مورگان اورتگاس، دیپلمات ارشد و چهرهای شناختهشده در دولت ترامپ، با ارتقاء به درجه «ناخدای دوم» در ذخیره نیروی دریایی آمریکا، بار دیگر توجه رسانهها را به خود جلب کرد. او با انتشار تصویری از مراسم سوگند رسمیاش در کنار دختر خردسالش، این لحظه را شگفتانگیز توصیف کرد.
بازگشت ترامپ به کاخ سفید ضربهای جدی به اتحاد فراآتلانتیک وارد کرده و اعتماد اروپا به آمریکا را در زمینه امنیت، حمایت از اوکراین و نظم جهانی متزلزل ساخته است. همزمان، چرخش ترامپ بهسوی روسیه و کاهش تمرکز اروپا بر خاورمیانه، نظم سنتی غرب را با بحران روبهرو کرده است. اروپا ناگزیر است در یک نظم جهانی چندقطبی، رویکردی مستقلتر و واقعگرایانهتر اتخاذ کند.
دونالد ترامپ با اعلام سفر احتمالی به خاورمیانه، در بحبوحه تشدید تنشهای منطقهای و جنگ اقتصادی جهانی، با چالشهای جدی روبهروست. اختلافات عربی-اسرائیلی، رویکرد فشار حداکثری آمریکا بر ایران همزمان با سیاست تنشزدایی برخی کشورهای خلیج فارس با تهران، تهدید گروههای تروریستی و رقابت ژئوپلیتیک میان آمریکا، روسیه و چین، همه سبب شده است تا چشماندازهای جهانی مبهم بهنظر برسند. در این شرایط، موفقیت دیپلماتیک ترامپ نیازمند راهبردی روشن است؛ اما اقدامات غیرقابلپیشبینی او، تحقق دستاوردهای ملموس وی را…
اما بزرگترین پرسش امروز خاورمیانه، درباره نقش آینده آمریکاست. نگاهها به سوی دونالد ترامپ دوخته شده؛ همه خواهان حمایت آمریکا هستند و همه از این واهمه دارند که اگر رئیسجمهور آمریکا جانب رقیبشان را بگیرد، چه بر سرشان خواهد آمد.
دولت نتانیاهو با افزایش بودجه دفاعی و تشدید حملات نظامی، هدف جلب حمایت سیاسی داخلی و جلوگیری از پاسخگویی قانونی را دنبال کرده است. در این میان، اقدامات ترامپ در حمایت از سیاستهای نظامی اسرائیل، تعهد واشنگتن به کاهش تنشهای منطقهای را زیر سؤال برده و آمریکا را به سوی درگیریهای گستردهتر سوق داده است. در حالی که باید منافع ملی آمریکا اولویت داشته باشد، این رویکرد منابع و اهداف بلندمدت کشور را با خطر مواجه میکند.
ترامپ در پی بازآفرینی اقتصاد آمریکا به سبک دولتهای نفتخیز خلیج فارس است؛ دولتی که بر توسعه انرژی، پروژههای بزرگ و سرمایهگذاریهای جسورانه تکیه دارد. اتحاد او با عربستان سعودی، از گلف و هتلداری تا پروژههای فناورانه و سرمایهگذاریهای کلان، نشاندهنده مدل تکنوکاپیتالیسم اقتدارگرایی است که ارزشهای دموکراتیک را به حاشیه میراند. در این رویکرد، اگر چه وعدههای اغراقآمیز و رفتارهای بیثبات ممکن است سودآور به نظر برسند، اما میتوانند اعتماد سرمایهگذاران و زنجیرههای تأمین را به خطر اندازند.
سالی که با حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق آغاز شد، در حالی به آخر میرسد که احتمال وقوع بحران جدیدی در دریای سرخ و ادامهدار شدن تنش در یمن بسیار نزدیک است.
بعید میدانم پای ایران به این ماجرا کشیده شود. اگر برخی اینطور تصور میکنند که انصارالله نیروی نیابتی ایران است، یک تلقی نادرست است. انصارالله با حمایتی که از مردم غزه انجام میدهد همیشه به طور شفاف اعلام کرده هدفش از این اقدام به هم زدن امنیت خطوط دریایی نیست یعنی مسئولانه این موضوع را قبول دارد که خطوط باید امن باشد. تنها هدف انصارالله این بود که اسرائیل را زیر فشار بگذارد که غذا و دارو را از مردم غزه محروم نکند. اتفاقا این به عهده جامعه جهانی بود که در این رابطه اقدامی انجام دهد تا…
جنگ غزه و پیامدهای آن نظم منطقهای را تحت تأثیر قرار داده، اما تغییرات بنیادینی ایجاد نکرده است. اسرائیل در تلاش برای تثبیت برتری نظامی، با محدودیتهایی روبهرو است، ایران باوجود فشارها همچنان نفوذ دارد و ترکیه بهتدریج موقعیت خود را تقویت میکند. بازگشت ترامپ، حمایت آمریکا از اسرائیل را تشدید کرده، اما سیاست کلی واشنگتن دگرگون نشده است. در نهایت، روندهای کنونی به جای شروع نظمی کاملا جدید، بیشتر استمرار رقابتهای گذشته میباشد.