شبكههای اجتماعی پيروز رسانهای انتخابات
اگر بخواهيم در حوزه رسانهها يك پيروز براي اين انتخابات پيدا كنيم، به جرات ميتوانيم بگوييم پيروز اين دوره از انتخابات توليد محتوا در شبكههاي اجتماعي بود. شبكههاي اجتماعي به عنوان مهمترين و تاثيرگذارترين ابزار در اين انتخابات به ميدان آمدند. نه مناظرهها و نه تبليغات خياباني و ميداني، هيچكدام ميزان تاثيرگذاريشان به اندازه توليد محتوا و استفاده از شبكههاي اجتماعي در اين انتخابات موثر نبود. پيش از انتخابات هم در صحبتهايي به اين موضوع اشاره كردم كه كساني كه در اين فضا سرمايهگذاري كنند و به درستي بستر شبكههاي اجتماعي را مورد استفاده قرار دهند پيروز انتخابات خواهند بود.
هر دو جناح اصلي اين انتخابات از فضاي شبكههاي مجازي استفاده كردند اما كسي برنده بود كه مخاطب خود را به شكل هدفمندتري پيدا كرد و بنا به ميل و سليقه و ذائقه او محتوا توليد كرد. نوع و ساختار تبليغات جناح آقاي رييسي عمدتا براي حفظ و نگهداري طرفداران اين جناح طراحي شده بود و توليد محتوا ميكرد. در صورتي كه جناح آقاي روحاني با هدف تاثيرگذاري روي مرددها و راي خاكستريها برنامهريزي كرده بود.
ما معتقديم آنچه در شبكههاي مجازي ميتواند تاثيرگذار باشد، توليد محتوا است. سلطان اين فضا، توليد محتواست. كسي برنده خواهد بود كه بتواند توليد محتواي فاخر را جايگزين اضافهگوييها كند. توليد محتوا با هدف حفظ هواداران، بيشتر سربار اضافي براي اطلاعات است، اما توليد محتوا براي تصميم نگرفتهها و در نهايت استفاده از ضعفهايي كه در كمپ رقيب وجود داشت، توانست تاثيرگذاري فضاي مجازي را بر روند اين انتخابات نشان دهد. تحليل ما اين است كه در اولويت اول، اين نوع توليد محتوا دليل اصلي پيروزي آقاي روحاني بود. محتوايي كه توسط مردم و براي مردم شكل گرفت.
پديده ديگري كه در اين انتخابات ظهور و بروز پيدا كرد، جايگزيني اينستاگرام به عنوان يك رسانه تلويزيوني بود كه امكان پخش زنده برنامهها را داشت. با توجه به اينكه صدا و سيما به رسانه مخالف جناح آقاي روحاني تبديل شده بود و رقيب عمدتا از اين رسانه استفاده ميكرد، طبيعتا بايد يك رسانه تلويزيوني جايگزين راديو و تلويزيون ميشد. ظهور لايو اينستاگرام پديده اين دوره از انتخابات بود. در سخنراني آقاي روحاني شاهد بوديم كه ٥٠ هزار نفر به صورت زنده اين برنامه را از اينستاگرام دنبال ميكردند.
امروز مردم ما به واسطه خود رسانهها يعني آن چيزي كه ما در گذشته با عنوان سواد رسانهاي از آن ياد ميكرديم، امري كه نياز به متولياني دارد، از جمله دولت و حكومت در وهله اول، راديو و تلويزيون در وهله دوم دانشگاهها و آموزش و پرورش در وهله سوم و رسانههاي مجازي در وهله چهارم، وظيفه آموزش سواد رسانهاي را به عهده بگيرند. اما به دليل سهلانگاري و نگرانيهايي كه دستگاههاي دولتي و راديو و تلويزيون داشتند، هيچ كدام از اين متوليان به موضوع آموزش سواد رسانهاي ورود پيدا نكرد.