اولیای دم که تا پیش از جلسه دادگاه برای او درخواست قصاص کرده بودند با اعلام رضایت از قصاص وی گذشتند، بدین ترتیب این متهم برای دومین بار هم موفق شد رضایت اولیای دم را جلب کند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۵۴۲ مطلب
اولیای دم که تا پیش از جلسه دادگاه برای او درخواست قصاص کرده بودند با اعلام رضایت از قصاص وی گذشتند، بدین ترتیب این متهم برای دومین بار هم موفق شد رضایت اولیای دم را جلب کند.
محمد او را گرفت و به من گفت، میلاد او را بزن. اول به او مشت زدم بعد اصرار کرد با چاقو بزن و چاقو را از زیر پایش و زیر خاکها در تاریکی پیدا کردم و داخل شکم سیاوش فرو کردم. وقتی او داد زد، فهیدم چه کردم. چاقو از دستم افتاد و سیاوش برداشت تا ما را بزند، همجرمم او را زد و چاقو را گرفت. محمد هم در دادگاه قتل را گردن من انداخت. محمد، سیاوش را همانجا خاک کرد.
همسرم از من خواسته بود به این دوستی پایان بدهم، از طرفی معصومه هم مدام به من پیام میداد؛ بههمینخاطر نقشه قتلش را کشیدم. روز حادثه او را به یافتآباد کشاندم و با چاقو چند ضربه به گردنش زدم. برای اینکه به همسرم ثابت کنم به زندگیمان وفادارم، گوشهای معصومه را بریدم و در الکل انداختم و در آشپزخانه گذاشتم. همسرم با دیدن آنها ترسید».
طبق نقشه شب تولد پسرم، احمد و دوستش حبیب وارد خانه شدند و رضا را به قتل رساندند. من هم سند خانه را سرقت کردم و بعد از مدتی احمد با سند جعلی خانه را به مبلغ ۲میلیارد تومان فروخت.
پس از اعدام احمد الملالی جوان شیعه بحرینی مادر او به میان مردم آمد و اقدام به توزیع شیرینی و شکلات کرد.
از سال ۱۹۷۶، در ایالت تگزاس با ۵۶۱ مورد، بیشتر از هر جای دیگر حکم اعدام اجرا شده است، پس از آن ویرجینیا با ۱۱۳ و اوکلاهاما با ۱۱۲ مورد قرار دارد.
" آ. ر" و "ن. و " بە اتهام قتل عمد در یک پروندە مشترک بازداشت و هر دو بە قصاص محکوم شدە بودند.
علیرغم پیگیری و تلاش فراوان مردمی و شوراهای حل اختلاف و ستاد دیه، خانواده مقتول اصرار بر اجرای حکم قصاص را داشتند، که بامداد امروز این حکم اجرا شد.
برادر قربانی به نام پوریا که او نیز از ناحیه سر بهشدت زخمی شده بود، به مأموران گفت: مهران همسایه ما بود، چند ساعت قبل از این درگیری مقابل خانهمان آمد و ما را با چاقو تهدید به مرگ کرد. او و برادرم از چندوقت قبل بهخاطر سروصدا با هم درگیر بودند. من همانموقع با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و، چون زن برادرم ناراحتی قلبی داشت و حالش بد شده بود، اورژانس را خبر کردم. دعوا فیصله یافت، ولی چند ساعت از این ماجرا نگذشته بود که مهران دوباره مقابل خانهمان آمد و درگیری را از سر گرفت.
ماموران که با شگرد سوداگران مرگ برای فرار از تعقیب پلیس به طور کامل آشنایی داشتند خود را در برابر زن ومردی دیدند که قاچاقچی مواد مخدر بودند و تصمیم داشتند محمولهای را به تهران وارد کنند.