ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۷۱۶۳

ایراد مهم صحبت‌های مسعود پزشکیان / پیدا کنید طلا را

انسان‌سازی مهمتر از هواپیماسازی است آقای رئیس جمهور

انسان‌سازی مهمتر از هواپیماسازی است آقای رئیس جمهور

شاید یک نمونه دیگری از نگاه صفر و صدی در این باب، مسأله بی‌مهری به معلمان این مرز و بوم باشد که متأسفانه در نتیجه همچنین نگاهی حاصل شده است. وقتی رئیس جمهور و یا یک مقام عالی مدیریتی چنین نگاهی داشته باشد که کسی که پزشک است و یا هواپیما می‌سازد ارزشش از طلا بیشتر است، ناخودآگاه در دید وی، فردی که نه طبابت بلد است و نه ساخت هواپیما؛ بلکه تنها این دانش را دارد که با روح و روان دانش آموزان ارتباط برقرار کند، در جایگاه پایین‌تری قرار می‌گیرد و اگر قرار باشد تا بودجه، امکانات و… میان نیروهای دولتی تقسیم شود، سهمی ناچیزی به معلمان و افراد فرهنگی می‌رسد.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو-  محمد حسن خلیلی؛ مسعود پزشکیان، رئیس جمهور کشورمان روز سه شنبه اول مهر با حضور در مدرسه دخترانه ایثار در تهران، زنگ آغاز سال تحصیلی را به صدا درآوردند. 

به گزارش فرارو، رئیس جمهور کشورمان در جمع دانش آموزان و معلمان این مدرسه در سخنانی گفتند: «چند توصیه به شما دارم. باید بدانید همه طلا هستید. این را یادتان نرود. معلمان عزیزتان نیز وظیفه دارند این طلای شما را استخراج کنند. شما باید علم و عمل و مهارت را بیاموزید تا با علم و مهارت مشکلات مردم و کشور و آب و خاک‌مان حل شود. ما در دولت تمام تلاش‌مان می‌کنیم و همه بسترها را برای شما فراهم می‌کنیم تا شما خودتان را به آنجا برسانید.»

ایشان همچنین گفتند: «شما هر لحظه می‌توانید کار، رفتار و عملکرد خوب بیاموزید. امیدوارم شما بتوانید توانمندی‌هایی که خدا در وجود تک تک شما گذاشته را نقد کنید. انسان از طلا ارزشمندتر است. پزشکان و سازندگان هواپیما انسان‌هایی هستند که ارزش بیشتری از طلا دارند، ولی باید زحمت کشید. در عین بازی‌گوشی باید تلاش کنید؛ البته وظیفه معلمان خیلی سنگین است تا مهارت و علم را در شما نهادینه کند. ما هم در دولت در این زمینه تلاش می‌کنیم.» 

اگرچه رئیس جمهور کشورمان به درستی بر اهمیت وجودی انسان تأکید کرده و گفته‌اند که ارزش انسان از طلا هم بیشتر است، اما نقد نگارنده بر بخش دوم سخنان ایشان وارد است؛ جایی که گفته‌اند: «پزشکان و سازندگان هواپیما انسان‌هایی هستند که ارزش بیشتری از طلا دارند.» سخنانی که رئیس جمهور محترم کشورمان در نخستین روز آغاز سال تحصیلی بیان کردند، به ناخودآگاه بیانگر دیدگاهی است که سالیانی دراز است بر این مرز و بوم سایه افکنده و شاید یکی از علل مشکلات دیرین ایران نیز در بی‌توجهی به همین نکته و همین دیدگاه، پنهان باشد و آن این است: «فرزندم اگر می‌خواهی فرد مفیدی برای جامعه باشی، بایستی یا دکتر و پزشک شوی و یا مهندس! 

یادم نمی‌رود در زمانی که دوران مدرسه را می‌گذراندیم و در بحبوحه‌ای که دانش‌آموزان در دبیرستانها بایستی دیگر مسیر زندگی و رشته تحصیلی خودشان را مشخص می‌کردند، مشاوران مدارس با آب و تاب از برتری و مزیت رشته‌های تجربی و ریاضی بر رشته‌های دیگری نظیر علوم انسانی و یا فنی و حرفه‌ای سخن می‌گفتند و به هر طریقی که شده، تلاش داشتند تا دانش آموزان با استعداد و به قول معروف، نخبه را راهی یکی از دو رشته ریاضی یا تجربی کنند تا شاید در آینده بتوانند برای آنکه از طلا هم مفیدتر باشند، به قول رئیس جمهور یا پزشک شوند و یا هواپیماساز! 

اگرچه به شخصه برای هر دو قشر پزشکان جامعه و مهندسان جامعه احترام خاصی قائل هستم و معتقدم اگر فداکاری پنهان پزشکان و پرستاران این مرزوبوم خصوصا در زمانهای بحرانی مانند دوران همه گیری کرونا نبود، ای بسا فجایع سنگینی در کشور رخ می‌داد و با آنکه معتقدم مهندسان جامعه، تلاشگرانی هستند که سبب شده‌اند تا زندگی امروز ما و فرزندان‌مان چنین متحول شود و اگر تلاشهای آن‌ها نبود، ای بسا همچنان بایستی به سبک اجدادمان زندگی و کار می‌کردیم، اما نبایستی از این مسأله غافل شد که علومی که با روح و روان انسان‌ها سر وکار دارند و دانشهایی که در این حوزه وجود دارند مانند علوم انسانی، هنر و…‌ای بسا عمیق‌تر و مهمتر از دانشهایی باشند که صرفا جسم انسان و راحتی جسمی انسان را مد نظر قرار می‌دهند. 

آیا پیشرفته‌ترین کشورهای جهان هواپیما ساز هستند؟ 

اما شاید بپرسید استدلال نگارنده در این خصوص چیست و چه توضیح و توجیهی برای این مدعا دارید؟ صرفا برای آنکه شعاری سخن نگفته باشم و استدلالی هم به منابع معتبر موجود کرده و نگاهی به آن‌ها انداخته باشیم، کافی است به «فهرست کشورهای توسعه یافته در جهان» نگاهی بیاندازیم تا مشخص شود چه میزان از این کشورهایی که در صدر این فهرست قرار دارند، هواپیماساز و خودروساز و… بوده‌اند و آیا در جهان امروز، صرفا پیشرفته بودن در زمینه‌هایی مانند هواپیما سازی، خودروسازی، دانش هسته‌ای و… سبب می‌شود یک کشور در فهرست «کشورهای توسعه یافته در جهان» قرار گیرد، یا آنکه عوامل دیگری نیز در این مسأله دخیل هستند؟ 

اگر در همین اینترنت که امروزه تقریبا در دسترس همه‌مان هست، به انگلیسی عبارت «List of developed countries in the world» یا همان «لیست کشورهای توسعه یافته در جهان» را سرچ کنید، با نتایج جالی روبرو می‌شوید؛ نتایجی که نشان می‌دهند کشورهایی نظیر آمریکا (با داشتن غولهای هواپیماسازی بزرگی نظیر شرکت بوئینگ و لاکهید مارتین) و یا فرانسه (با داشتن شرکت ایرباس) در صدر جدول نیستند. 

طبق آنچه در پایگاه «worldpopulationreview» که پایگاهی معتبر محسوب می‌شود، آمده، در جدول کشورهای پیشرفته در سال ۲۰۲۵، رتبه اول تا سوم به سه کشور ۱- ایسلند ۲- سوئیس ۳- نروژ رسیده است. همچنین بنا بر این آمار، کشورهای دانمارک، آلمان، سوئد، استرالیا، هلند، هنگ کنگ و بلژیک به ترتیب در رتبه‌های چهارم تا دهم قرار دارند. 

کشورهای توسعه یافته

جالب‌تر آنجاست که بدانیم که کشور ایسلند که طبق این آمار در رتبه اول کشورهای پیشرفته (Developed Countries ۲۰۲۵) قرار دارد، اصلا صنعت هواپیماسازی بومی ندارد! و سوئیس و نروژ هم که در رتبه‌های دوم و سوم قرار دارند، صنعت هوایی کوچکی دارند که اصلا قابل قیاس با غولهایی نظیر بوئینگ آمریکا و یا ایرباس فرانسه نیست. در سوئیس شرکت «پیلاتوس ایرکرفت» (Pilatus Aircraft) هست که شاید به گوش کمتر کسی از ما رسیده باشد و تولید کننده هواپیماهای سبک آموزشی است و نروژ نیز در گذشته شرکتهایی نظیر «Kjeller Flyfabrikk» را داشته که در حوزه تولید هواپیماهای نظامی تحت نظارت دولت فعالیت داشتند و در سال ۱۹۱۵ بنیان نهاده شده بودند و اکنون سالهاست که فعالیتش متوقف شده؛ هر چند در این کشور شرکتی تحت عنوان «Robot Aviation» فعالیت می‌کند که در زمینه تجهیز پهپادها فعالیت داشته و دفتر آن در اسلو نروژ قرار دارد. 

مشکل کار کجاست؟ 

با این استدلال این پرسش مطرح می‌شود که اگر شاخصه توسعه یافتگی یک کشور به داشتن کمپانی‌های بزرگ هواپیماسازی یا صنعت پیشرفته در زمینه هوافضا مربوط نمی‌شود، پس به چه چیزی مرتبط است؟ در همین پایگاه «worldpopulationreview» در توضیح واژه «کشور توسعه یافته» می‌نویسد: «اصطلاح کشور توسعه یافته اغلب برای توصیف یک کشور مستقل که دارای «اقتصادی بالغ» و «زیرساختهای پیشرفته فناوری» است، استفاده می‌شود. » این پایگاه سپس با اصلاح و تکمیل همین تعریف نیز می‌نویسد: «این توصیف نیز نمی‌تواند وسعت و عمق کامل این اصطلاح را منتقل کند. برنامه توسعه سازمان ملل متحد، توسعه انسانی در کشورهای جهان را اندازه گیری و ده‌ها داده در طیف وسیعی از بخش‌ها، از سرانه تولید ناخالص داخلی (GDP) گرفته تا نرخ سواد، امید به زندگی، ثبات سیاسی و دسترسی به برق را مورد بررسی قرار داده و سپس تمامی اینها را در یک امتیاز واحد یعنی «شاخص توسعه انسانی» (HDI) جمع آوری می‌کند. 

غفلت از علوم انسانی علت عقب ماندگی ایران در فهرست کشورهای توسعه یافته؟ 

اکنون با این توضیحات شاید مسأله اندکی روشن‌تر شده باشد که چرا می‌گوییم تکیه مکرر بر این اشتباه که بایستی دانش آموزان را حتما به سوی رشته‌های مهندسی و پزشکی سوق دهیم تا کشوری توسعه یافته داشته باشیم، مشخص می‌شود. پیشرفته بودن در حوزه‌های فناوری تنها یکی از عوامل توسعه یافتگی یک کشور محسوب می‌شود؛ اینکه کشوری بتواند در شاخص‌هایی نظیر «داشتن اقتصادی با ثبات و بالغ»، «ثبات سیاسی»، «تولید ناخالص داخلی» و… نیز که عمدتا به حوزه‌هایی در زمینه علوم انسانی مربوط می‌شود، حرفی برای گفتن داشته باشد نیز به همان اندازه پیشرفت در زمینه‌های فناوری مهم و‌ای بسا حتی از آن بخش‌ها مهمتر نیز باشد. 

فرار مغزها؛ نشانی از بی‌توجهی به حوزه‌های علوم انسانی

شاید یکی از پیامدهای ملموس پدیده بی‌توجهی به علوم انسانی در ایران، بروز بحران فرار مغزها باشد که سال‌ها ایران با آن درگیر بوده است. مسأله توجه صرف به تربیت پزشک و مهندس خصوصا بعد از انقلاب و داغ شدن و رقابتی شدن رشته‌های مهندسی و پزشکی در دانشگاه‌ها، بی‌آنکه توجهی داشته باشیم تا اقتصاد را سر و سامان دهیم و یا آنکه متخصصانی مجرب را تربیت کنیم که بتوانند به مقابله با بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نظیر تورم، بیکاری، خط فقر، کاهش اعتماد اجتماعی در جامعه، عدم ثبات مدیریتی، تنگ نظری‌ها در حوزه فرهنگی و. . بروند، سبب شده است تا همان پزشکان و مهندسانی نیز که با هزاران مشکل و سختی در دانشگاه‌های برتر ایران تحصیل می‌کنند، پس از اتمام تحصیل‌شان، با بلیتی یک طرفه ایران را به مقصد کشورهای توسعه یافته برای همیشه ترک کنند. 

1165

بی‌مهری به معلمان، نمود دیگری از بی‌توجهی به حوزه پرورش انسان

شاید یک نمونه دیگری از نگاه صفر و صدی در این باب، مسأله بی‌مهری به معلمان این مرز و بوم باشد که متأسفانه در نتیجه همچنین نگاهی حاصل شده است. وقتی رئیس جمهور و یا یک مقام عالی مدیریتی چنین نگاهی داشته باشد که کسی که پزشک است و یا هواپیما می‌سازد ارزشش از طلا بیشتر است، ناخودآگاه در دید وی، فردی که نه طبابت بلد است و نه ساخت هواپیما؛ بلکه تنها این دانش را دارد که با روح و روان دانش آموزان ارتباط برقرار کند، در جایگاه پایین‌تری قرار می‌گیرد و اگر قرار باشد تا بودجه، امکانات و… میان نیروهای دولتی تقسیم شود، سهمی ناچیزی به معلمان و افراد فرهنگی می‌رسد. 

1166

آری سخن در این باب بسیار است و از باب گفتار مولانا که می‌فرماید «گر بگویم شرح آن بی‌حد شود، مثنوی هفتاد من کاغد شود» از اطاله کلام در این خصوص دست می‌کشم و خود و تمامی خوانندگان گرامی این سطور را به تفکر در این زمینه واگذار می‌کنم. 

در پایان خطاب به رئیس جمهور محترم که می‌دانم قصدشان برای این مملکت خیر است می‌گویم: اگر هواپیماسازی ارزشی برابر با نقره و یا طلا داشته باشد؛ انسان‌سازی از طلا هم والاتر است.

تبلیغات
نویسنده : محمد حسن خلیلی
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات