با اعترافات مرد جوان باتوجه به اینکه جنایت در مازندران رخ داده بود، به دستور بازپرس جنایی پرونده با قرار عدم صلاحیت برای کشف جسد، رسیدگی قضایی و تحقیقات بیشتر به دادسرای محل قتل فرستاده شد.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۸۴۰ مطلب
با اعترافات مرد جوان باتوجه به اینکه جنایت در مازندران رخ داده بود، به دستور بازپرس جنایی پرونده با قرار عدم صلاحیت برای کشف جسد، رسیدگی قضایی و تحقیقات بیشتر به دادسرای محل قتل فرستاده شد.
مرد جوان گفت: من و زنم از مدتها قبل باهم اختلاف داشتیم و بارها با هم درگیر شده بودیم. این اختلافات طوری بود که نقشه قتل او را کشیدم و دنبال فرصتی بودم تا باران را بکشم. بالاخره هم او را خفه کردم و بعد هم فراری شدم.
متهم گفت: روز حادثه وقتی سراغ آرش رفتیم، با او بر سر یک کبوتر دعوایمان شد. کمی مشاجره کردیم و در نهایت دعوا بالا گرفت. آرش روی ما چاقو کشید و ضربهای پرت کرد. من هم عصبانی شده بودم و با چاقو ضربهای زدم که به گردن پسرعمویم برخورد کرد.
یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: روز حادثه، متهم با مقتول بر سر یک جفت کفش کتانی دعوایش شد؛ یک دفعه شاهرخ با چاقویی که به همراه داشت، ضربهای به قفسه سینه متهم زد و متواری شد.
رئیس پلیس آگاهی استان کردستان گفت: در تحقیقات به عمل آمده متهم علت و انگیزه قتل همسر و خواهر همسر را اختلافات خانوادگی اعلام کرد.
در سال ۲۰۱۹ مایکل گاریگولو ۴۵ ساله، به خاطر دو اتهام قتل و اتهام تلاش برای قتل، مجرم شناخته شد. او تا کنون خود را بیگناه دانسته و در جلسه روز جمعه دادگاه هم اصرار داشت که بیگناه است.
معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان خوزستان با بیان اینکه در بازرسی از خودروی متهم یک قبضه کلاشینکف به همراه ۱۳ عدد فشنگ مربوطه کشف شد، بیان داشت: پرونده همچنان در دست بررسی است.
یکی از دختران قربانی گفت: با گذشتن نزدیک به پنج سال از کشتهشدن مادرمان هنوز نمیدانیم چه کسی دست به این قتل زده و ما امیدی به شناسایی قاتل نداریم. بههمینخاطر تقاضا داریم تا دیه مادرمان از بیتالمال به ما پرداخت شود.
در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و با توجه به گذشت شاکی خصوصی، احسان را به سه سال زندان محکوم کردند. قضات دادگاه برای دو عضو فراری این شبکه غیابی حکم صادر کردند. برادر رکسانا به اتهام معاونت در جنایت به ۱۵ سال زندان و دوست او که دست به شلیک مرگبار زده بود، به اتهام قتل عمدی به قصاص محکوم شد.
سهیل گفت: من امیر را از قبل میشناختم. امیر از من خواسته بود تا همراه او به خانه مرد جوان برویم. ما با کلیدی که ناهید به امیر داده بود، در را باز کردیم و وارد آنجا شدیم. من و سهیل و امیر هر کدام ضربات چاقو را به پدرام زدیم. اما ضربه اصلی را که به قفسه سینه پدرام وارد شد، امیر خودش به او زد.