ترنج

در مورد

اخبار حوادث

در فرارو بیشتر بخوانید

۹۵ مطلب

  • امروزه سوء‌استفاده کلاهبرداران و سودجویان از فضای سایبری برای دستیابی به اهداف ناصحیح و پلیدشان افزایش یافته و با بهره‌گیری از ناآگاهی و سادگی افراد در این فضا مرتکب جرائمی می‌شوند. این مجرمان اکثرا با انگیزه کسب منافع مالی، تهدید و اخاذی، تسویه‌حساب شخصی، انتقام‌جویی یا تفریح و سرگرمی در این فضا وارد می‌شوند.

  • ...وقتی به آن‌ها رسیدم، شمشیرم را که دیدن شروع کردند به مسرخ کردن و متصور می‌کردن که من بلوف می‌زنم و قصد درگیری ندارم، اما من که بسیار عصبانی شده بود، با آن‌ها درگیر شدم و با شمشیرم به هر دونفرشان چندین ضربه زدم....

  • همسرم خانه‌دار بود و مدتی قبل با مرگ پدرش ارثیه‌ای به او رسید. با تلاش خودم، این ارثیه را تبدیل به خانه‌ای کردیم که در آن ساکن بودیم. ارثیه پدری همسرم خیلی کمتر از پول خانه‌ای بود که در آن ساکن بودیم به همین دلیل از همسرم خواستم دو دانگ از خانه را به‌نام من بزند. اما همسرم راضی نمی‌شد. روز حادثه هم سر همین مسأله باهم دعوایمان شد. از باک ماشینم مقداری بنزین کشیدم و روی خودم ریختم و به او گفتم خودم را آتش می‌زنم. اما او که باور نکرده بود من بنزین روی خودم ریختم، کبریت را روشن کرد و باعث آتش‌سوزی …

  • در پی مزاحمت و قمه‌کشی فردی شرور برای احدی از بانوان و انتشار فیلم در فضای مجازی در همان ساعات اولیه تحقیقات پلیس امنیت شروع و نامبرده شناسایی و با تلاش عوامل پلیس اطلاعات و امنیت این فرماندهی ظرف کمتر از ۲۴ ساعت متهم در مخفیگاه خود دستگیر شد.

  • من فقط می‌خواستم هر طوری شده، دعوا تمام شود. حتی فرار کردم و رفتم. افرادی هم آمدند تا جلوی هوشنگ را بگیرند. او هرچه ناسزا گفت من جواب ندادم تا اینکه از دست مردم فرار و به سمتم حمله کرد تا من را بزند. من مجبور شدم قمه بکشم؛ اما باز هم ضربه‌ای نزدم. فقط برای اینکه او را بترسانم قمه کشیدم. خواست به من ضربه بزند که قمه به خودش برخورد کرد. وقتی زخمی شد، همه برای کمک به او رفتند و او را به بیمارستان رساندند که متأسفانه فوت شد. من به خانواده‌اش تسلیت می‌گویم؛ اما قتل کار من نبود.

  • من سال‌ها قبل از شوهرم جدا شدم و با دختر ۹‌ساله‌ام در کنار مادرم زندگی می‌کردم. مدتی قبل مادرم را از دست دادم. هر پنجشنبه سر مزار مادرم می‌رفتم و درد‌ها و رنج‌هایم را با او در میان می‌گذاشتم. روز حادثه نیز حالم خیلی بد بود و گریه می‌کردم. مرد جوان سمتم آمد. او یک آبمیوه داد و گفت او هم مادرش را از دست داده و حالش خوب نیست. یک‌دفعه من بی‌حال شدم و مرد جوان مرا مورد آزار‌و‌اذیت قرار داد.

  • متهم ابتدا قصد گمراه‌کردن پلیس را داشت، اما درنهایت در مواجهه با ادله جمع‌آوری‌شده به جرم خود اعتراف کرد و گفت: با جعل هویت یک صراف آنلاین و با تبلیغات گسترده، اقدام به کلاهبرداری از کاربران فضای مجازی می‌کردم.

  • وقتی با امیرحسین آشنا و از وضعیت مالی‌اش باخبر شدم، تصمیم گرفتم از او نیز سرقت کنم. وقتی او پیشنهاد خواستگاری به من داد، برای جلب اعتمادش به دروغ گفتم در برجی در فرمانیه زندگی می‌کنیم. بعد هم به‌همراه چند نفر از دوستانم که با آن‌ها در کار‌های خلاف آشنا شده بودم، واحدی را در یکی از برج‌ها ۴۸ ساعت اجاره کردم تا مراسم خواستگاری در آنجا برگزار شود

  • من و دوستانم مشغول بازی فوتبال در خیابان بودیم که سه پسرعمو که از قبل آن‌ها را می‌شناختم، سراغم آمدند. یکی از آن‌ها من را بغل کرد و به‌سرعت به زیرزمین خانه‌ای متروک برد. آنجا سه پسر‌عمو با تهدید چاقو من را آزار دادند و تهدیدم کردند، اگر در‌این‌باره با کسی حرف بزنم، من را می‌کشند.

  • من سال‌ها قبل با زنی به نام مریم ازدواج کردم. خانواده مریم او را طرد کرده بودند و مریم تنها زندگی می‌کرد من عاشق او شدم و تصمیم گرفتم مریم را عقد کنم، اما چند ماه بعد از ازدواج‌مان فهمیدم او با فردی رابطه دارد. چندبار به او تذکر دادم، ولی فایده‌ای نداشت. آخرین‌بار او را به بهانه تفریح سوار ماشین کردم و به جاده قم بردم. در میان راه از او خواستم تا حقیقت را بگوید، اما وقتی سکوت کرد، با چند ضربه چاقو به گردنش او را کشتم