"بايد كمك كرد تا دولت دوره خود را به پايان برساند"
حبيبالله عسگراولادي مسلمان را بايد يكي از كليديترين چهرههاي جناح راست ديروز و اصولگرايان امروز دانست. سياستمدار ۸۰ ساله دماوندي كه پسوند مسلمان فاميلياش باعث شد تا برخي شبهاتي را درباره جديدالاسلام بودن او مطرح سازند تا اينكه عسگراولادي در ديداري با جوانان حزب موتلفه در سال ۸۶ پرده از چرايي بودن پسوند «مسلمان» در فاميلي خود برداشت: «علت اينكه پسوند فاميلي من مسلمان است اين است كه اداره ثبت احوال منطقه در اين منطقه هم مسلمان و هم يهودي را ثبت ميكرد زيرا امامزاده يحيي يك ضلع محلهاش به محله يهودينشين ميخورد.
اما محل سكونت ما يهودينشين نبود. در شناسنامهها كه مينوشتند، مليت و تابعيت بعد از اسم و فاميل بود. مليت ما هم اسلام يا مسلمان بود. نويسنده شناسنامه وقتي عسگراولادي را نوشته، مسلمان را آنطرف مليت ننوشته. اين قيد مسلمان را ثبت احوال امامزاده يحيي اشتباه كرده است.
منتها بعضي به من ميگفتند كه شما بنويس و اين مسلمان را عوض كن. جوابش را من گفتم كه افتخار ميكنم كه مسلمانم و مسلمان بودن چيزي نيست كه نامه بنويسم به ثبت احوال كه من نميخواهم قيد مسلمان بعد از اسمم باشد. لذا بنده و فرزندانم بعد از عسگراولادي، مسلمان قيد شده در صورتي كه در ثبت احوال چنين اشتباهي رخ داده است.»
او با نيم قرن فعاليت سياسي سرد و گرم چشيده سياست است وهمچنان از عناصر كليدي سياستورزي جناح راست سنتي به شمار ميآيد. عسگراولادي اما ديگر همچون گذشته ترجيحي به گفتوگوي حضوري با خبرنگاران ندارد. نزديكانش وضعيت جسماني او را دليل اين مساله ميدانند. چنين است كه در پاسخ به درخواست گفتوگوي «اعتماد» ميگويد: سوالهايتان را مكتوب بدهيد. «اگرچه پاسخ بسياري از سوالهاي مكتوب را هم نميدهد» و ميگويد: «شما ميخواهيد من را وارد فضايي كنيد كه من نبايد وارد اين فضا بشوم.»
دوباره برايش سوال ارسال ميكنيم. سوالهايي نظير ماجراي سفر او به همراه مهندس سيدجواد مادرشاهي به پاكستان در سال 61 و كشف حزب توده كه همچنان با در دسترس نبودن جواد مادرشاهي مشاور امنيتي رييسجمهور وقت و حبيبالله عسگراولادي بيپاسخ مانده است. عسگراولادي در پاسخ به بيش از 30 سوال روزنامه «اعتماد» تنها به هفت پرسش پاسخ داد و وعده داد كه بقيه سوالهاي بيپاسخ را در وقت مقتضي پاسخ دهد.
جنابعالي به عنوان يكي از چهرههاي پرسابقه انقلابي همواره مورد احترام منتقدان و مخالفان خود بودهايد به نحوي كه تعدادي از چهرههاي شاخص سازمان مجاهدين انقلاب و جبهه مشاركت حضرتعالي را يك چهره سياسي اخلاقگرا معرفي ميكنند. حتي در گفتوگويي كه با آقاي سعيد حجاريان داشتم ايشان از شما به نيكي ياد كرده و گفتند كه آقاي عسگراولادي آن مقطعي كه من ترور شده بودم براي عيادت من به بيمارستان آمده و دعاي شفا خوانده بودند. به واقع چه ميشود كه جناب آقاي عسگراولادي براي سلامتي مخالفان سياسي خود دعاي شفا ميخواند؟چه درسي در اين كار شما براي سياسيون وجود دارد؟
بنده مرشد سياسيون كشور نيستم، هيچوقت هم در اين مقام كه مدرس آنها باشم ظاهر نشدم. بنده احدي از فعالان سياسي كشور هستم كه در طول بيش از نيم قرن فعاليت سياسي سعي كردم سيره انبيا و اولياي الهي و به ويژه مراد و مرشدم امام خميني را در سياستورزي رعايت كنم. برخورد انساني و اخلاقي با مخالفان بخشي از وظيفه روشنگري است كه بر عهده همه سياستمداران است. ما بايد در برخورد با مخالفان فرقي بين «قول»و «قائل» بگذاريم، اگر قول را عقلاني و منصفانه نقد كنيم. در تصحيح فكر قائل هم موثر است انشاءالله. ما به مدد خداوند تجربيات خوبي در زندان در برخورد و مباحثه با گروههاي سياسي و مذهبي مليگرا و صاحبان انديشههاي چپگرا و نژادگرا و منافقين و گروههاي الحادي كسب كرديم و بحمدالله اين تجربيات پس از انقلاب هم مفيد واقع شد لذا معتقدم در نقد مخالفين رعايت احترام، انصاف و عدالت از الزامات كار است.
آقاي عسگراولادي آيا فضاي سياسي ايران در حال حاضر اسلامي است يا ماكياوليستي؟
نميدانم منظور شما در اين سوال از سه واژه فضاي سياسي ايران، اسلامي و ماكياوليستي چيست؟ و اين دو قطبي اسلامي و ماكياوليستي چطور در ذهن شما آرايش پيدا كرده است. همينقدر بگويم ما پس از گذشت سه دهه از انقلاب به لحاظ سياسي هم در داخل و هم در خارج به بركت خون شهدا و فداكاري جانبازان و ايثارگران و آزادگان و با حاكميت ولايت فقيه يك فضاي نوراني و عطرآگين داريم. شما اگر بويي غير از اين استشمام ميكنيد باور كنيد كه مربوط به شامه خودتان است. اگر نخواهم خيلي خوشبين باشم برخي ناملايمات در فضاي سياسي كشور ذاتي نيست و عرضي است. با مدد خداوند ما هر قدر جلوتر ميرويم افق روشنتر از گذشته ميبينيم.
يكي از مهمترين تعاملات احزاب را بايد نامهنگاريهاي جنابعالي با آقاي محمدرضا خاتمي دانست؛ نامههايي كه به عدد هفت رسيد. چه شد كه به عنوان دبيركل موتلفه به اين نتيجه رسيديد كه بايد با حزب رقيب خود مناظره مكتوب داشته باشيد؟ ثمرات اين نامهنگاريها چه بود؟آيا حضرتعالي از باب امر به معروف و نهي از منكر اقدام به اين كار كرديد يا آنكه تلاش داشتيد تا به آگاهسازي افكار عمومي كمك كنيد؟چه شد كه اين نامهنگاريها متوقف شد؟ مهمترين نقص پاسخهاي آقاي محمدرضا خاتمي به نامههاي خود را در چه مسائلي دانستيد؟
ما باب گفتوگو با منتقدان را هيچوقت بسته نميبينيم. نامهنگاريهايي كه اشاره كرديد براي شفافسازي و نقد مباني تئوريك گردانندگان حزب مشاركت بود و قطع گفتوگو هم از اينجانب نبود. آنها آخرين نامه بنده را بيپاسخ گذاشتند. اگر ديدگاههاي ما را از روي انصاف و عدالت مطالعه ميكردند ما شاهد حوادث تلخ خروج برخي از حاكميت يا خروج برخي ديگر بر حاكميت آنها در دوران اصلاحات و نيز حوادث تلخ سال 88 نبوديم.
اين نامهها حجت ما براي روز قيامت است. ما آنچه «شرط بلاغ» بود با آنها گفتيم به نتيجه آن هم زياد فكر نكرديم كه آنها پند گرفته يا ملول ميشوند.
آيا اگر در حال حاضر هم احزاب اصولگرا خواهان گفتوگوي مكتوب بر سر مسائل سياسي كشور باشند جناب آقاي عسگراولادي اين آمادگي را دارند؟
احزاب اصولگرا از ابتداي اقبال مردم يك نقد درونگفتماني بين خود را مديريت كردهاند و تاكنون هم بين آنها گفتوگو و نقد سازنده بوده و محصول اين گفتوگو همگرايي اصولگرايان بوده است.
جنابعالي و حزب موتلفه نخستين حزب اصولگرايي بود كه بلافاصله پس از پيروزي آقاي خاتمي پيام تبريك كتبي براي ايشان ارسال كرد. حتي در يكي از جلساتي كه با اعضاي جوانان اصلاحطلب داشتيد خاطره آن تبريك را دوباره بازخواني كرديد. ارتباط حزب موتلفه با آقاي خاتمي بر اساس چه اهدافي شكل گرفت؟آيا آقاي خاتمي به انتقادها و راهكارهاي موتلفه براي حل مشكلات كشور دقت نظر داشتند؟موتلفه و جنابعالي چه تلاشهايي را براي كمك به دولت اصلاحات در جهت پيشبرد اهداف كشور داشتيد؟ رابطه موتلفه با دولت آقاي خاتمي بهتر بود يا با دولت آقاي احمدينژاد؟
ما به راي مردم احترام ميگذاريم. مردمسالاري يعني يك روش معين براي رسيدن به نتايج نامعين. بايد به اين ملتزم باشيم، اگر آنچه از صندوق راي بيرون آمد و به نفع ما بود بپذيريم و اگر به نفع ما يا ميل ما نبود اوضاع را به هم بريزيم.
شرط عقل و وفاي به عهدمان درباره پذيرش نتايج نيست لذا وقتي آقاي خاتمي راي آورد ما به احترام راي مردم به او تبريك گفتيم و نخستين كسي هم كه تبريك گفت رقيب او آقاي ناطقنوري بود. ما ميخواستيم اين مساله را در كشور فرهنگ كنيم، اما متاسفانه دوستان ما در سال 88 وقتي ديدند راي نياوردند نتايج را نپذيرفتند و بر طبل تقلب در انتخابات كوبيدند. اين رفتار يعني دموكراسي، بيدموكراسي و هرچه تا ديروز ميگفتيم هيچ. آقاي خاتمي فرداي پيروزي طبق قانون اساسي رييسجمهور ما هم بود. حزب موتلفه اسلامي به همه دولتهاي پس از انقلاب از اين زاويه نگاه ميكرد و اكنون هم همين نگاه را دارد. در عين حال ما از نقد مشفقانه دريغ نميكرديم. گاهي اين نقدها مقبول ميافتاد گاهي هم نه. البته رابطه ما به عنوان يك دولت اصولگرا با رابطه ما با دولت آقاي خاتمي ميتواند متفاوت باشد.
با توجه به مجموعه شرايط و مشكلات وضعيت آينده را چگونه تحليل ميكنيد؟
آينده انقلاب اسلامي را بنده بسيار روشن، شفاف و اميدواركننده ميبينم. شما اگر از 15 خرداد سال 42 يك نمودار رسم كنيد از فراز و فرودهاي انقلاب يك حركت رشد يابنده، پيشرفته و توسعه يافته را ميبينيد. در اين سالها روز به روز به قدرت مردم و رهبري معظم انقلاب افزوده شده است. ما حتي يك روز هم توقف، ركود و عقبنشيني نداشتيم. انقلاب به يك منبع لايزال تئوريك وصل است كه مدام ميتواند ايدئولوژي خود را بازتوليد كند. با سپاس خداوند ما داراي مردمي هستيم كه عمدتا وفادارترين به دين و اصول مذهب هستند.
ما داراي فرهنگي هستيم كه شكست در آن معنا ندارد لذا در مقابله با دشمنان انقلاب چه بكشيم و چه كشته شويم پيروزيم. امروز ايران پرقدرتترين كشور منطقه است. در جهان اسلام موقعيتي استثنايي دارد. مردم جهان به ايران و ملت ما به ديده احترام مينگرند. ما در برنامه چشمانداز 20 ساله اهدافي را در نظر گرفتيم كه به ياري خداوند از هماكنون به بخشي از آن رسيدهايم. انقلاب اكنون يك نهال نيرومند است و با تندبادها و توفانهاي سياسي آشناست و چون سرو سرخم نخواهد كرد.
به نظر جنابعالي مهمترين نقاط ضعف دولت آقاي احمدينژاد چه بوده است؟
دولت كنوني همانند دولتهاي گذشته خدماتي داشته كه بايد در نقد عملكرد دولت لحاظ كرد. البته اشكالاتي هم داشته كه بايد با نقد مشفقانه آن را برطرف كرد. دولت در ماههاي پاياني خود است. بايد كمك كرد دوره خود را به پايان برساند تا يك داوري عادلانه راجع به عملكرد آن داشت. دولت ركوردهايي از خدمت در اجرا داشته است كه در دولتهاي گذشته مشابه نداشته است. اين ركورد به دليل هدايتهاي مقام معظم رهبري و حضور جدي مردم در صحنهها بوده است و در نقد عملكرد اگر ركوردهاي مثبت دولت ناديده گرفته شوند به بيراهه خواهيم رفت.