ترنج موبایل
کد خبر: ۲۱۰۰۵۱

آموزش و پرورش دیروز، امروز و فردا

تبلیغات
تبلیغات
مطلب زیر را آقای محمدرضا رضائی دبیر معارف اسلامی از شهرضا به سایت فرارو ارسال نموده‌اند
لازم به ذکر است مطلب زیر دربردارنده دیدگاه شخصی نویسنده آن است و نه سایت فرارو



باسمه تعالی
در باب اهمّیت و جایگاه آموزش و پرورش از لحاظ تئوری و نظری سخن‌های بسیاری گفته و نوشته شده است، به حدی که هیچ سخن و نوشتاری بدون اهمیّت به این موضوع منعقد نمی شود. امّا اینها همه در مقام عمل به گونه ای دیگر خود را نشان می دهد. زیرا آثار و نتایج حساسیّت به تعلیم و تربیت مستقیم آثار خود را در جامعه نشان خواهد داد. بر خلاف نظر گروهی که آموزش و پرورش را نهادی مصرفی و بدون بازده‌ی مفید اقتصادی ارزیابی می‌کنند، هر قدم و فعالیتی که در راستای اعتلای فرهنگ و تعلیم و تربیت جامعه برداشته شود در آینده ای نزدیک نتایجش در جامعه دیده خواهد شد.

محوریت آموزش و پرورش بر دو رکن معلم و دانش آموز؛ و تبیین رابطه ی این دو بر اساس روابط تربیتی و آموزشی، با رویکردهای مدیریتی و برنامه ریزی های آن، فرهنگ جامعه را و رشد و تعالی آن را در بر می گیرد. در نگاه درون سازمانی به آموزش و پرورش آنچه امروز مشهود است این است که:

1- معلمی و رسالت آموزشی او امروز در ساعات موظف تدریس خلاصه شده است وظیفه ای که هر روز با برنامه هائی تکراری و خسته کننده همراه است. تدریس های تکراری بدون اضافه نمودن نکته ای تازه در تدریس، و تکرار آنچه سال گذشته گفته شده در آموزش امسال، از این جهت کمتر در مدارس و شوراهای آموزشی دبیران نشانی از طرح ها و برنامه ها و یا راه حل های بنیادین می توان یافت. وجود چنین شرایطی که جز چشم انتظاری برای دوران بازنشستگی نیست چگونه می توان انتظار تحول و سازندگی در تعلیم و تربیت را داشت. گروههای آموزشی دبیران نیز جز یک گردهمائی دوستانه تلقی نمی شود؛ دیر زمانی بسیاری از طرح ها و برنامه از همین گروههای آموزشی به مصادر برنامه ریزی ارسال می شد، که اکنون متاسفانه جز فعالیتی صوری نشانی ازآان وجود ندارد.

2- کتابهای درسی به عنوان منبع اصلی تدوین برنامه های آموزشی در دروس مختلف، فقط با تکیه بر محفوظات و مطالبی که کمتر با زندگی واقعی دانش آموز رابطه دارد تدوین شده است. اساس یادگیری نیز این است که دانش آموز بخواند، همان را یادآوری کند و نمره بگیرد. در گذشته ای نه چندان دور معلم و دانش آموز را در قالبی قرار داده بودند به نام (روش تدریس فعال) و آنچه از فعالیت کلاسی دبیر می خواستند، اهمیت به روش‌ها بود.

اکنون آیا برای تدریس بودجه بندی کتاب، روش تدریس، تکنولوژی آموزشی و هزاران نکته ای که دیروز مطرح می شد وجود دارد؟! و آیا معلم خود را مقید می‌داند از طرحی به نام (طرح درس ) برای تدریس روزانه و سالانه ی خود بهره ببرد؟

3- دانش آموز که همان فراگیر دیروز بود، اکنون در دنیائی آکنده از مفاهیم و ارزش هائی که خواسته و ناخواسته با آنها در گیر است در یک چار دیواری به نام کلاس در ساعتی مشخص با زنگی منظم در کلاس می نشیند و اگر خواست به آنچه می گویند گوش می سپارد و اگر نخواست اجباری در پذیرفتن مطالب ندارد چرا که در سیستم آزمون پایانی اش اینقدر از او امتحان و آزمون می گیرند تا بلاخره نمره ای بیاورد و این درس را طی کند. گذران فرصتهای اینچنینی برای بسیاری از دانش آموزان حالت تفنن و تفریح پیدا نموده است . البته دور از نظر نباید داشت آن دانش آموزانی که در این جمع برای خواستن و توانستن و دانستن تلاش می کنند و آموزش را در فعالیتی مضاعف به ثمر می نشانند. اگر چه خیل این قبیل دانش آموزان با گذشته قابل مقایسه نیست. المپیادها و کنگره های علمی دانش آموزی گذشته را با حال دانش آموزان مقایسه کنید.

4- خانواده به عنوان رکن پشتیبان فعالیت تربیتی و آموزشی اکنون تماشاگر فعالیتی است که با عوامل فوق فعالیت مدرسه را شکل می دهد. امروز خانواده ها چه بخواهند و چه نخواهند می بایست با طرح ها و برنامه های مدارس خود را وفق دهند، این تطبیق حتی در مدارسی به نام غیر دولتی و غیر انتفاعی سابق به گونه ای است که خانواده نوع سرویس دهی را انتخاب و مدرسه برنامه او را اجرا می سازد. دیکر در فضای چنین مدرسه ای سخن از این نیست که چرا اینگونه اید؟ و اصولاً فرصت و زمانی برای طرح بایدها و نبایدهای تربیتی وجود ندارد؟

5- و بلاخره مدیران و برنامه ریزانی که سازمان دهی و برنامه ریزی فعالیت آموزشی و تربیتی مدارس را برعهده دارند و این مجموعه را هدایت می کنند. اگر آماری گذرا گرفته شود که چه تعدادی از مدیران و برنامه ریزان آموزشی و تربیتی آموزش و پرورش خود صاحب نظر بوده و مقاله ای و طرح و اندیشه ای را به مرحله ی ظهور رسانده باشند، این نتیجه بسیار پایین تر از آنچیزی است که از یک مجموعه ی آموزشی انتظار آن را می توان داشت. اگر چه امروز اکثراً در تلاش گرفتن گوی سبقت مدرک کارشناسی ارشد و دکترا هستند (آن هم از دانشگاه آزادی اش) امّا دریغ از یک نظر و طرح سازنده برای پیشرفت آموزشی و تربیتی. در مقطعی به نام ابتدائی دوره ی اول و دوم، این خلاء شناخت بیشتر دیده می شود دوره ای که اساس آموزش تلقی شده و هر فعالیتی در آن نتایجش در آینده و دوره های بالا مشهود خواهد بود.

حال با وجود چنین شرایطی روز اول مهر از معنا و مفهوم جدیدی برخوردار شده است، مفهومی که متاثر از نتایج فوق الذکر است. اگر می خواهیم در مقام عمل نه در حد شعار و موضوعات نظری به فرهنگ و ارزش های تربیتی و آموزشی فردای جامعه بها و ارزش قائل شویم و نسلی را تربیت کنیم که برای جامعه ی خود و فردای خویش بیشتر از امروز ارزش قائل شوند می بایست مدارس را دریابیم و معلمان امروز را با طرحها و برنامه های سازنده در کلاس ببینیم.

بستر آموزش و پرورش و تحول در این جایگاه لازمه اش اجرای طرح های نابهنگام دوره های تحصیلی نیست، آنچه اساس تحول در آموزش و پرورش است اهمیّت به جایگاه معلمی و پررنگ نمودن نقش آن در حیطه ی یادگیری و اهمیّت به نوع و کیفیت آموزش است، در چنین صورتی است که کوچکترین طرح ها و برنامه های آموزشی با حمایت معلم و دانش آموز ثمرات بزرگی را ایجاد خواهد کرد، و در چنین موقعیتی روز شکوفائی مدرسه نه در یک روز خاص مهر ماه بلکه در تمام طول سال تحصیلی معنا و مفهوم عملی و ارزشی پیدا خواهد نمود.

مهر ماه 93

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات