شاکی گفت: سوار بر موتورسیکلت راهی محل قرار شدم. به محض رسیدن، پرهام از خودروی پژواش پیاده شده و شروع به عربده کشی کرده و چاقویی را روی پهلویم قرار داد و میخواست با زور مرا سوار خودرواش کند. وقتی شروع به داد و فریاد کردم با سر و صدایم کم کم رهگذران و اهالی جمع شدند و پرهام که موفق به ربودن من نشده بود، مرا رها کرد و متواری شد.