اسرار الاسبوع آورده است: این جنایت در شبکه های اجتماعی با واکنش های زیادی روبرو شده است از جمله کاربری به نام عبدالله الداهم از آن به عنوان زنگ خطری یاد کرده است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۸۱۴ مطلب
اسرار الاسبوع آورده است: این جنایت در شبکه های اجتماعی با واکنش های زیادی روبرو شده است از جمله کاربری به نام عبدالله الداهم از آن به عنوان زنگ خطری یاد کرده است.
متهم به هویت مشخص (۲۹ ساله) در همان تحقیقات اولیه صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و در اعترافاتش به کارآگاهان و مأموران گفت: اختلاف من و پسرخاله ام به خاطر ۶۰ هزار تومان پول حاصل از فروش یک گوشی به یکدیگر بود.
مقتول در زمان جنایت شلوار آبی و پیراهن سفید رنگی به تن داشت و من با دو ضربه چاقو به گردنش او را به قتل رساندهام. مشخصات مقتول و لباسهایی که در زمان جنایت به تن داشت درست با اظهاراتی که آرمان در مهمانی شبانه مطرح کرده بود مطابقت داشت. همچنین نحوه به قتل رسیدن مرد خیاط همانطوری بود که مرد جوان در مهمانی آن را بیان کرده بود. سرنخها و مدارکی که تیم تحقیق در این بررسیها بدست آوردند فرضیه دست داشتن آرمان در این جنایت را پررنگ کرد.
زارعی، دادستان شهرستان طبس گفت: حکم اعدام این قاتل در دادگاه کیفری شماره یک خراسان جنوبی صادر و صبح پنجشنبه اجرا شد.
مردان تنومند شروع به کتک زدن مهران کرده و بعد از آن قصد داشتند که مرد جوان را به زور سوار خودرو کنند. اما اهالی محل و رهگذران که متوجه سر و صدای آنها شده بودند، اجازه ندادند که این اتفاق بیفتد و مردان خشن فقط موفق به سرقت خودرو شدند.
معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، تصریح کرد: متهم پرونده در شرایطی مدعی است که ابتدا مقتول به سمت حمله ور شده است که بررسی تصاویر به دست آمده از دوربین های مداربسته اطلاعات متفاوتی را در اختیار کارآگاهان قرار داده است؛ این تصاویر قاتل را در شرایطی نشان می دهد که پس از نزدیک شدن به مقتول، او را به ویترین شیشه ای مغازه کوبیده و این مساله به تخریب شیشه ویترین و مجروح شدن مقتول انجامیده است.
این مرد میانسال ادامه داد: وقتی من به خانه آنها رفتم، ناگهان آنها بر سر من ریختند و دست و پایم را بستند، بعد هم چهار ساعت من را گروگان گرفتند و از من پول خواستند. آن زن و شوهر تهدید کردند اگر من خواسته آنها را قبول نکنم، از من فیلم و عکس غیراخلاقی تهیه و منتشر میکنند.
روز حادثه او را سوار خودرو کرده و به اطراف ورامین بردیم ابتدا با هم حرف زدیم اما در نهایت درگیرشدیم. کارگرم دستان «فرهاد» را گرفت و من طنابی را که در خودرو داشتم به دور گردنش پیچیدم و او خفه شد برای اینکه راز این جنایت مخفی بماند جسدش را با بنزین سوزاندیم و بعد بقایای جسد را دفن کردیم. سپس کیف او که یک چک و یک گوشی تلفن همراه داخلش بود سرقت کردیم، چک را من بردم و گوشی را به کارگرم دادم.
درحالیکه فرضیه قتل در این پرونده مطرح شده بود، مأموران پی بردند مجید از زمان اعلام گزارش اولیه به پلیس ناپدید شده و دیگر سراغی از مادرش نگرفته است. این موضوع سبب ظن کارآگاهان به پسر جوان شد و آنها درباره رابطه او با مادرش بیشتر تحقیق کردند و با توجه به گفتههای اطرافیان و آشنایان مقتول پی بردند این زن و فرزندش با هم اختلافاتی داشتند و بارها دعوا کرده بودند.