حشمت الله فلاحت پیشه در گفتگو با فرارو: مذاکرات نباید به تعویق بیفتد
از خوشبینی ایرانی ها سوءاستفاده شد

«به اعتقاد من موضع گیری های خوش بینانه ای که پس از نشست استانبول در ایران شکل گرفت که البته از روی حسن نیت بود؛ در عمل باعث نتیجه عکس در غرب شد. یعنی طیف افراطی ۱+۵ احساس کرد که ایرانیان به نتایج این مذاکرات نیاز دارند و به عبارتی باعث اظهار امیدورای خشک و بدون معرفی عملیاتی اشتون و دیگران شد. لذا به اعتقاد من از خوشبینی ایرانی ها سوءاستفاده شد.»

فرارو- تحولات چند روز اخیر مرتبط با پرونده هسته ای ایران چشم اندازی روشنی برای نشست مسکو نشان نمی دهد. نامه اشمید به باقری که بر رویکرد یکجانبه و از بالا به پایین 1+5 به ویژه امریکا و کشورهای اروپایی در برخورد با ایران اذعان دارد و بی نتیجه اعلام شدن مذاکرات آژانس با ایران باعث شده بعضی از کارشناسان پیشنهاد به تعویق انداختن نشست مسکو را زمزمه کنند.
آیا می توان در شرایط کنونی به نشست مسکو برای رسیدن به توافقاتی سازنده امید داشت؟
«به اعتقاد من موضع گیری های خوش بینانه ای که پس از نشست استانبول در ایران شکل گرفت که البته از روی حسن نیت بود؛ در عمل باعث نتیجه عکس در غرب شد. یعنی طیف افراطی 1+5 احساس کرد که ایرانیان به نتایج این مذاکرات نیاز دارند و به عبارتی باعث اظهار امیدورای خشک و بدون معرفی عملیاتی اشتون و دیگران شد. لذا به اعتقاد من از خوشبینی ایرانی ها سوءاستفاده شد.»
حشمت الله فلاحت پیشه استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین المللی با بیان مطلب بالا در گفتگو با فرارو گفت: «من معتقدم از آنجا که مذاکرات وارد بحث های محتوایی شده، فضایی سنگین بر آن حاکم شده است. شخصا معتقدم مذاکرات نباید به تعویق بیفتد ولی در عین حال باید تلاش برای تعیین دستور کار مذاکرات در دستور کار طرفین قرار بگیرد.»
• «آن چه که اکنون واقعیت دارد این است که بر خلاف خوش بینی هایی که بعضی از محافل داخلی پس از اجلاس استانبول داشتند، 1+5 و مشخصا طیف افراطی آن آمریکا و انگلیس به دنبال این هستند که جمهوری اسلامی ایران بخشی از برنامه های هسته ای خود را کنار بگذارد تا بعد از آن به مذاکره و توافق با ایران برسند. به عبارتی باید گفت همین بازیگران هستند که فضای مذاکرات با ایران را تعیین می کنند.»
• «منتهی در طرف دیگر واقعیتی که وجود دارد این است که قطع سه ساله مذاکرات طرفین باعث شده بود که خواست برای مذاکره به خواست غالبی تبدیل شود و همین امر باعث شد که حداقل به لحاظ صوری و شکلی مذاکرات شرایطی مانند شرایط استانبول پیدا کند.»
• «از این رو من معتقدم چنین فضای چالش برانگیزی در مذاکرات خیلی غیرطبیعی نیست. طرفین در مدت حداقل ده سال با بی اعتمادی به یکدیگر در حال مذاکره هستند و در این ده سال هم پای شاخص هایی افراطی به این مذاکرات باز شده است. از جمله گزارشات آژانس هسته ای که شاخصه این مذاکرات تا زمان البرادعی دوپهلو بود و از زمان آمانو کاملا تبدیل به گزارشات سیاسی علیه ایران شده است.»
• «پنج قطعنامه ای که شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران صادر کرده باعث شده 1+5 خود را نماینده شورای امنیت و نه نماینده آژانس بین المللی هسته ای بداند و لذا سیاست مبتنی بر فشار بیشتر از سیاست مبتنی بر اعمال کنوانسیون ها و مقررات بین المللی به ویژه اساسنامه آژانس بر آنها حاکم است. لذا شاید شرایطی که اکنون وجود دارد طبیعی باشد.»
• «من معتقدم در شرایط کنونی 1+5 به دنبال این است که یا امتیازات لازمه را از ایران بگیرد و یا اگر نتوانست امتیازی بگیرد گناه شکست مذاکرات را به گردن ایران بیندازد و فضا را برای شکل گیری یک قطعنامه تحریمی جدید علیه ایران فراهم کند. این دامی است که نباید در آن گرفتار شد و به نظر من جمهوری اسلامی ایران باید راهکارهای عملیاتی خود را زودتر مطرح کند و اگر احساس کند در جریان مذاکرات فضا برای رسیدن به این راهکارهای عملیاتی وجود ندارد حداقل باید در قالب دیپلماسی عمومی موضع خود را مشخص کند.»
• «بنابراین جمهوری اسلامی ایران باید در شرایط کنونی راهکار عملی داشته باشد. راهکار عملی راهکاری است که حداقل در فضای دیپلماسی عمومی قانع کننده باشد.»
• «بحث دیگری که در نشست مسکو مهم است این است که روس ها حتما احساس تحقیر خواهند کرد. یعنی اگر نشست مسکو نتیجه عملیاتی لازمه را نداشته باشد روس ها تحقیر خواهند شد. این موضوعی است که مقداری روس ها را نسبت به نتیجه مذاکرات حساس می کند و می تواند در قالب طرح هایی که روس ها در گذشته داده بودند، نقش فعال تری را به آنها بدهد.»
• «لذا من معتقدم تحت هر شرایطی باید این واقعیت را بپذیریم که به هر حال جنبه تنبیهی و تحریمی رفتار 1+5 مقداری قوی تر از جنبه های سازنده رفتار آنها است. آنها بازیگرانی هستند که احساس می کنند اگر در شرایط کنونی حق ایران را در قالب اساسنانه آژانس به رسمیت بشناسند؛ یک پیروزی برای ایران حاصل شده است.»
• «از سوی دیگر ایران هم نمی خواهد بهای پیروزی بعضی از این بازیگران مانند آمریکا که به دنبال انتخاب اوباما در انتخابات ریاست جمهوری می باشد را پرداخت کند. متاسفانه این نگاه انتخاباتی به پرونده هسته ای ایران باعث شده که در عمل یک راهبرد ریشه ای و منطقی شکل نگیرد. در حالی که باید موضوع را فراتر از بحث انتخابات دید و آن را به عنوان بحثی نگریست که جامعه جهانی سعی می کند و انتظار دارد که بیش از این دامنه دار نشود و با فضایی توام با حسن نیت پایان پذیرد.»
• «من معتقدم حتی در چنین شرایطی تعویق مذاکرات مسکو هم معلوم نیست چه نتیجه ای در بر داشته باشد. به نظر من اگر به جای این سلسله مذاکرات طرفین توافق می کردند در چند روز مجموعه مذاکرات را با هم انجام دهند امکان رسیدن به توافق بیشتر بود. چرا که در فاصله بین استانبول تا بغداد و سپس تا مسکو فضایی حیاتی برای اقدامات لابی هایی مانند لابی های صهیونیستی و کشورهایی که از شکست مذاکرات منتفع می شوند بوجود آمد.»
• «بخشی از بازیگران و نخبگان سیاسی محافظه کار در غرب از این فضای حیاتی استفاده کردند تا مانع از آن شوند تا دستور کار جدی و عملیاتی در مذاکرات گنجانده شود و متاسفانه در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران از مذاکرات استقبال کرد آنها به موازات این استقبال مواضع خود را سخت تر کردند.»
• «به اعتقاد من موضع گیری های خوش بینانه ای که پس از نشست استانبول در ایران شکل گرفت که البته از روی حسن نیت بود؛ در عمل باعث نتیجه عکس در غرب شد. یعنی طیف افراطی 1+5 احساس کرد که ایرانیان به نتایج این مذاکرات نیاز دارند و به عبارتی با عث اظهار امیدورای خشک و بدون معرفی عملیاتی اشتون و دیگران شد. لذا به اعتقاد من از خوشبینی ایرانی ها سوءاستفاده شد.»
• «اکنون هم من معتقدم اتفاقا شروع مذاکرات جدی و در عین حال نه دامنه دار و زمان بر می تواند در به سرانجام رساندن این موضوع موثر باشد. وگرنه اگر ما بیاییم مذاکرات را دوره ای و فصلی کنیم، در این فاصله نقش لابی ها خیلی موثر خواهد بود؛ کما اینکه می بینیم به عنوان مثال تل آویو یکی از لابی ها و کانال هایی است که در طول مذاکرات از استانبول تا مسکو خیلی فعال بود و افراد مختلف از جمله اشتون و دیگر مسئولان 1+5 را فرا می خواندند و مذاکراتی را به انجام می رساندند که بلافاصله پس از این مذاکرات این افراد موضع منفی در قبال مذاکرات با ایران می گرفتند.»
• «من معتقدم تجربه رابطه ایران با کشورهای غربی می تواند به ما اثبات کند تا زمانی که ما اقدامات عملی از سوی غربی ها ندیدیم نباید نسبت به هرگونه مذاکره و نتیجه دیپلماسی با غربی ها خوشبین باشیم.»
درباره مذاکره مستقیم ایران و آمریکا در موضوع هسته ای
• «واقعیتی که وجود دارد این است که اختلاف مربوط به پرونده هسته ای اختلافی است که میان ایران و آمریکا وجود دارد و اختلاف میان ایران و جامعه جهانی نیست و این موضوع هم تبعات اختلاف راهبردی میان ایران و آمریکا می باشد. اما اینکه ایران و آمریکا بنشینند درباره این موضوع با یکدیگر مذاکره کنند، من معتقدم نه ایران و نه آمریکا راهبردی برای مذاکره ندارند.»
• «اما اینکه اگر به این توافق برسند که راهبردی برای رفع اختلاف داشته باشند و بر سر آن مذاکره کنند، این موضوع می تواند یک گام مثبت باشد. ولی مطمئنا در حال حاضر این راهبرد وجود ندارد و آنچه که در رابطه ایران و آمریکا حکم فرما است یک نوع جنگ سرد می باشد.»
• «من معتقدم در عین حال بسیاری از بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای از اختلاف میان ایران و آمریکا به عنوان یک فضای حیاتی برای خود استفاده می کنند و همین بازیگران هستند که بیشترین سود را از اختلاف ایران و آمریکا می برند. منتهی در عین حال ایران و آمریکا هم هنوز به این نتیجه نرسیدند که یک راهبرد عملیاتی برای رفع اختلافات خود پیدا کنند.»
درباره انتخاب مسکو به عنوان محل مذاکرات
• «بالاخره باید کشور سومی برای محل انجام مذاکرات انتخاب می شد. منتهی برای روس ها به عنوان میزبان مهمترین تحول دیپلماتیک پس از روی کار آمدن پوتین دوم مهم است که در مسکو فقط شاهد یکسری مذاکرات فرمالیته نباشند.»