واقعیت این است که سینمای کارگری ازآندست مفاهیم مناقشهبرانگیزی است که بهصراحت نمیتوان درباره آن حرف زد. بهاینمعنا که چیزی بهاسم «ژانر کارگری» نداریم و نمیتوانیم داشته باشیم، ازاینحیث که اساسا ژانر یک فرم و ساختار اجرایی است، نه مضمونی و محتوایی، اما سینمای کارگری بهاینمعنا که محور و شخصیت اصلی و قهرمانش یک کارگر یا زندگی یک کارگر است، میتواند هویت معنادار داشته باشد.