیغات

علی مصباح احمدی نوشت: حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی نه فقط یک تراژدی انسانی بود، بلکه نقطه عطفی در تاریخ معاصر محسوب می‌شود که روابط بین‌الملل را دگرگون ساخت. این رویداد که منجر به کشته شدن هزاران غیرنظامی بی‌گناه شد، بهانه‌ای برای آغاز «جنگ جهانی علیه تروریسم» از سوی ایالات متحده و متحدان ناتویی آن گردید. در این یاداشت تحلیلی، به ابعاد مختلف نقش آمریکا، عملکرد ناتو و پیامدهای فاجعه‌بار حمله به افغانستان می‌پردازم. 

ایالات متحده آمریکا با برخورداری از بزرگترین اقتصاد جهان و قدرتمندترین ارتش تاریخ بشر، رهبری بلوک غرب و به ویژه پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را بر عهده دارد. با این حال، منتقدان و متفکران برجسته نظیر «دانیل گانسر» و دیگران استدلال می‌کنند که این ابرقدرت از موقعیت بی‌همتای خود نه برای تأمین صلح و امنیت جهانی، بلکه برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیک و منافع ملی خود استفاده کرده که در موارد متعددی به استعمار نوین و درگیری‌های خونین منجر شده است. 

نیکسون سی‌وهفتمین رئیس جمهور آمریکا یک بار به صراحت گفته بود؛ ناتو به عنوان یک پیمان نظامی، عملاً تحت رهبری و فرماندهی انحصاری آمریکا عمل می‌کند. اگرچه مقر رسمی این سازمان در بروکسل قرار دارد، اما فرماندهی عالی عملیاتی آن در پنتاگون مستقر است. 

این ساختار نامتوازن باعث شده تا بسیاری از تحلیل‌گران، ناتو را ابزاری برای تحقق اهداف امپریالیستی آمریکا بدانند، به گونه‌ای که حتی کشورهای اروپایی پیشرفته عضو ناتو نیز نفوذ محدودی در تصمیم‌گیری‌های راهبردی و عملیات‌های نظامی این سازمان دارند. 

پس از حملات هولناک ۱۱ سپتامبر، آمریکا بدون انجام تحقیقات بین‌المللی جامع و شفاف و تنها در مدت کمتر از سه هفته، حملات گسترده خود را به افغانستان آغاز کرد. ادعای اصلی واشنگتن مبنی بر مسئولیت القاعده به رهبری اسامه بن لادن و حمایت طالبان از القاعده، هرگز در هیچ دادگاه بین‌المللی مستقل مورد اثبات قرار نگرفت. با این وجود، این حمله یک‌جانبه منجر به دو دهه جنگ ویرانگر در افغانستان شد که صدها هزار کشته و میلیون‌ها آواره بر جای گذاشت. 

این نهایت مهم است مردم بدانند، ابهامات فراوان موجود در مورد خود واقعه ۱۱ سپتامبر است. سوالات بی‌پاسخ در مورد فرو ریختن ساختمانی بنام وال‌استریت ۷ که آن هم منهدم گردیده در حالی‌که هیچ هواپیمایی در آن اصابت نکرده. 

این یک معمای حل نشده است که چطور دو هواپیما و سه ساختمان؟! در حالی‌که گزارش‌های رسمی حکایت می‌کند که برج‌ها بر اثر برخورد هواپیما سقوط کرده است. 

ما باید عمیق بی‌اندیشیم که چطور دو هواپیما و سه ساختمان؟! 

این‌که بازی و گیم نیست که همه‌چیز ممکن باشد و این طور هم نیست که یک هواپیما به دو ساختمان اصابت کرده باشد و هردو را منهدم کرده باشد. 

سوالات بی‌پاسخ در مورد فرو ریختن ساختمان وال‌استریت ۷ که هیچ هواپیمایی به آن برخورد نکرده بود، تا امروز مورد بحث و مناقشه است. این ابهامات و تناقضات باعث شده تا تئوری‌های مختلفی در مورد امکان دست داشتن عناصر اطلاعاتی و سیاسی داخلی آمریکا در برنامه‌ریزی و اجرای این حادثه مطرح شود، هرچند که گزارش رسمی دولت آمریکا چنین ادعاهایی را قویاً رد می‌کند. 

از منظر حقوق بین‌الملل، حمله به افغانستان بدون مجوز صریح شورای امنیت سازمان ملل متحد، نقض فاحش قوانین بین‌المللی محسوب می‌شود. بر این اساس، رهبران سیاسی و نظامی آمریکا و متحدانش که در تصمیم‌گیری برای این حمله نقش داشتند، باید به عنوان جنایتکار جنگی در دادگاه کیفری بین‌المللی لاهه محاکمه می‌شدند. اما متأسفانه ساختار قدرت در نظام بین‌الملل و حق وتوی آمریکا در شورای امنیت، همواره مانع از تشکیل چنین دادگاه‌های عادلانه‌ای شده است. 

پیامدهای جنگ افغانستان تنها به کشتار و ویرانی محدود نماند، بلکه بهانه‌ای برای ایجاد فضای اسلام‌هراسی سیستماتیک در سطح جهانی شد. القاعده که خود در دهه ۱۹۸۰ با حمایت مستقیم آمریکا و متحدان عربی آن برای مقابله با شوروی ایجاد شده بود، به ابزاری برای توجیه مداخلات نظامی بعدی آمریکا تبدیل شد. 

نکته قابل تأمل دیگر، تغییر استراتژی امنیت ملی آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر است. این حادثه موجب شد تا مبارزه با تروریسم به محور اصلی سیاست خارجی آمریکا تبدیل شود و مفهوم «جنگ پیشگیرانه» به عنوان دکترین رسمی این کشور پذیرفته شود. این تغییر پارادایم، زمینه‌ساز حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ نیز شد که خود فصیل دیگری از نقض حقوق بین‌الملل بود. 

علاوه بر این، حادثه ۱۱ سپتامبر موجب فعال شدن ماده ۵ پیمان ناتو برای اولین بار در تاریخ این سازمان شد. این ماده که بیانگر اصل دفاع جمعی است، نشان داد که چگونه یک کشور می‌تواند از ساختارهای امنیت جمعی برای پیشبرد اهداف ملی خود استفاده کند. 

در پایان باید تأکید کرد که تحلیل انتقادی رویدادهایی مانند ۱۱ سپتامبر و پیامدهای آن، نه تنها برای درک گذشته، بلکه برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی در آینده ضروری است. جامعه بین‌المللی نیازمند بازبینی اساسی در ساختارهای قدرت و ایجاد مکانیزم‌های نظارتی مستقل برای جلوگیری از استفاده یک‌جانبه از قدرت توسط ابرقدرت‌ها است. همچنین شفافیت کامل درباره رویدادهای تاریخی مانند ۱۱ سپتامبر، حق مسلم مردم جهان و بخصوص افغانستان برای دانستن حقیقت است. 

این یاداشت تحلیلی نه فقط نشان‌دهنده پیچیدگی روابط بین‌الملل در قرن بیست و یکم است، بلکه هشدار جدی درباره خطرات تمرکز قدرت در دست چند کشور محدود و لزوم ایجاد نظام بین‌المللی عادلانه‌تر و چندقطبی است. تنها از طریق چنین تحول ساختاری می‌توان امیدوار بود که تراژدی‌هایی مانند ۱۱ سپتامبر و پیامدهای ویرانگر آن تکرار نشود.

 

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات