این مقام انتظامی در ادامه اظهار کرد: سرانجام با تلاش مستمر پلیس و تحقیقات و بررسی های صورت گرفته درکمتر از ۴۸ ساعت، محل اسارت این گروگان شناسایی و جوان ربوده شده آزاد و عاملان اصلی این گروگانگیری طی یک عملیات غافلگیرانه، قبل از هرگونه اقدامی دستگیر شدند.
مأموران در بررسی دوربینهای مداربسته در نزدیکی مدرسه دریافتند ۳ پسر جوان با فریبکاری و اعتمادسازی دختر نوجوان او را سوار بر خودرو کرده و پا به فرار گذاشتهاند.
خواهر حامد به عنوان شاهد ماجرا گفت: وقتی سر و صدای برادرم را شنیدم خودم را سراسیمه به کوچه رساندم. این ۳ مرد قصد داشتند با زور برادرم را سوار خودرویی کنند و حتی چند دقیقهای هم او را در خودرو پژو ۲۰۶ حبس کردند که من مانع حرکت آنها شدم. وقتی جمعیت جمع شد آنها خودشان را مأمور معرفی کردند و گفتند که برادر من دزد است. اما بعد از اینکه مأموران گشت از راه رسیدند و دروغ این مردان آدم ربا در برابر چشم عابران فاش شد، مرد جوانی جلو آمد و به من گفت که هر چه را دیده شهادت میدهد.
پلیس که با پرونده پیچیده و حساسی روبهرو شده بود، بعد از تجسسهای تخصصی فاش کرد ربایندگان طعمه خود را به شهریار منتقل کردهاند و بالاخره پس از سه ماه با تلاش مشترک پلیس گلستان و کارآگاهان شهریار، گروگان به سلامت از چنگال آدمربایان نجات یافت.
کارآگاهان با شناسایی حمید ۳۵ ساله به عنوان شخصی که از داریوش درخواست ۵۰۰ میلیون تومان به عنوان غرامت را داشته، تحقیقات از وی را در دستور کار قرار دادند و در مراجعه به محل سکونت حمید اطلاع پیدا کردند که همزمان با تاریخ آغاز ماجرای ربوده شدن داریوش، حمید مراجعتی به خانه خود نداشته است.
عادل غلامی پدر نوزاد خرمشهری گفت: ساعت ۵ جلوی در خانه ایستاده بودم که زن ناشناس وارد خانهمان شد و ادعا کرد پسرم مهدی فرزند او است و میگفت که من فرزندش را ربودهام و در حالی که قصد داشت پسرم را با خودش ببرد، همسرم و بستگانمان که در خانه بودند به کمکم آمدند و مانع ربودن فرزندم شدند که زن جوان فرزندم را رها کرد.
شاکی توضیح داد: برای خرید از خانه خارج شده بودم که در خیابان یکی از اقوام دورمان به نام صابر را دیدم. او سوار بر ماشینش بود و با این بهانه که میخواهد مرا برساند، خواست سوار ماشین شوم. اما به محض سوار شدن، چاقویی روی پهلویم قرار داد و تهدید کرد که اگر حرفی بزنم جانم را میگیرد.
بررسیها برای پیدا کردن ردی از ناصر آغاز و مشخص شد افراد ناشناسی با خانواده ناصر در افغانستان تماس گرفته و اعلام کردهاند اگر مبلغ ۳۰ میلیون تومان به حساب آنها واریز نشود، جان ناصر به خطر میافتد که خانواده ناصر هم چنین پولی را واریز کردهاند.
یک هفتهای از قتل هولناک صحابه ۳ ساله میگذشت که گره معمای قتل او با دستگیری آدم ربایان و عاملان قتل باز شد. تحقیقات نشان میداد که زن جوان به نام افسانه به همراه دو دخترش و پسر دوستش به نام محسن نقشه کودک ربایی را کشیده بود.
یکی از قربانیان این راننده پلید به کارآگاهان گفت که از شهریار به محدوده ملارد سوار خودرو شدم، چند دقیقه بعد راننده از جیبش چاقو درآورد و در خیابان خلوت به من تعرض کرد و با سرقت گوشی و کیف پولم مرا با تهدید از اینکه اگر بروم شکایت کنم مرا خواهد کشت، رهایم کرد.