زنان در دنیای سیاست ایران به حاشیه رانده شدهاند و اتهام ناتوانی یا نداشتن تجربه کافی در حقیقت از بستن راههای رشد و تعالی به روی زنان توسط مردان حاضر در قدرت نشئت گرفته است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۱۵ مطلب
زنان در دنیای سیاست ایران به حاشیه رانده شدهاند و اتهام ناتوانی یا نداشتن تجربه کافی در حقیقت از بستن راههای رشد و تعالی به روی زنان توسط مردان حاضر در قدرت نشئت گرفته است.
درست است که حضور در قدرت اسباب حفاظت از اصلاحات است، اما مشخص نیست حضور در قدرت در شرایطی که جامعه اقبالی به اصلاحطلبان نشان ندهد، با چه سازوکاری میسر میشود؟
علیرضا بهشتی گفت: یکی از دورههای پرافتخار ما دوران سیاست موازنه منفی مرحوم دکتر مصدق است؛ یعنی به جای اینکه گروهی به روسیه یا گروهی به بریتانیا نزدیک باشند و بعد کشمکش میان آنها را شاهد باشیم، سیاست موازنه منفی مدنظر قرار گرفته شد که دارای سابقه بود.
فردید بسیار با عظمت بود و میخواست -خیلی بیدلیل- خودش یا ایدههایش را از اهمیت فوقالعادهای برخوردار کند. او به نام فلسفه چیزهای نامربوطی میگفت که فلسفه نبودند. فحاشی و گستاخی، توهین به همه، لبخندزدن به افراد در [قدرت]و افترا به افراد شایسته و شریف در فردید وجود داشت.
علی سرزعیم گفت: اگر نوعی طمأنینه در حکومت و نیروهای سیاسی ما بود، ما شاید با آقای ناطق میتوانستیم آرامتر و کمهزینهتر، اما محکمتر پیش برویم. نهادهای مدنی در این صورت عمیقتر میشدند و حکومت نیز زمان بیشتری پیدا میکرد تا خود را بهروزتر کند. بالاخره در آن تنشها همه آسیب دیدند.
افراد و جناحهای سیاسی از کاربرد «تهدید به افشاگری» که سابقه چندانی در ایران پساانقلابی ندارد انگیزههای متفاوتی دارند. جناحها یا افرادی که در حال تصاحب پست جدید هستند با اینکار رقبای خود را از اقدام برای کارشکنی باز میدارند.
هادی خامنه ای گفت: حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) یکی از افتخاراتی که در خطبههایش مطرح کرده، این است که وضع مردم را بهبود بخشید. کسانی که خواستار حکومت اسلامی هستند، باید بدانند که اسلامی کردن یعنی همین. انسانهای خردمند جامعه درجهبندی مسائل را تشخیص میدهند که در مسائل فرهنگی آیا مقدار موی یک دختر خانم مهمتر است یا تا کمر دولا شدن او در سطل زباله.
فرخ نگهدار گفت: دو گرایش، طیف اصلاحطلبان را تشکیل میدهند؛ از نگاهی که آقای خاتمی دارد تا نگاهی که جریانهای رادیکالتر درون اصلاحطلبان مثل آقای تاجزاده و همفکرانش دارند. اینها به نظر من یک طیف هستند و تنها در تاکتیکها و تحلیلها با هم تفاوت دارند.
سعید لیلاز گفت: مارکس میگوید رژیم بناپارتیستی وقتی پدید میآید که سرمایهداری به بنبست رسیده، اما درعینحال به قول تروتسکی، دموکراسی هم زورش نمیرسد که راه را باز کند. در این حال بر اثر کشمکش طبقاتی کشور به بنبست میرسد، بناپارتی بالای سر کشمکش طبقاتی قرار میگیرد و کشور را از فاز تاریخی به فاز دیگر میبرد و خودش پی کار خود میرود.
کمال اطهاری گفت: ۱۰، ۱۵ سال است که میگویند میخواهیم دولتِ رفاهِ فراگیر تشکیل دهیم یا دولتِ رفاهِ توسعهبخش، یعنی الان دارند رفاه و توسعه را کامل و فراگیر میکنند؛ برای مسکن، حملونقل، شکستن تلههای فضایی فقر و عقبماندگی در مناطق محروم و غیره. باید هر کدام از این مسائل را مشخص کنیم؛ اینکه، چون استثمار بد است پس از اول باید بازار را نابود کنیم؛ یا در مقابل، بازار را آزاد بگذاریم و .. باید این بحثهای سَبُک را کنار بگذاریم.