ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۷۹۲۵

نگاهی به سریال سووشون/ تبدیل فرصت طلایی به فاجعه

نگاهی به سریال سووشون/ تبدیل فرصت طلایی به فاجعه

زمانی که نام سریال سووشون به میان می‌آمد، مخاطب انتظار مجموعه‌ای جذاب و خیره کننده را داشت. در حالی که این سریال تبدیل به اثری شکست خورده در اقتباس و روایت شده است.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- قسمت یازدهم سریال سووشون به کارگردانی نرگس آبیار روز جمعه 4 مهر منتشر شد، اثری که کمتر کسی فکر می‌کرد بر اساس آمار غیررسمی فقط 7 درصد تماشاگر داشته باشد.

به گزارش فرارو، رمان سووشون به ذات خود دارای فرم و محتوای بدیعی است که سبب ماندگاری کتاب در ادبیات فارسی شده، فرم روایی که از جزئیات فراوان، توصیفات شاعرانه در قالب رئالیسم اجتماعی شکل می‌گیرد. سوال اصلی این است که آیا یک اقتباس باید راوی جهان اثر باشد یا خود جهانی نو بسازد؟ سوالی که به نظر می‌رسد نرگس آبیار فراموش کرده از خود بپرسد.

اهمیت سووشون در ادبیات معاصر ایران کتمان‌ناپذیر است، رمانی درخشان به قلم یکی از بزرگ‌ترین زنان داستان‌نویس ایران که بسیاری از مردان به خصوص همسرش جلال آل احمد او را تحسین می‌کنند. در مسیر اقتباس چند نکته اساسی وجود دارد، مثلا خوانش و شناخت منبع، تشخیص درون مایه داستان، آشنایی با زمان و مکان و مناسبات سیاسی و در ادامه چگونگی تبدیل کردن گفت‌و گوهای رمان و قدرت تبدیل کردن آن به دیالوگ. موضوعاتی که سریال سووشون در پرداخت به آنها ضعیف و در مواقعی نیز بد عمل کرده‌است.

شکستی بزرگ برای نرگس آبیار

سریال سووشون

ارزش یک اثر اقتباسی به این که سناریست و کارگردان بداند کجا به متن وفادار مانده و چه زمانی از متن کتاب چشم‌پوشی کنند. ضعف عمده آنجایی که در اقتباس باید از سطح فراتر رفت و با زبان سینما به داستان نگاه کرد. با این حال کارگردانی در سووشون بیش از آنکه نشانی از انسجام و برنامه‌ریزی باشد، یادآور الگوهای آماتور است. گویی نرگس آبیار و تیمش همه چیز را از تمام زوایا فیلمبرداری کردند تا در تدوین راهی برای انسجام پیدا کنند، فاجعه‌ای که بعد از تدوین نیز ادامه پیدا کرده است.

همچنین ریتم اپیزودها به جای تکیه بر تنش‌های دراماتیک داستان، بر اساس طول بیان دیالوگ‌ها شکل گرفته و همین سبب کش آمدن قصه شده است. چرا که فرم روایت سازندگان سریال فرسنگ‌ها از نوع خوانش رمان عقب‌تر است.

داستان با مونولوگ‌های کتاب هم‌خوانی ندارد و آنچه مهم لحن اجرایی زری در سریال «سووشون» بیشتر از آنکه مبتنی بر رئالیسم و واقع‌گرایی باشد، تکیه روی لحن شاعرانه دارد که هرچه جلوتر می‌رود از واقعیت کتاب فاصله می‌گیرد.

نرگس آبیار تلاش کرده تا همان جهانی از رمان را ترسیم کند که «ترنس مالیک» در آثارش بهره برده بود، دنیایی که در آن فرم و محتوا آنقدر با هم عجین شده که به راحتی مخاطب را با خود همراه می‌کند.

با این حال سریال سووشون تنها فرم را از کتاب قرض گرفته و از محتوا غافل مانده، همان چیزی که بیننده در سریال اقتباس شده «صد سال تنهایی» دیده بود.

رمان سیمین دانشور پر از جزئیات، رفتارها و ریزه‌کاری‌هایی است که زری در میان خیال و واقعیت داستانی برآمده از شرایط اجتماعی را روایت می‌کند. با این حال سووشون در حالی که فرم دارد به جزئیات دقت نکرده و همه چیز را از دست داده، سریال گاه از زری و دنیای او آنچنان دور است که واقعیت برای مخاطب غیرقابل باور و زمانی آنقدر نزدیک که همه چیز حس مصنوعی بودن بازی‌ها و صورت بازیگر را می‌دهد. فاجعه زمانی رقم می‌خورد که این شکل روایت باعث ایجاد حس تدافعی نسبت به زری و جهان قصه می‌شود.

همه اینها به خوبی نشان می‌دهد که  نرگس آبیار و تیمش درک درستی  از سووشون و دنیای سیمین دانشور نداشته و کاراکترها آنچنان برای بیننده غریبه و بیگانه که حتی طراحی صحنه تبدیل به نخی پاره شده که قصه را نجات نمی‌دهد. در واقع این سریال تنها فرصتی برای نرگس آبیار و تیمش بوده تا صحنه‌هایی مانند رقص سودابه هندی را نشان دهند که سایر کارگردانان سال‌ها تلاش کرده بودند در آثار خود نشان دهند و به در بسته توقیف و سانسور خورده بودند.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات