تهرانی که ما کشف کردیم

ابتکار احمد مسجدجامعی، رئیس چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران در اجرای برنامه هفتگی کشف تهران، رازهای پنهان این شهر را از زیر خروارها خاک و خاطره بیرون آورد.
کشف تهران به دلیل ماهیت جذاب و ماجراجویانه خود در اندک زمانی اهالی رسانه را به خود جلب کرد تا برای حضور و انتشار اخبار و تصاویر آن از هم پیشی بگیرند. بر اساس بازخوردهای مختلف، شهروندان علاقهمند به پیگیری اخبار شهر، هفتهای را به انتظار مینشستند تا شاهد اعلام کشفهای جدید گروه تهرانگردی باشند.
رییس شورای شهر با ابتکار عمل به دنبال هویتهای تاریخی، فرهنگی، طبیعی و اجتماعی پایتخت رفت تا با ثبت و ضبط آنها از تخریب و تبدیلشان جلوگیری و برای احیای هویتهای از میان رفته و سنتهای فروریخته اقدامی عملی کند؛ برنامهای که در نخستین روز خود با دو نفر آغاز شد و در روزهای پایانی سال92 با 60 نفر از کارشناسان و اهالی رسانه پایان یافت.
کشف تهران و مبتکر آن به دور از ژستها و رفتارهای رایج سیاسی و تبلیغی تبدیل به برنامهای اثرگذار شد و در دوره امید، امید شهروندان را به بهبود وضعیت شهر افزایش داد.
این برنامه بسیاری از رازهای سر به مُهر شهری را که ما سالهاست در آن زندگی میکنیم و کمتر میشناسیمش گشود و چهرهای دیگر از این کلانشهر نمایاند. چهرهای که گاه نشاط و شور و غرور به همراه آورد و گاه غم و غبن و افسوس از ظرفیتهای دیده نشده؛ و گاه آه و درد برای هویتهای تخریب شده و مشکلات تلانبار شده است.
گروه کشف تهران فارغ از هر گونه نمایشهای تبلیغاتی تلاش کرد از طریق رسانهها، ظرفیتها و رازهای ناگفته شهر را به شهروندتان بشناساند، برای مشکلات چارهای بیندیشد، برای دردها و دریغها تا جای ممکن مرهمی بیابد و برای بازکردن گره از کار مردم آستین بالا زند.
کشف تهران تلفیقی بود از جستجوی هویتها و سنتهای کمرنگ شده، آشنایی با میراث ارزشمند تاریخی شهر و جاذبههای مغفول گردشگری، ثبت و ضبط آثار ارزشمند تاریخی و فرهنگی، دیدار با مردم شریف کوچه و بازار و محلات که با همت و کوشش آنها خون در شریانهای این غولشهر به گردش در میآید؛ مردمی که گاه و بیگاه از مشکلات مدیریت شهری گلهمندند.
گروه کشف تهران پا به جاهایی گذاشت که کمتر کسی میتواند در حالت عادی بدانجا سفر کند یا بداند و در خاطر داشته باشد که چنین جاهایی وجود دارند. دهها امامزاده، تکیه و حسینیه با تاریخ و پیشینه شنیدنی که محفل و مأوای مردم محلات است. ابنیه و خانههای تاریخی و کاخهایی که در حال فرو ریختن هستند و گوشهای از تاریخ این شهر را در دل خویش جای دادهاند.
باغهایی که ریه های تهرانند و به تدریج تبدیل به برج و بارو می شوند و صدها رشته قناتی که رو به خشکی می روند یا در زیر انبوهی از سنگ و بتن جلوه و جمال خود را از دست داده اند.
مشاغلی که کمکم در کوران مدرنیته رنگ میبازند و آخرین نفس های خود را میکشند و تا چند سال دیگر رد عبوری از آنها نیز پیدا نخواهد شد. نخبگان، فرهیختگان، اندیشمندان، عالمان، ورزشکاران و هنرمندان پیشکسوتی که بیادعا در گوشه و کنار این شهر در جمع مردم محلات زندگی میکنند و ما کمتر با آثار و خدمات آنها آشناییم.
خانوادههایی که چند شهید بزرگوار تقدیم این کشور کردهاند و رضایتمندانه با عزتنفس و مناعت طبع در گوشهای از این شهر با مردم روزگار میگذرانند؛ و جانبازانی که هنوز در گوشه آسایشگاهها صبورانه درد می کشند اما امیدوار و شاد با روی خوش پذیرای مردم هستند.
شاید کمتر کسی بداند عمارت زیبا و تاریخی عینالدوله در شرق تهران، عمارت زیبای فرح آباد و محوطه تاریخی آن (در حوزه استحفاظی نیروی دریایی سپاه پاسداران)، عمارت زیبای عشرتآباد در پادگان عشرتآباد، عمارت ارباب هرمز و عمارت ارباب جمشید در تهرانپارس، عمارت قاجاری ارباب مهدی با ویژگیهای منحصر به فرد از جمله قنات پرآب و بادگیرهای زیبا در شرق تهران، قصر یاقوت در محوطه بیمارستان شهید لواسانی، ساختمان کلاه فرنگی بیسیم(نخستین ساختمان رادیو) در خیابان شریعتی، عمارت قزاقخانه در محوطه تاریخی باغ ملی، مدرسه دارلفنون و نخستین سالن ورزشی ایران در حیات آن در خیابان ناصر خسرو از جاذبههای فرهنگی، تاریخی تهران به شمار می آیند. بناهای تاریخیای که هر کدام به نحوی در معرض خطر قرار دارند و در انتظار مرمت و نگهداری هستند.
شاید کمتر کسی بداند که اقلیتهای دینی در تاریخ و فرهنگ این شهر چه نقشی داشتهاند. کلیساهای بسیار زیبا و تاریخی تهران، آتشکده رستمباغ در تهرانپارس، قبرستان اقلیتها در منطقه 14 که مدفن بسیاری از مشاهیر، هنرمندان، کشیشان و پزشکان شهیر در 150 سال گذشته است و یکی از جاذبههای مهم تهران برای جهانگردان به شمار میآید در دل تهران قرار دارند.
شاید کمتر کسی امامزادههای این شهر و تاریخ و سند آنها را به درستی بداند و به زیارت همه آنها در گوشه و کنار تهران نائل شده باشد. امامزادههای زیبایی چون امامزاده صالح، امامزاده هاشم لویزان، امامزاده حسن، امامزاده داود و امامزاده قاسم و دهها امامزاده دیگر.
شاید کمتر کسی تکیههای چند صد سالهای چون تکیه نفرآباد ری، تکیه نیاوران، تکیه درکه، تکیه اوین و حسینیه سادات اخوی و ویژگیهای معماری و تاریخی آنها را بشناسد.
شاید کمتر کسی دنبال یافتن معدود درختان کهنسال باقی مانده در این شهر رفته و برای حفظ آنها تلاش کرده باشد.
شاید کمتر کسی به مشاغل قدیمی و صاحبان آنها فکر کرده باشد و بداند قدیمی ترین مطب و پزشک، تولید کننده لباس، آرایشگر، عکاس، آهنگر، کلاه فروش، هتلدار و... کجا و چه کسانی هستند.
شاید کمتر کسی قهوهخانهها، زورخانهها و حمامهای قدیمی این شهر را بشناسد و بداند که بسیاری از این اماکن زیبای تاریخی در حال تخریبند و گوشهای از هویت و تاریخ این شهر را با خود مدفون خواهند کرد. برای مثال یکی از این اماکن، حمام قدیمی لویزان است؛ حمامی که آب آن از قنات تامین میشده و یکی از ویژگی های منحصر به فرد آن وجود سنگی به اندازه سجاده در میان گرمخانه آن است که برای نماز تعبیه شده بود.
شاید کمتر کسی موفق شده باشد منزل محل اقامت حضرت امام خمینی(ره) در جماران را از نزدیک ببیند و در کنار قنات و درختان حیات این خانه، خاطره دوران حضور روح خدا در این مکان را در ذهن تداعی کند.
شاید کمتر کسی بداند که خیابان سیتیر و لالهزار محورهای تاریخی تهران قدیمند که با آثار تاریخی فرهنگی متعدد و البته بیشتر متروکه، هنوز رازهای ناگفته بسیار دارند. دهها خانه، سینما، تئاتر و مرکز فرهنگیهنری در لالهزار امروز متروکه و تبدیل به انبار شدهاند و در حال از بین رفتن هستند و ده ها خانه تاریخی، مدرسه و کلیسا در خیابان سی تیر در انتظار کمک برای تعمیر و نگهداری هستند.
شاید کمتر کسی بداند و بتواند خانههای تاریخی امینالسلطان (اتحادیه)، معینالتجار بوشهری، مشیرالدوله پیرنیا، مهدیقلیخان هدایت و استاد سعید نفیسی را در منظقه 12 ببیند و از معماری آن لذت ببرد یا بداند که خانه پروفسور حسابی کجای منطقه یک قرار دارد و چه گنجینهای است!
شاید کسی تا کنون اطلاع نداشته یا فرصت نکرده از موزههای فراوان تهران بازدید کند. موزههایی چون موزه ملک و موزه ایران باستان در محوطه تاریخی باغ ملی، موزه رضا عباسی، موزه موسیقی و موزه سینما در منطقه یک، موزه دکتر حسن حبیبی (بنیاد جدیدالتاسیس امیرکبیر) در منطقه 7، گنجینه ثبت و احوال و نخستین اسناد هویتی در آن، قدیمیترین خزانه پولی کشور در ساختمان قدیمی بانک تجارت، موزه ارتباطات و موزه علی اکبر صنعتی واقع در میدان امام خمینی که این روزها حال و روز خوبی ندارد.
شاید کمتر کسی بداند که بسیاری از گارگاه های صنایع دستی و هنرمندان گمنام شاغل در آنها در دل همین شهر در حال فعالیتند و آثارشار در خارج مرزها بیش از داخل مرزها شناخته شده است.
شاید کمتر کسی بداند که قدیمیترین لوکوموتیو ایران و واگن های سلطنتی در ساختمان راه آهن موجود است و جهان پهلوان تختی نیز روزگاری کارمند راه آهن بوده و پرونده پرسنلی او به تازگی در حین برنامه کشف تهران یافت شد و ورق خورد.
شاید کمتر کسی بداند که قدیمیترین آشیانهها و برج مراقبت پرواز کشور در بوستان تازه تاسیس ولایت (پادگان قلعه مرغی) قرار دارد و بیم آن می رود که به بهانه توسعه بوستان تخریب شود.
شاید کسی تا کنون آن گونه که باید شهر ری و تاریخ چندهزار ساله و آثار آن را به خوبی نشناخته باشد. تپه تاریخی رشگان، چشمهعلی، برج طغرل، ابن باویه، کاروانسرای دوقلو، کاروانسرای عباسی، تکیه نفرآباد؛ و مقابر مشاهیری چون جبار باغچهبان، میرزا غلامرضا اصفهانی، نجمالملک در جوار چشمه علی؛ قبور علامهشعرانی، دکتر فروزانفر و بسیاری از علمای بنام در جوار حضرت عبدالعظیم، استاد محیط طباطبائی در برج طغرل، استاد حسین میرخانی، جلال آل احمد و آیتالله فیروز آبادی در بیمارستان فیروزآبادی و صدها شخصیت تاریخی دیگر در ری قرار دارد.
نخستین کارخانه سیمان خاورمیانه با ویژگیهای جذابش در ری واقع شده است و برنامه تبدیل آن به موزه صنعت از دستاوردهای تهرانگردی است.
شاید کمتر کسی بداند کوچه کوچکی در منطقه 13 وجود دارد که در زمان جنگ مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و 8 کودک از یک فامیل در این کوچه شهید شدند اما تا کنون برای این شهدا یادمان و اثری در نظر گرفته نشده است.
شاید کمتر کسی بداند که در تهران مدرن امروز مردمی هستند که با بدترین شرایط در حاشیه کورهپزخانههای منطقه 19 در یک اتاق کوچک کنار حیواناتشان روزگار میگذرانند. مردمی که در صورت تبدیل کوره های بلند به جاذبه های گردشگری می توانستند به خدمات دهندگان این مراکز تبدیل شوند و شرایط معیشتی بهتری داشته باشند.
شاید کمتر کسی بداند در منطقه 19 محوطهای وجود دارد که در تسخیر قاچاقچیان تولیدکننده و توزیع کننده مواد مخدر است و کسی جرئت نزدیک شدن به این محوطه را ندارد چون با گلوله از او استقبال خواهد شد. عجیب است که نهادهای امنیتی از چنین موضوعی بی اطلاعند.
شاید کمتر کسی بداند که در دل بافت تجاری تهران خانه های کارگری وجود دارد که در هر اتاق آن بین 3 تا 8 نفر در شرایط غیر استاندارد زندگی می کنند.
شاید کمتر کسی به این نکته توجه کرده باشد که بخش اعظمی از تهران امروز را با همه مظاهر مدرنیته، بافت فرسوده تشکیل داده و بیم آن می رود که در زمان حوادثی مثل زلزله، فاجعه بیافریند.
شاید کمتر کسی به قطعات نامآوران و هنرمندان بهشت زهرا سری زده باشد تا مقابر مشاهیر و بزرگان این شهر را زیارت کند و قدردان علم و هنر خدماتشان باشد.
و اینها تنها بخشی از نادانستههایی بود که گروه کشف تهران به دانستن آنها نائل شدند.