اسماعیلی: به طور طبیعی در آن دستورالعمل اینکه این درخواست قابل اجابت است یا خیر، و اگر قابل اجابت بود ضوابط فقهی، حقوقی، پزشکی و اجتماعی و اجرایی آن چگونه خواهد بود، تبیین خواهد شد و نهایتاً اینکه در حال حاضر در این موضوع هیچ تصمیمی اتخاذ نشده است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۵۴۲ مطلب
اسماعیلی: به طور طبیعی در آن دستورالعمل اینکه این درخواست قابل اجابت است یا خیر، و اگر قابل اجابت بود ضوابط فقهی، حقوقی، پزشکی و اجتماعی و اجرایی آن چگونه خواهد بود، تبیین خواهد شد و نهایتاً اینکه در حال حاضر در این موضوع هیچ تصمیمی اتخاذ نشده است.
بعد از ازدواجم با قربان، یک روز مهدی با من تماس گرفت و گفت: میخواهد برای تبریک عید به دیدن مادرم بیاید. موضوع را به قربان گفتم و او هم حرفی نزد. برای همین مخالفت نکردم و مهدی به خانه ما آمد، اما وقتی قربان آن شب به خانه ما آمد و مهدی را آنجا دید، بشدت عصبانی شد. سعی کرد او را از خانهمان بیرون کند، اما دعوا بالا گرفت و قربان، مهدی را با چاقو زد
نماینده ناجا در جایگاه قرار گرفت و گفت: «شب حادثه سروان محمد جلالی کاشانی همراه سرباز وظیفه در حال گشتزنی بودند که به رفتارهای متهم مشکوک میشوند. بهخاطر همین شهید جلالی از ماشین پیاده میشود و به طرف متهم میرود. متهم در حالی که بستهای مشکوک را جاسازی میکرد، بدون توجه به دستور ایست با اسلحه به سمت سروان شلیک میکند. با توجه به مدارک موجود او عامل قتل است و به نمایندگی از ناجا، برای وی اشد مجازات را تقاضا دارم.»
پس از اعترافات سارق جوان، خودرو و جسد قربانی که هشت روز از مرگش میگذشت، کشف شد. مأموران همچنین موفق شدند همدست متهم اصلی را هم دستگیر کنند. در ادامه متهمان به بازسازی صحنه جنایت پرداختند و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
متهم گفت: من چیزی برای ازدستدادن ندارم، همه زندگیام نابود شده است. وقتی که همسرم را کشتم، تصمیم به خودکشی هم داشتم، اما وقتی دیدم کسی متوجه نشد زنم را کشتهام و همه فکر کردند بهخاطر گازگرفتگی است پشیمان شدم و خودکشی نکردم.
من از مدتی قبل متوجه تمایل به ارتباط با پسران جوان شدم، برای همین تصمیم گرفتم سوار اتوبوس شوم و با پسرهای نوجوان صحبت کنم و به آنها بگویم که من طلافروشی دارم که در این مورد دروغ هم نمیگفتم. به آنها وعده میدادم میتوانم به آنها طلاسازی یاد بدهم. به این بهانه آنها را به خانهام میبردم و بدون اینکه کسی متوجه شود آنها را در زیرزمین خانهام مورد تجاوز قرار میدادم
ما نمیگوییم که چند میلیارد دلار در اختیار افراد قرار بدهند و مثل آن زمان که به بابک زنجانی اعتماد کردند با افراد برخورد کنند؛ حرف من این است که الان چطور نفت را به خارجیها با یک تضمین میفروشند با همان تضمین نفت را به مردم بفروشند. به بخش خصوصی بفروشند. هیچ ریسکی هم نکنند که بابک زنجانی پیدا شود.
روز حادثه، پسرعمویم با من تماس گرفت و از من خواست برای کمک در اسباب کشی به شهرک اندیشه بروم. من هم آتیلا را با خودم بردم و در راه بازگشت متوجه شدم که روی صندلی ماشین ادرار کرده است. خیلی عصبانی شدم و کتکش زدم، چون مواد کشیده بودم متوجه نبودم چه کار میکنم. وقتی به خودم آمدم که بچه نفس نمیکشید، بلافاصله به خانه رفتم و از پدر و مادرم خواستم آتیلا را به بیمارستان برسانند.
بنابر برخی گزارشها پارهای از محدودیتهای ارتباطی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد برطرف شده است.
رسیدگی به این پرونده از ۲۷ خرداد ۹۶ و همزمان با شکایت سه دختر جوان در ایرانشهر آغاز شد. شاکیها اظهار داشتند از سوی چند مرد ربوده شده و مورد تعرض و سرقت قرار گرفتهاند.