انتقاد تند باوند از کمیسیون امنیت ملی
چیزی به نشست ۱+۵ با ایران در ژنو نمانده و روزهای باقیمانده از حساسیت زیادی برخوردارند در این بین هر سخن و کلامیاز طرفین مذاکره کننده میتواند این در نيمه گشوده را بسته یا بازتر کند، در این بین افراد یا گروههایی که نمیخواهند یک رابطه پایدار همراه با منافع ملی و عزت سیاسی برای کشور حاصل شود ممکن است که دست به هر کاری زده و موانعی را در این راه ایجاد کنند
برای مثال مشکلی که برای وزیر امورخارجه کشور (محمد جواد ظریف) در قالب رئیس هیات مذاکره کننده پرونده هستهای ایران به وجود آمد و با رسانهای کردن نشست خصوصی وی با نمایندگان ملت این وزیر کارکشته و حساس را راهی بیمارستان کردند پروسهای بود که به گفته «دکتر داوود هرمیداس باوند» به فرهنگ سیاسی غلط کشور ما باز میگردد و نباید گذاشت تا آنها به نتیجه دلخواه خود برسند.
آقای دکتر باوند شما جلسه کمیسیون امنیت ملی مجلس را با دکتر ظریف چطور بررسی میکنید و آیا اصولا این جلسه لازم و ضروری بود که وزیر خارجه باید به آنجا رفته و سخنانی را بیان میکرد؟
خب، این امر بسیار به شرایط طرفهای مخالف در جامعه بستگی دارد، اصولگرایان مترصد این هستند که نگرش خودشان را از هر رویدادی نشان دهند شما ببینید وقتی کسانی از مسافرت بر میگردند که فقط گفتوگو انجام دادهاند از آنها با لنگه کفش و تیترهای تند رسانهای استقبال میکنند، خب، برای آرام کردن این گروه و بیان نکتهها وزیر آمده برای یک بار موضوع را روشن کند و به مجلس میرود و نکاتی را با نمایندگان مردم در میان میگذارد اما خب، وقتی که آنها دیسیپلین ندارند و اخبار را به خارج از آن فضا انتقال میدهند این دیگر به فرهنگ غلط مردم ما بر میگردد، همان فرهنگ سیاسی اشتباه که جای شرم دارد و استخوان لای زخم گذاشتن است و به نظر من این هنوز اول راه است.
رسانهای شدن این موضوع نشست آتی ژنو را تحت تاثیر قرار میدهد؟ به گفته خود شما این رابطه تازه شروع شده است و ممکن است با هر نکته و نظر متفاوتی به یکباره خراب شود و چیزی از آن باقی نماند.
طرف مقابل باید متوجه باشد که این سر و صداها از جانب کسانی است که نه پشتوانه مخالف خوانی دارند و نه اینکه رای اکثریت مردم با آنها همراه است بلکه اکثریت با کسانی است که در پی منافع ملی گام بر میدارند و طرفهای مقابل هم به خاطر یک رویداد داخلی تغییر موضع نمیدهند، منافع ایران در این است که این موضوع حل شود و حالا که فضای جدید پیش آمده که هر دو طرف علاقهمند به برداشتن گامهای مثبت هستند و توافقهای مقدماتی هم حاصل شده است باید گامهای موفق عملی را در این میان برداشت.
چرا افراطیون در داخل ایران و همین طور آمریکا علاقهای به بهبود روابط بین دو کشور ندارند و نمیخواهند گامهای عملی مثبتی در این مسیر بردارند؟
به هر حال طرفهای مذاکره کننده در داخل کشورهای خودشان با نگرانیهايی مواجه هستند و مطمئنا سعی میکنند طوری گام بردارند که مورد هجوم قرار نگیرند و با در نظر گرفتن تمام این شرایط و ملاحظات سعی میکنند به نحوی موضوع را ارائه کنند که مورد قبول طرفین قرار بگیرد.
و در آخر شاید بهتر باشد که بگويیم فقط افراطیون ایران و آمریکا در این بین قرار ندارند اسرائیل و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هم داعیههای خودشان را در این بین دارند، این کشورها در این فرآیند در کجای قضیه قرار میگیرند؟
کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و همین طور اسرائیل مثل افراطيهاي داخل ایران مخالف هرگونه بهبود رابطه با آمریکا هستند و تمام سعی خودشان را میکنند که هیچ بهبود رابطهای در این بین اتفاق نیفتد و متاسفانه این همسويی کشورهای ذکر شده و افراطیون داخلی موضوعی است که اصلا نمیتواند مورد قبول قرار گرفته و باعث افسوس و شرمندگی است.