رازهای صالحی امیری
امیرحسین متقی در روزنامه شرق نوشت:
میگویند آب ریخته را میتوان دوباره جمع کرد اما دیگر آن زلالی و پاکی سابق را ندارد. آنچه در نتیجه اتهامزنی و ترور شخصیت برای یک فرد پیش میآید از مصداق این مثال هم غیرقابل بازگشتتر است. آبروی ریخته را به این راحتی بار دیگر نمیتوان جمع کرد. اتفاقات پنجم آبان در مجلس شورای اسلامی بیشتر از حد تصور به اعتبار سیدرضا صالحیامیری ضربه زد. مدیری که از نزدیکترین چهرههای فرهنگی به حسن روحانی بود و با قبول مسوولیت در ورزش، در نتیجه عدم اقبال مجلس به اولین وزیر پیشنهادی، ریسک کرده بود. در نهایت هم او قربانی نگاه سیاسی پارلمانیها شد و با یک سینه پر از راز، صحن بهارستان را ترک کرد. اما رازهای صالحی چه بود؟ این سوالی است که در 10روز اخیر بیپاسخ مانده و با توجه به سکوت صالحی، پیبردن به جواب آن منوط به داشتن اطلاعاتی در مورد اتهاماتی است که به او نسبت داده شده است.
صالحی بر اساس مصوبه شورای تامین استان دستور دستگیری این افراد را میدهد و اداره اطلاعات شهرستان آغاجری با حکم دادستان وقت استان اقدام به بازداشت این افراد میکند. پس از 20روز با فشار عوامل خاص، آنها آزاد میشوند و به سازمان قضایی نیروهای مسلح شکایت میکنند. یکی از آنها در پاسخ به این سوال قاضی که چگونه و با چه ابزاری مورد شکنجه قرار گرفتهاید؟ گفته منظورم شکنجه روحی بوده که همان زندان است! در نهایت قاضی پرونده در تاریخ دوم دی 1376 قرار منع پیگرد قانونی صادر میکند.
او که در این سالها به بنیانها و کانونهای قدرت هم متصل نبود و تنها در مرکز تحقیقات استراتژیک به فعالیت پژوهشی و تالیف میپرداخته است. طرح اتهامات بیپایه و اساس از تریبون عمومی، نه اخلاقی و نه شرعی است اما آیا نهادهای نظارتی برای عدم تکرار چنین اتفاقاتی برنامهای دارند؟ آیا زمان آن نرسیده که سدی بر سر راه نشر اکاذیب، تخریب؛ و هتک حیثیتها ببندیم. در حالی در مجلس شورای اسلامی نسبت صالحی به روحانی با نسبت مشایی به احمدینژاد مقایسه شد که فراموش نکردهایم چه کسانی مخالف احمدینژاد را مخالف نظام و انقلاب معرفی میکردند و چه کسانی در مجلس آب نیمخورده احمدی نژاد را به قصد شفا میخوردند! اتهاماتی که به صالحیامیری نسبت داده شد، روا نبود و او امروز سکوت کرده است. وجدانهای آگاه و بیدار در پی کشف حقیقت میروند و هدف از نگارش این سطور، تنها کمک به این آگاهیبخشی بود.