سیامک داودی
معضل دستفروشی جوانان و چند راهکار!
ماموران سد معبر شهرداری معمولا از کدام قشر جامعه هستند؟ با نگاهی به سابقه اکثر این عزیزان میتوان پی برد که اکثر این عزیزان نیز جزو همان قشر دستفروشان جامعه از لحاظ مالی هستند که بنا به هر دلیلی در سطحی بالاتر از لحاظ موقعیت شغلی قرار گرفته اند و توانسته اند با استخدام در شهرداری قوانین مربوطه را با دستور آمران اجرایی نمایند به قولی مامورند و معذور.
اکنون مساله اشتغال جزو دغدغه اساسی مسئولان مملکت است و همه میدانیم که تعداد زیادی از جوانان کشورمان بی کارند و متاسفانه آمار بی کاران تحصیلکرده در مقاطع مختلف خوشایند نیست یعنی تعداد زیادی از جوانان کشورمان فارغ التحصیل در رشتههای مختلف مانند کشاورزی، حقوق، مدیریت، مهندسی و .... الان از روی ناچاری مشغول دستفروشیند و از طرفی با توجه به تفسیر اصل بیست و هشتم قانون اساسی دولتها مکلفند طوری به برنامه ریزی بازار نیروی انسانی بپردازند که حتی المقدور اشتغال کامل در جامعه پدید آید، ولی به خاطر مشکلات جنگ تحمیلی، تحریمها و .... این امر تاکنون به صورت حداکثری در خصوص اشتغال قابل اجرا نبوده است.
اکنون معضل دستفروشی کلافی سردر گم برای مسئولان کشور بوجود آورده است که برخورد با این مساله بسیار سخت است از طرفی فردی نیاز به کار و درآمد دارد تا به امور نامشروع روی نیاورد و از طرف دیگر قوانین اجازه سد معبر را نمیدهد بدترین حالت هم در خصوص برخوردهای پیش آمده است مثلا دو فرد که معمولا اکثرا از قشر محروم جامعه هستند یکی در کار دستفروشی و دیگری در شغل مامور سد معبر با هم در تقابل قرار میگیرند و بعضا به دلیل مشکلات زندگی دچار جنون آنی شده و مراتب فاجعه باری که معمولا سوژهای خوب برای سوء استفاده بیگانگان میشود فراهم میگردد مانند سابقه خودسوزی یک دستفروش یا زدن سیلی به یک خانم دستفروش در دنیای مجازی دست به دست میچرخد و در مواردی هم ماموران سد معبر، مورد حمله یا فحاشی دستفروشان قرار گرفته و مجروح شده یا جملات ناشایست نثار آنان و خانواده هایشان میشود. جالب است بازنده اصلی در این میان اکثرا دو قشر ضعیف جامعه هستند که جبر زمانه آنان را ناچار به تقابل با هم کرده است؛ لذا توجیه و آموزش مناسب مامورین سد معبر در برخورد با دست فروشان ضروری است.
اکنون چاره برای رفع مشکل چیست؟ در نگاه اول همه میگویند باید کار ایجاد کرد، اما در اکثر نقاط جهان ثابت شده است دولت کارآفرین خوبی نیست و باید ایجاد اشتغال را به بخش خصوصی سپرد، اما متاسفانه اکثرا شاهدیم که موانع فراوانی برای ایجاد یک کسب و کار آزاد در بخش خصوصی وجود دارد مانند گرفتن یک موافقت اصولی برای ایجاد یک کارخانه توسط یک صاحب سرمایه و اخذ وام و توانایی رقابت با محصولات قاچاق شده به کشور برای تولید کننده گذر از هفت خوان رستم است؛ لذا لازم است این موانع به حداقل برسد و در خصوص دستفروشان نیز میتوان مکانهایی با ساعات کاری مشخصی در نقاط پر رفت و آمد شهرها تخصیص داد.
متاسفانه اکثر افراد نخبه و کارآفرین کشور هم علی الرغم میل قلبی به خاطر رفاه بیشتر مایل به خدمت در امور خدماتی هستند که نیکوست سریعا از این امر با افزایش حداکثری عرضه مشاغل پردرآمد جلوگیری کرد مثلا آمار شرکت کنندگان در رشته تجربی در کنکور سال جاری بالای پانصد هزار نفر بود که اکثرا این جوانان مایل هستند که پزشک، دندانپزشک یا داروساز شوند، چون وزارت بهداشت به هر دلیلی با سد انحصار و ایجاد ظرفیت کم حتی با هزینه شخصی داوطلبان مانع افزایش متخصص پزشکی، دندانپزشکی و .. است یا مدارک تحصیلاتی اخذ شده پزشکی در اکثر نقاط خارج از کشور را قبول ندارند در نتیجه با کمبود عرضه به نسبت تقاضا سطح زندگی پزشکان متخصص به نسبت سایر افراد جامعه و میانگین جهانی تفاوت معنی دار نشان میدهد.
مسئولان صدور مجوز دفترخانه اسناد رسمی، یا صدور پروانه وکالت، در شغل آزاد وکالت یا دفترخانه، یا اصلا مجوز دفترخانه را نمیدهند و یا برای وکالت که برای اشتغال نیازی به بودجه بیت المال ندارد از حدود ۷۰۰۰۰ نفر داوطلب وکالت سال ۱۳۹۵ به حدود ۱۷۰۰ نفر مجوز اشتغال در شغل آزاد وکالت را میدهند، اما در مهد کشورهای سرمایه داری یعنی آمریکا تعداد وکلا به نسبت جمعیت در حدود ده برابر ایران است این موارد و دهها مورد مشابه زمینه ساز این میشود که صدها هزار نفر از داوطلبان رشتههای خدماتی که زندگی مرفه اکثر پزشکان متخصص یا بعضی از وکلا یا صاحبان مکانهای دلالی، تجارت، مسکن و زمین یا مشاغل غیر تولیدی را میبینند سعی کنند وارد مشاغل خدماتی و غیر اشتغال زا شوند که امکانات جذب در آن مصنوعا به خاطر احتمال منافع صنفی محدود شده یا اینکه متمایل به اشتغال در امور دلالی، واردات کالاهای خارجی، قاچاق تلفن همراه و ... که نیاز به سرمایه کلان را دارد شوند، ولی چون اکثرا موفق نمیشوند بالتبع هزاران ساعات عمر، جوانی، هزینه فرصت را از دست خواهند داد و سپس به خیل بی کاران کشور پیوسته و بعضا از روی ناچاری دستفروشی کنند.
متاسفانه الگوی سیستم سرمایه داری بی رحم است در یک سیستم سرمایه داری، انگیزه سود به مراتب بیشتر از نوع دوستی است، اگر مردم در مورد جیب خودشان نگران باشند، از کمک به همنوعان خود اجتناب خواهند کرد، زیرا آنها تمرکز اصلی را بر مراقبت از سرمایههای خود دارند. اما چون در کشور ما مالکیت شخصی که از راه مشروع به دست آید توسط قانون اساسی محترم شمرده شده است در نتیجه به دست آوردن مال فراوان از راه مشروع بسیار سخت است لذا اگر دولت بتواند سیاستی را اتخاذ نماید تا صاحبان سرمایه در کشور که اموال خود را از راه مشروع و با سختی به دست آورده اند بتوانند این سرمایهها را با تضمین سود بیشتر از بهره بانکی توسط دولت برای اشتغال موثر جوانان بی کار به کار گیرند امری کاملا به نفع اشتغال جوانان بی کار است.