ترنج

در مورد

ازدواج دوم

در فرارو بیشتر بخوانید

۲۹ مطلب

  • «به موجب لایحه حمایت از خانواده که امروز به تصویب مجلس رسید، هیچ مردی نمی‌تواند با داشتن زن، همسر دوم اختیار کند و زن دوم در صورت اطلاع از ازدواج قبلی شوهرش، زندانی خواهد شد.»

  • ​معشوقه در جریان ازدواج این مرد بوده اما همچنان بر این وصلت اصرار ورزیده و هزینه آنرا نیز پرداخت کرده بوده است.

  • با آن که همسر ایوب اولین فرزندش را باردار بود، ولی او بیشتر اوقاتش را با من می‌گذراند. در عین حال این روز‌های خوب خیلی زود به هم ریخت به طوری که ایوب با پسرم بدرفتاری می‌کرد و او را کتک می‌زد. آرام آرام مرا نیز به فراموشی سپرد به گونه‌ای که مدت‌های زیادی غیب می‌شد و من هیچ خبری از او نداشتم. گاهی در هر ماه دو یا سه روز بیشتر او را نمی‌دیدم.

  • کسب اجازه از پدر یا جد پدری برای ازدواج دختر فقط در صورتی مورد نیاز است که دختر دوشیزه یا باکره باشد. به همین دلیل در صورتی که دختری قبلا یک مرتبه ازدواج کرده باشد، دیگر به لحاظ قانونی نیازمند کسب اجازه و یا رضایت پدر یا جد پدری نیست.

  • همسرم نه تنها مردی هوس باز بود و با زنان دیگری ارتباط داشت بلکه نمی‌توانست پاسخ گوی عواطف و احساسات جوانی من باشد. به همین دلیل حدود یک هفته قبل از خانه او فرار کردم و به منزل پدرم رفتم.

  • متوجه شدم در منطقه پایین شهر وارد منزل فردی غریبه شد و چند دقیقه بعد در حالی از آن خانه خارج شد و پشت فرمان پرایدش نشست که دختری کم سن و سال او را همراهی می‌کرد. آن‌ها به منطقه ییلاقی طرقبه رفتند و داخل رستوران شدند

  • من دل باخته فتاح بودم و با هر شرایطی حاضر بودم بااو ازدواج کنم. بالاخره چند ماه دیگر هم تحمل کردم تا این که پسر دومم نیز به دنیا آمد. من هم نوزاد یک روزه را به محمود سپردم واز بیمارستان به خانه پدرم رفتم.

  • همسرم که چاره‌ای نداشت به همراه فرزندانم از خانه بیرون رفت و من با آن زن غریبه خلوت کردم، ولی هنوز نیم ساعت از این ماجرا نگذشته بود که نیرو‌های انتظامی به منزلم آمدند و ما را دستگیر کردند. آن جا بود که متوجه شدم همسرم این موضوع را به پلیس گزارش داده است.

  • فهمیدم رشید قبل از ازدواج با من زن مطلقه‌ای را به عقد موقت خودش درآورده بود و حالا که آن زن فرزندی به دنیا آورده به خاطر گرفتن شناسنامه برای نوزاد با یکدیگر به اختلاف خورده اند! آن زن می‌گفت: در دوران مجردی با رشید دوست بودم، اما تقدیر به گونه‌ای رقم خورد که من با کس دیگری ازدواج کردم، ولی این ازدواج پایدار نبود و من بعد از طلاق دوباره سراغ رشید رفتم و به عقد موقت او درآمدم

  • سارا را که شوهر دادند، من دچار ناراحتی روحی شدم. مادرم برای این که از غصه‌هایم کم شود، مرا ناچار کرد که تو را بگیرم. تو را گرفتم و با تو ازدواج کردم. درحالی که هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم. حالا که سارا از شوهرش جدا شده است و می‌خواهد زن من بشود، من باید با او ازدواج کنم. من دلم می‌خواهد در خانه‌ای باشم که او باشد.