ترنج

در مورد

رابطه نامشروع

در فرارو بیشتر بخوانید

۸۷ مطلب

  • با آغاز رسیدگی به پرونده، کارآگاهان پایگاه هفتم پلیس آگاهی در همان تحقیقات اولیه اطلاعات پیدا کردند که سعید (فقدانی) پس از متارکه از همسر سابقش، حدود ۵ سال پیش مجددا با همسر کنونی خود به نام سمیرا (۳۲ساله) ازدواج کرده است. در ادامه، تحقیقات از سمیرا در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت، اما او در خصوص غیبت همسرش اظهار بی اطلاعی کرد و مدعی شد که هیچ اطلاعی از علت غیبت وی ندارد.

  • سعید در نخستین محاکمه گفت: من و همسرم زندگی خوبی داشتیم و صاحب دو فرزند بودیم. اما مدتی بود که به رابطه همسرم با برادر کوچکم سوءظن داشتم. برادرم آریا رفتار‌های عجیبی داشت و با زنان زیادی در ارتباط بود. او مرد شوخی بود. گاهی برای همسرم پیامک ارسال می‌کرد و بار‌ها مقابل من با همسرم شوخی کرده بود

  • در بازجویی‌های به‌عمل‌آمده از سوی قضات مشخص شد نریمان و شیما از سال‌ها قبل با هم ارتباط داشتند و عشقی نافرجام میان آنها وجود داشته ‌است اما بعد از اینکه آرش از شیما خواستگاری کرد، او به دلیل اینکه آینده‌ای را با نریمان برای خودش متصور نبود، به آرش پاسخ مثبت داد و با او ازدواج کرد.

  • سال ۹۲ دو زن سراسیمه مردی نیمه جان را به بیمارستان رساندند و مدعی شدند وی دچار مسمومیت غذایی شده است. لحظاتی بعد مرد جوان جان باخت. به دستور بازپرس کشیک دادسرا جسد به پزشکی قانونی منتقل شد. واحد سم شناسی پزشکی قانونی اعلام کرد مرد جوان با خوردن قرص برنج جان باخته است و در حالی که همسرش مدعی شده بود او خودکشی کرده است، اما کارآگاهان پی بردند این مرد به قتل رسیده همسر این مرد هم بسرعت به همراه تنها دخترش به کانادا گریخت.

  • براساس اوراق این پرونده، مهر پارسال زن جوانی هراسان به اداره پلیس مراجعه کرد واز مردی که راننده اینترنتی بود به اتهام تعرض شکایت کرد. این زن جوان گفت: من برای معالجه به تهران آمده بودم، وقتی از بیمارستان مرخص شدم می‌خواستم به فرودگاه بروم و به خانه‌ام برگردم که درخواست تاکسی کردم.

  • «خلاصه دخترم به خاطر خودسری‌هایش و سیر در فضا‌های مجازی و شبکه‌های هولناک گروه‌های دوست یابی وارد پارتی‌ها و دورهمی‌های شبانه شد و من زمانی به خود آمدم که «خورشید» را به اتهام ارتباط نامشروع پشت میله‌های زندان دیدم او بعد از آزادی از زندان دیگر در منجلاب فساد و اعتیاد افتاد به طوری که دیگر خیلی کم او را در خانه می‌دیدم...»

  • گاهی وقتی به خانه می‌رفتم هم تماس می‌گرفت و تلفنی حرف می‌زد. تکرار این اتفاق اعتراض‌های همسر و دخترانم را در پی داشت. تا حدی که شوهرم به تلفن‌های هر شب این مرد حساس شد و گفت دیگر لازم نیست در آنجا کار کنی. اما نمی‌توانستم براحتی از خیر حقوق و مزایای این کار بگذرم. اما سعی کردم کمی از او فاصله بگیرم. کم کم حرف‌های ناصر از درددل به‌جملات عاشقانه رسید و سرانجام از من خواستگاری کرد.

  • این زن که رقیه نام دارد و در یک آتلیه فعالیت می کند وظیفه اجرای این نقشه را بر عهده گرفت. وی که یک زن متاهل است و قصد جدایی از همسرش را دارد با مهارتی که در فیلمبرداری داشت، اعضای شورا را به خانه ای که از قبل تهیه شده بود کشاند و با شش دوربین که در زاویه های گوناگون جاساز شده بود از فساد خود با اعضای شورای شهر فیلمبرداری کرد.

  • وی در این مصاحبه گفت: در خلال مذاکرات ایمیل‌هایی به دست من و دخترم می‌رسید که در آن اشاره شده بود در زمانی‌که من در حال مذاکره هستم، همسرم در اروپا یک رابطه نامشروع دارد.